دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

دیدار با حضرت ولى عصر(عج)

No image
دیدار با حضرت ولى عصر(عج)

یار در خانه

نقل شده است که حضرت ولى عصر(عج) در چهره مردى که شیخ او را مى شناخت، به منزل وى آمد. حضرت از قطیفى پرسید: کدام آیه در بیان اندرز مردم، و عظیم تر از آیات دیگر است؟ شیخ این آیه را تلاوت کرد:

(ان الذین یلحدون فى آیاتنا لایخفون علینا أفمن یلقى فى النار خیرام من یأتى امنا یوم القیمة اعملوا ماشئتم انه بما تعلمون بصیر)

همانا آن ها که به چشم کفر و عناد به آیات ما مى نگرند، بدانند که از نظر ما پنهان نیستند. اى غافلان! اینک آیا آنکه گرفتار دوزخ مى شود، سرانجامش نیکوتر است یا آنکه با کمال ایمنى و آرامش وارد قیامت مى شود؟ اکنون هرچه مى خواهید انجام دهید و بدانید خدا به کارهاى شما بیناست.»

حضرت فرمود: راست گفتى اى شیخ! آنگاه، از خانه بیرون رفت. شیخ که مجذوب امام شده بود، به یکباره به خود آمد و از اطرافیان پرسید: آیا فلانى از خانه خارج شد؟ پاسخ دادند: ما کسى را ندیدیم.[19]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
Powered by TayaCMS