دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سحرخیزی و تهجد

No image
سحرخیزی و تهجد

سحرخیزی و تهجد

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ

از یمن دعای شب و ورد سحری بود

نماز شب و سحرخیزی از چنان اهمیتی در رشد و تعالی و نیل به کمالات الهی و انسانی برخوردار است که مورد تاکید کتاب آسمانی، آموزه های نبوی، ائمه اطهار، بزرگان از علما و عرفا قرار گرفت.

مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی می نویسد:

استادم (ملا حسینقلی همدانی) به من فرمود: فقط متهجدان هستند که به مقاماتی نائل می گردند و غیر آنان به هیچ جایی نخواهند رسید.

خفتگان را خبر از زمزمه ی مرغ سحر

حیوان را خبر از عالم انسانی نیست

چنان که گذشت مرحوم مقدس اشرفی با درک مقامات معنوی و لذت طاعت و بندگی حق، مانند پدر بزرگوارش اهل ذکر و مناجات و دعا و عبادت و راز و نیاز شبانه بود.

مرحوم تنکابنی در توصیف حالات روحانی و کرامات و مقامات معنوی و همراه با تهجد و راز و نیاز شبانه و سحرخیزی او می نویسد:

او صاحب کرامات است و طریقه اش این است که از نصف شب تا صبح مشغول عبادت و تضرع و زاری و بی قراری و مناجات با حضرت باری و گریه از خوف حضرت قهاری و آن قدر بر سر و سینه می زند که صبح می شود، مانند شخص فاقه در نهایت نقاهت به نحوی می شود که هر که او را ببیند بپندارد که تازه از مرض برخاسته.

مرحوم تنکابنی سپس به ذکر و توصیف برخی از کرامات عارف واصل مرحوم حجه الاسلام اشرفی می پردازد.[30]

علی، علیه السلام، چه زیبا چهره ی چنین سحرخیزان خدا ترس را توصیف می کند: بیم خدا، آنان را لاغر و نحیف کرده است. بیننده می پندارد که بیمارند، در حالی که بیماری ندارند.[31]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS