دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تیزهوشى در عمل

No image
تیزهوشى در عمل

تیزهوشى در عمل

آیت الله ملکوتى در مرحله عمل و برخورد با افراد مراجعه کننده، اعم از توده مردم و مسئولان، از زیرکى و تیزهوشى خاصى برخوردار است. در طول امامت جمعه در تبریز، گاهى افراد به انگیزه هاى مادى و مشکوک، هدایایى را به دفتر مى آوردند و وى با ظرافت کم نظیرى که مخصوص خود ایشان بود، از دریافت آن خوددارى مى کرد. گاهى قبول مى کرد و به مسئولان و نزدیکان سفارش مى کرد که آن را نگه دارند تا این که بعد از چند روز، صاحب هدیه مى آمد و درخواست هاى نامشروع خود را عنوان مى کرد و آن گاه آیت الله ملکوتى اشاره مى کرد و هدیه او را مى آوردند و در جلویش مى گذاشتند و او ضمن عذرخواهى، به آن شخص مى گفت: «ببخشید: من نمى توانم از این کارها انجام بدهم» و او هدیه اش را برمى داشت و مى رفت. برخى در قالب پرداخت وجوه شرعى، تلاش مى کردند تا امتیازاتى از ایشان بگیرند و یا انتظار داشتند که وى توصیه و سفارشى در جهت برخى مسائل آنان، به مسئولان ادارات و ارگان ها بنماید ولى هرگز موفق به این کار نمى شدند. گاهى این افراد را نزد خود مى نشاند و نصیحت مى کرد و مى گفت:

«این پول، مال امام زمان است و شما طبق وظیفه شرعى این مبلغ را پرداخت مى کنید و ما نیز با قبول آن، ذمه شما را برى و مسئولیت خود را سنگین مى کنیم و در برابر خداوند، باید جواب گو باشیم. بنابراین، نباید از ما توقع حمایت و کسب امتیاز داشته باشید».

این گونه برخوردها، اگرچه موجب ناراحتى این افراد مى شد، ولى در دراز مدت، آثار مثبت فراوانى به ارمغان مى آورد[23].

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS