دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حالت مکاشفه

No image
حالت مکاشفه

آیت الله خویى در کنار تحصیل علم، به تهذیب نفس و خودسازى پرداخت. فرزانه خوى، عرفان را از آقا شیخ مرتضى طالقانى، آقا سیّد عبدالغفار مازندرانى و میرزا على آقا قاضى فرا گرفت. آنان در سیر و سلوک معنوى و شکل گیرى شخصیت عرفانى آیت الله خویى نقش زیادى داشتند.

آیت الله خویى از آن دوران، چنین مى گوید:

«من در ایامى که در نجف اشرف مشغول تحصیل علوم دینیه بودم، بیشتر مقیّد به آداب و سنن و اوراد و اذکار بودم، و گاهى در مجلس پرفیض مرحوم آیت الله سید على قاضى(رحمه الله) شرکت مى کردم و از انفاس قدسیه آن بزرگوار بهره مى بردم، تا اینکه روزى به ایشان عرض کردم: چیزى به من یاد بدهید و دستور العملى بگوئید که من انجام بدهم ایشان دستور العملى([6]) را دادند و گفتند چهل روز به این دستور، عمل کن! و من مشغول انجام آن اعمال شدم و چون روز چهلم شد، براى من حالت مکاشفه اى رخ داد و من همه حوادث و چگونگى زندگى و آینده خود را مشاهده کرده و دیدم در بالاى منبر درس مى گویم و در منزل نشسته ام، مردم مى آیند و مى روند، نماز جماعت و مراجعات مردم و حالات گوناگون خودم را مانند آیینه اى که در پیش رویم باشد، تماشا مى کنم، تا این که رسید به جائى که یک مرتبه شنیدم کسى بالاى گلدسته حضرت مى گوید: (انا لله و انا الیه راجعون) ایها النّاس! با کمال تأسف آیت الله خویى از دنیا رفت. و در این جا آن حالت از من برطرف شد و به حال عادّى برگشتم.»([7])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS