دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تولّی و تبرّی

کسی که ملاک دوستی و دشمنی او بر اساس دین نباشد، دینی برای او نیست.
تولّی و تبرّی
تولّی و تبرّی

تولّی و تبرّی

قال الصادق(ع):«کلُّ مَن لم یُحبَّ علی الدینِ و لم یُبغض علی الدینِ فلا دینَ له» (بحار الانوار ، ج66 ، ص250 ، باب الحب و البغض فی الله)

هر کس در زندگی خود اسوه و پیشوایی دارد که سعی می‌کند خود را به او نزدیک سازد به همین دلیل تمام ملت‌های جهان در تاریخ خود به قهرمانان واقعی و گاه به قهرمانان خیالی متوسل می‌شوند و بخشی از فرهنگ و تاریخ خود را بر اساس وجود آنها بنا می‌کنند؛

در اسلام دو اصل تولّی و تبرّی است ، که طبق این دو اصل ما موظفیم که دوستان خدا را دوست بداریم و دشمنان خدا را دشمن و پیشوایان بزرگ دین یعنی پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) را در همه چیز، اسوه و الگوی خود قرار دهیم.[1] در روایات نیز وارد شده است که اساس دین، بر پایه محبّت بنا شده است. انسان اگر خداوند را دوست می‌دارد، باید در مقام عمل نیز این دوستی را نشان بدهد؛ حبّ و دوستی ِخدا، ایجاب می‌کند که انسان از دستورات خداوند اطاعت کند.

«قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ»[2]

بگو: اگر خدا را دوست مى‌دارید، از من پیروى کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد.

از امام صادق(ع) روایت است:«هل الدین الا الحبّ»[3] و در ادامه فرمایش خود آیه بالا را تلاوت فرمودند.

منظور از این گونه روایات این است که روح و حقیقت دین همان ایمان و عشق به خدا است؛ ایمان و عشقى که شعاع آن، تمام وجود انسان را روشن مى‌کند و همه اعضاء و دستگاه‌هاى جسم، تحت تاثیر آن قرار مى‌گیرند، و اثر بارز و روشن آن پیروى از فرمان خدا است. در ادامه آیه است:

«قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ» [4]

بگو: «از خدا و فرستاده (او)، اطاعت کنید! و اگر سرپیچى کنید، خداوند کافران را دوست نمى‌دارد.»

بنابر‌این کسی که مدّعى محبت او می‌باشد باید با اطاعت از فرمان او و پیامبرش این محبّت را عملاً اثبات کند و در صورت سرپیچی خداوند کافران را دوست ندارد. چرا که سرپیچى آنها نشان مى‌دهد که خدا را دوست ندارند، بنابراین خدا هم آنها را دوست ندارد، زیرا محبّت یک طرفه بى معنى است.[5]

    پی نوشت:
  • [1]. مکارم شیرازی‌، ناصر‌، اخلاق در قرآن‌، قم‌، چاپ سوم‌، 1381‌، ج1، ص365.
  • [2]. آل عمران/31.
  • [3]. صدوق‌، محمد بن بابویه‌، خصال‌، قم‌،جامعه مدرسین‌، چاپ دوم‌، 1403ه‌ق‌، ج1‌، ص21.
  • [4]. آل عمران32.
  • [5]. مکارم شیرازی‌، ناصر‌، تفسیر نمونه،  تهران‌، دار الکتب الاسلامیه‌، 1374، ج‌2، ص516.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS