دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

درد دین

No image
درد دین

درد دین

آقا نجفى دوستى به نام آقاى ملائکه داشت که از دوستان دوران کودکى او به شمار مى آید و با او انس خاصى داشت و معمولاً درد دل خود را به ایشان مى نوشت.

در روزهاى اول اردیبهشت سال 1318 شمسى جشن عروسى ولیعهد ایران (محمدرضا شاه) با فوزیه برگزار شد. شهر قوچان در آن روزها حالتى به خود گرفته بود که سابقه نداشت. میدان شهر، مغازه ها، ادارات و برخى خانه ها آذین بندى شده بودند. روز دوم جشن، گروهى مرکب از چند نفر نوازنده و دو نفر زن رقاص از مشهد رسیدند. آنها سوار بر اتوبوس در شهر راه افتادند. و مردم نیز به دنبال آنان همراهى مى کردند.

آقا نجفى دراین باره مى نویسد:

«آقاى ملائکه[47] خود دل بده به این کلام و بیانات حضرت على(علیه السلام) و با دوربینى سیاحت کن، این رقاصى و هیاهوى مستانه بوزینه هایى را که به درجات از طبیعیین و انعام آن طرف تر افتاده اند، شیعه نیستند، آیا عاقل هم نیستند؟ متدین نیستند آیا متمدن هم نیستند؟! آیا چنین باغ وحشى تا به حال تصور کرده بودى؟

در کراچى باغ وحشى دیدم که هر جنسى در قفس، به مقتضیات طبایع خود مشغول بودند. نه سرى و نه صدایى. اما بیا به این باغ وحش که ما داریم، گوشه اى بنشین و به سیاحت گراى، حقیقتاً همه چیزمان آنتیک است و واقعاً به سیم آخر زده ایم و واقعاً طفلانیم که یک شبه ره صد ساله رفته ایم.»[48]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS