دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

دفاع از مرزهاى عقیدتى و جغرافیایى

No image
دفاع از مرزهاى عقیدتى و جغرافیایى دفاع از مرزهاى عقیدتى و جغرافیایى

آیت الله لنکرانى، در هر دو جبهه اعتقادى و نظامى، بارها غیرت دینى خود را به نمایش گذاشت.

در دوران ستمشاهى، وقتى باخبر شد که در کتاب هاى درسى (تعلیمات دینى) عربستان سعودى، مطالبى خلاف واقع در مدح یزید بن معاویه براى دانش آموزان نوشته شده از شدّت تعصب دینى، آزرده خاطر شد به طورى که شبها نمى توانست بخوابد و همواره در تکاپو و چاره اندیشى بود تا این که علامه سید مرتضى عسکرى را به حضور طلبید و او مقاله اى در رد آن مطالب تحریف آمیز از کتابهاى اهل سنت تهیه و براى وزارت فرهنگ عربستان ارسال کرد. این اقدام، مؤثر واقع شد و آن مطالب از برنامه درسى تعلیمات دینى عربستان حذف گردید.[58]

در طول هشت سال دفاع مقدّس با این که بیش از صد سال داشت و وضع جسمى و مزاجى و کهولت سنى امانش را گرفته بود، اما از نظر روحى خود را یک سرباز و بسیجى جوان و در خط مقدم جبهه مى دانست و همیشه نگران سرنوشت جنگ بود. گاهى طى ارسال نامه هایى به مسؤولین دفاع مقدس، توصیه ها و رهنمودهایى به آنان مى داد که محتواى هر کدام نشان از آگاهى او به برخى فنون نظامى و جنگ تبلیغاتى و از همه مهمتر، حکایت از دردمندى و غیرت دینى این فقیه فداکار دارد.[59]

وقتى شهر خرمشهر آزاد شد، درحالى که بسیار خوشحال بود، نامه اى به سرهنگ سلیمى (وزیر دفاع وقت) نگاشت و در آن تأکید کرد: بایستى عملیات به طور زنجیره اى و گسترده دنبال شود و هرگز نباید فرصت نفس کشیدن را به دشمن متجاوز داد و اخطار کرد که اگر لحظه اى سستى و غفلت شود، دیگر به هیچ وجه طعم پیروزى را نخواهیم چشید.[60]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS