دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تشویق و ترغیب نویسندگان

No image
تشویق و ترغیب نویسندگان

او مى گوید:

«نویسنده باید داراى تجربیات دینى، سیاسى و اجتماعى باشد و براى بیان این تجربیات نثرى را انتخاب کند که با آن نثر روان، بلیغ و فصیح بتواند به خوبى مقاصدش را به دیگران بفهماند. سپس نوشته هاى خود را ویرایش کرده و به ساختار آن توجه داشته باشد، و آن را به صاحبان قلم و نویسندگان پیش کسوت نشان دهد تا به محک «نقد» بسنجند.

برخى نویسندگان مشهور و بزرگ، سال ها به محیط هاى مختلف مثل کارخانه ها، کارگاه ها، سربازخانه ها، صحنه ها و میدان هاى جنگ و گریز و... مى رفتند، تا با شناخت اقشار مختلف و واقعیات زندگى از تجربیات آن استفاده کنند و چیزى بنویسند که دیگران را به کار آید.

نویسنده باید با دیدى باز و نافذ در زندگى مردم و انسان هاى مختلف وارد شود و از قلم او درد آگاهى، درد عدالت، درد نسل هاى جوان بى پناه، درد طبقات محروم و مظلوم اجتماع بتراود، و اگر در ابعاد دینى مردم انحراف یا تحریفى رخ داده باشد، آن را به مسیر صحیح باز گرداند، و صداقت و امانت را همواره در نوشتن مراعات کند.

نویسنده باید کلمات والفاظ، بویژه واژه هاى قرآنى و روایى را خوب بشناسد و موقعیت آن ها را بفهمد، تا در جاى خود از آن ها استفاده کند زیرا کلمات و الفاظ بار خاص دارند، به خصوص وقتى که در جمله یا عبارت بکار گرفته شوند، مثلاً آهن یک وقت در فروشگاه و انبار است که بارى روى آن نیست و فقط براى فروش است، اما گاهى همین آهن به عنوان ستون در مجموع یک ساختمان به کار رفته است، در اینجا سنگینى بار ساختمان بر آن نهاده شده است.»

آنچه در این باب به طور خلاصه مى توان گفت این است که:

استاد همواره طلاب جوان و افراد با استعداد را که علاقه اى به نوشتن از خود بروز مى دهند، تشویق و ترغیب مى کند و به آنان توجه بسیار نشان مى دهد و مى کوشد آنان را به بهره گیرى از ذوق و استعداد خدادادى خود وا دارد.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS