دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تدریس آخوند مطلق الیوم محمد شریف مازندرانی

No image
تدریس آخوند مطلق الیوم محمد شریف مازندرانی

در مقام تدریس

شریف العلما بر خلاف سایر عالمان و دانشمندان اثرى مکتوب از خود بر جاى نگذاشت[8] جز یک رساله در موضوع «مبحث امر الآمر مع علمه بانتفاء شرطه» که از مباحث علم اصول فقه است.

بر این باور بود که تربیت شاگردان نخبه خیلى مهم تر از تالیف کتاب است، زیرا آفریدن آثارى ارزشمند توسط محققان فرزانه حاصل زحمات اساتید آنان است. او در پاسخ یکى از شاگردانش مى گفت:

«وظیفه من تربیت طلاب و تعلیم متعلمین است و آنچه شما شاگردان تالیف مى نمایید، در حقیقت زحمات مرا به بار نشانده اید.»

معروف است که یکى از شاگردانش به نام شیخ على در جلسه درس مى گفت: شریف العلماء در ضوابط چنین مى گوید. (ضوابط الاصول تالیف یکى از شاگردان شریف العلما است)[9]

هدف ایشان از این سخن این بود که تالیفات شاگردان در حقیقت مملو از نظرات و افکار اساتید است.

او در کنار رسیدگى به نیازهاى علمى و دینى شاگردانش، به سایر نیازهایشان نیز توجه داشت. براى نمونه وقتى آخوند ملاّ اسماعیل یزدى یکى از شاگردان زبده شریف العلما دچار صرع شد، براى او از بغداد پزشک آورد و مبالغ گزافى خرج و او را معالجه کرد. ملاّ اسماعیل یزدى بعد از رحلت شریف العلماء مدت کوتاهى جانشین استاد گردید و در مقام او تدریس نمود.[10]

آن استاد بى بدیل دو نوع درس داشت، یکى عمومى بود و دیگرى درس تخصصى براى شاگردان فاضل.

شیخ محمدحسن آل یاسین از شاگردان ممتاز وى در خاطراتش مى گوید:

«ما به درس اصول آن بزرگ مرد در مدرسه حسن خان حضور مى یافتیم. در آنجا مقابل کرسى درس ایشان بیش از هزار نفر زانو مى زدند که صدها نفر از آنان از عالمان کامل همانند شیخ مرتضى و فاضل دربندى که او را افتخار تمام علماى گذشته و برتر از آنان مى دانستند، نشسته بودند.»[11]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS