دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عزّت نفس

No image
عزّت نفس

عزّت نفس

مظفرالدّین شاه قاجار، دوهزار و پانصد تومان براى وى فرستاد که هزار و پانصد تومان آن نذر سادات و هزار تومان دیگر براى طلاّب علوم دینى بود. آیت الله مامقانى دستور داد تا همه را به سادات و طلاّب برسانند و این در حالى بود که خود از نظر مالى در حال اضطرار بودولى خود استفاده نکرد و به اطرافیان نیز سفارش مى کرد که به اندازه رفع نیاز و در حد ضرورت از آن اموال بردارند[70].

فرزند بزرگوارش، آیت الله شیخ عبدالله مامقانى مى گوید:

«] پدرم [ در هنگام وفات، نه خانه مسکونى داشت و نه ملکى بلکه تا آخر عمر مستأجر بودچرا که نه خود توانایى خرید مسکن را پیدا کرد و نه اجازه مى داد تا کسى براى او خانه بخردزیرا خوف آن را داشت که کسانى که پول منزل مسکونى او را مى پردازند، حق کسى بر گردن آنها باشد و یا در برخى موارد منّت گذاشته و یا چشم داشتى از ایشان داشته باشند[71]».

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS