دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تدریس آیت الله حسنعلی نخودکی اصفهانی مقدادی

No image
تدریس آیت الله حسنعلی نخودکی اصفهانی مقدادی

تدریس

با این که شیخ حسنعلى اصفهانى را از عالمان بزرگ زمان خود دانسته اند، بسیارى از علوم را نزد فقها و عرفاى بزرگ تحصیل کرد. و امّا به دلیل توجّه زیاد مردم و بیماران به او، مى توان گفت او خود را وقف خدمت به مردم و مداواى بیمارانشان کرده است. یکى از شاگردان او آیت الله مروارید ـ مى گوید:

«هر روز در جلوى منزل او و حتّى در محل تدریس او...، بیماران صف مى کشیدند و از او دعا مى خواستند و آن بزرگ، همیشه با روى خوش با آنها برخورد مى کرد و گاه براى پیدا کردن نوعى از گیاهان دارویى، به کوهها و نواحى اطراف مشهد مقدّس مى رفت و کمتر در شهر بود و همین عامل و عوامل دیگر، سبب مى شد که نتواند به نحو دلخواه به تدریس علوم بپردازد ولى با این حال، تا آنجا که فرصت داشته، به تدریس و پرورش شاگردانى پرداخته است امّا به دلیل شهرت او در استجابت دعا و مداواى بیماران، از شاگردان و کرسى تدریس او اطلاعات کمى در اختیار مى باشد[5]

از جمله این اطلاعات، سخنى است که در کتاب «المسلسلات فى الاجازات» آمده است. نویسنده محترم این کتاب بعد از نقل تلاش و کوشش او در عبادت ها و در ریاضت ها مى نویسد:

«با وجود این جهد و تلاش در عبادت و مواظبت بر مستحبات، تدریس را قطع نکرد بلکه ایشان شرح لمعه را در فقه تدریس مى کرد و تفسیر و احیاناً هیئت و حساب و غیر این علوم ریاضى را هم تدریس مى کرد.»[6]

على مقدادى مى نویسد:

«مرحوم پدرم، فقه و تفسیر و هیئت و ریاضیات را به طلاّب علوم تدریس مى فرمود. وى در فلسفه و علوم الهى با آنکه متبحّر کامل بودند، تدریس نداشتند و مى فرمودند: طلاّب این علم باید که اخبار معصومین ـ علیهم السلام ـ را کاملاً مطالعه کرده باشد و علم طب را نیز بداند و در حین تحصیل، باید به ریاضت و تزکیه نفس بپردازد».[7]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
Powered by TayaCMS