دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

شهید مطهّرى و راشد

No image
شهید مطهّرى و راشد

شهید مطهّرى و راشد

آقاى راشد در طول فعّالیت علمى خود شاگردان متعددى را پرورش داده است که هر یک باعث افتخار حوزه و دانشگاه بوده و هستنداز جمله: دکتر مهدى محقّق، سیّد جعفر شهیدى، محمّدابراهیم آیتى بیرجندى، سیّد على موسوى بهبهانى، علیرضا فیض، سیّد جعفر سجّادى و شهید آیت الله مطهّرى.([36])

از آنجا که جامعه اسلامى و محافل علمى با شخصیّت «شهید مطهّرى» آشنایى دارند سزاوار است که نوع رابطه علمى و عاطفى آن استاد والامقام و این شاگرد برجسته را با دقّت مرور کنیم چرا که «سیماى حقیقى استاد» را مى توان در «آینه زندگى شاگردان» به خوبى مشاهده کرد. شهید مطهّرى در خصوص آقاى راشد فرموده است:

«حجره من در قم همیشه مرکز علماى خراسان بود و مرحوم ملاّ عبّاس تربتى ـ پدر راشد ـ هر وقتى که مى آمد، در حجره من منزل مى کرده و آقاى راشد هم هر وقتى به قم مى آمدند، در حجره من مسکن مى کردند و ایشان با من روابط خیلى نزدیک دارند...»([37]).

شهید مطهّرى در رشته معقول «دانشکده علوم معقول و منقول» شرکت کرد و در امتحانات کتبى قبول شددر جلسه امتحان شفاهى، آقاى راشد به ایشان فرمود:

آقاى مطهّرى! ما دیگران را با بحثهاى خودمان امتحان مى کنیم ولى شما را با یک بحث تفأّلى، امتحان مى کنیم.

آنگاه کتاب «منظومه» ملاّ هادى سبزوارى را باز کرده و از آقاى مطهّرى سؤال مى کنندایشان نیز با تسلّط کامل، بحث را از «منظومه» به «اشارات» و از «اشارات» به «اسفار» برده و به تجزیه و شرح آن مى پردازند در اینجاست که آقاى راشد با شگفتى و لبخند به وى مى گوید:

صبر کن، ما از بیست بالاتر نداریم این، نمره بیست! حالا مطلب را ادامه بده تا ما استفاده کنیم.

وقتى شهید مطهّرى مطالب توضیحى را به پایان مى رساند از سوى استادانِ ممتحن مورد تشویق قرار گرفته و آقاى راشد هم دوبار چنین مى فرماید: «واقعاً بهره بردم!»([38]).

در روز عیدى که برخى از دانشجویان در منزل آقاى راشد حاضر بودند یکى از آنها سؤالى مطرح کردآقاى راشد با اشاره به آقاى مطهّرى چنین فرمود:

استاد نشسته انددیگر جاى من نیست!

شهید مطهّرى با کمال احترام و ادب، گفت:

آقاى راشد! من کجا و شما کجا؟!

وى نیز با کمال صداقت و درایت، فرمود:

«بى تعارف مى گویم، تو از من باسوادترى من نمى دانستم تو این قدر باسوادى!».

پس از این جریانات از شهید مطهّرى دعوت به عمل آمد تا در دانشکده معقول و منقول به تدریس بپردازد.([39])

شهید مطهّرى به این موضوع چنین اشاره کرده است:

«... چون از لحاظ مالى وضعم در قم خوب نبود حرکت به تهران کرده و مدّتى در مدرسه مروى بودم. چون پدرم با راشد در نجف همدوره بودند در تهران به راشد نزدیک شدم و ایشان هم دست مرا گرفته اکنون در دانشکده معقول و منقول دبیر پیمانى مى باشم و به جاى راشد درس مى گویم...»([40]).

و بدین ترتیب خانواده استاد مطهّرى از تنگناى اقتصادى بیرون آمده([41]) و ایشان نیز در محیط دانشگاه به دفاع از آیین «اسلام محمّدى» مى پردازد.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS