دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بر قله کرامت

No image
بر قله کرامت

بر قله کرامت

شیخ جعفر کاشف الغطاء با پشت پا زدن به منافع مادى نام خود را به عنوان عالم موفق دینى ثبت نمود. از وى کراماتى به ثبت رسیده است که شاید شب زنده دارى، خدمت به خلق و خالق از عوامل و مقدمات این امور باشد.

مرحوم شیخ محمدحسین کاشف الغطاء، از نوادگان شیخ جعفر، از مادر شیخ محمد و شیخ مهدى چنین نقل مى کند:

«مرحوم شیخ جعفر (در حال نماز شب) گاه با خدا مناجات مى کرد و گاه نماز مى خواند و گاه به زمین مى افتاد و گریه و زارى مى نمود. شبى از شبهاى تابستان روى پشت بام خوابیده بودم و محمد شیرخواره بود و در پهلویم مرحوم شیخ هم در گوشه دیگرى از پشت بام بود که با من حدود 15 ذراع فاصله داشت. مرحوم شیخ بیشتر شبها را بیدار بود و در ثلث آخر شب مشغول گریه و زارى مى شد و نهان و آشکارا تضرّع نموده، جسد خود را روى سطح بام مى کشیدو مکرر مى گفت: یا جعفر یا جعفر یا قلیل الحیاء یا کثیر الشّقاء و... و مى گریست....

شبى از گریه او بیدار شدم و در رختخوابم خوابیده بودم. در این حال شنیدم که با صداى ضعیف مى فرمود: کیست که برایم آب بیاورد. کیست که یک شربت آب به من بنوشاند و این کلمات را تکرار مى کرد.

کوزه هاى آب لب بام بود برخاستم که به او آب بدهم که کوزه از لب بام پایین آمد و به نزد شیخ رفت و شیخ از آن نوشید و کوزه به جاى خودش برگشت.»[35]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS