دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

شوخ طبعى

No image
شوخ طبعى

آیت الله فشارکى عقیده داشت باید به موازات چشمه هاى حکمت و معرفت، جویبار مهربانى، عطوفت و نشاط نیز جارى باشد که صفاى آن طالبان را براى دانش اندوزى راغب تر مى نماید و خستگى روحى ناشى از بحث هاى علمى را برطرف مى کند. به همین دلیل برخورد صمیمى با شاگردان داشته و سعى مى کرد با شوخ طبعى و بذله گویى، محفل خویش را بانشاط نماید. آیت الله شیخ مرتضى حائرى فرزند آیت الله حائرى نقل کرده است: آقاى سید جعفر مرعشى که از دوستان صمیمى و مرد درستى است، مى گفت:

مرحوم آیت الله شیخ محمدحسن مامقانى که یکى از مراجع بعد از میرزاى شیرازى و معروف به تقوا، صلاح و سداد بود، در هر ماه مبلغى توسط شخصى ناشناس...به سید بزرگوار مرحوم فشارکى مى رسانده است. مرحوم سید در عین تقوا و توجه کامل به عالم دیگر، خیلى بذله گو بوده است موقعى که پى مى برد وجه مذکور از طرف آیت الله مامقانى بوده است، مى گوید: خداوند که روزى ما را به این تُرک حواله کرده است، خودش بدهد!

وى مى افزاید: مرحوم والد (آیت الله حائرى) مى فرمود: در سامرا یکى از طلاب یزدى که ایشان اسم بردند، از شاگردان مرحوم سید فشارکى بود که مى خواست به کربلا مشرف شود ما عده اى از طلاب و رفقا و حضرت استاد از ایشان تا لب دجله ظاهراً بدرقه کردیم. همه به او متوسل شدیم که در روضه مطهر حضرت سیدالشهداء برایمان دعا کند مرحوم فشارکى هم تقاضایى از او کرد. او مى گفت: وقتى بالاى سر مطهر مى رفتم فقط آقاى سید محمد، استادم، یادم مى آمد چون التماس دعاى ایشان جالب بود.([65])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS