دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

شیوه نیکو

No image
شیوه نیکو

شیوه نیکو

ویژگیها و روحیات معنوى وى به گونه اى بود که هر انسان حق بینى را به خود جلب مى کرد. در مدت اقامتش در قم معمولا یک ساعت قبل از اذان صبح به حرم حضرت معصومه(علیها السلام)مى رفت و به راز و نیاز مى پرداخت.

حضرت آیت الله مرعشى(ره) مى فرمود : همیشه قبل از اذان صبح که به حرم حضرت معصومه(علیها السلام) مشرف مى شدم یا اولین نفر من بودم یا حاجى آقاى اشرفى.([4])

اُنس و الفت وى به قرآن مجید و حفظ آیات قرآن و نیز تشکیل جلسات تفسیر قرآن، و ادامه آنها تا آخرین لحظات عمر، از وى سیمایى ملکوتى ساخته بود.

خواندن زیارت عاشورا و دلدادگى وى به امام حسین(علیه السلام) به گونه اى بود که فرزند شان مى گوید : هیچگاه زیارت عاشوراى او قطع نمى شد. او از تربت مقدس امام حسین(علیه السلام)شفا مى گرفت و دیگران را نیز به این عمل سفارش مى کرد.([5])

از هنگام تکلیف تا پایان عمر شریف خویش، در شب هاى جمعه، هیچگاه زمزمه دعاى کمیل ایشان ترک نمى شد.

آیت الله اشرفى در برخوردهاى اجتماعى خویش، آدابى نیکو داشت. در برخوردهاى او همواره تواضع و فروتنى نمایان بود واز تکبر پرهیز داشت. هیچگاه در برابر دیگران پایش را دراز نمى کرد. چون آن را بى ادبى مى دانست. توقع نداشت که کارهاى شخصى اش را دیگران انجام دهند. در طول اقامتشان در قم و کرمانشاه، هیچ کس از خانواده اش به یاد ندارد که حتى براى یک بار از کسى خواسته باشد مثلا یک لیوان آب به او بدهند.

او در زندگى خانوادگى اش کوچکترین اختلافى با همسرش نداشت و بارها بیان مى کرد که من زن را براى کار کردن نیاورده ام بلکه او هم در اسلام وظیفه اى برایش مشخص شده است.

هنگامى که بر سر سفره اى وارد مى شد هر چند غذاى مختلفى تهیه شده بود، اما او تنها از یک نوع غذا استفاده مى کرد.

به فرزندان خویش توصیه مى کرد که به کسى حسادت نورزند و خود نیز اینگونه بود. اعتقاد داشت که خدا به کسى که بخواهد عزت مى دهد و اگر لایقش نداند عزت را از او خواهد گرفت. پذیرفتن دعوت ثروتمندان براى او بسیار مشکل بود اما با اقشار ضعیف، کشاورزان و کارگران ساده رفت و آمد داشت و خیلى زود دعوت آنان را مى پذیرفت.

ایشان از ابتداى زندگى تا قبل از موضوع ترور شخصیت ها، خرید لوازم مورد نیاز خانه را خودشان انجام مى دادند و در مسیر بازگشت از نماز جماعت از مغازه هاى قصابى، نانوایى و میوه فروشى، اقلام مورد نیاز را تهیه مى کرد و به خانه مى آورد.([6])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS