دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عشق به خاندان وحى

No image
عشق به خاندان وحى

عشق به خاندان وحى

هر صبح و شام در مسجد جامع شیخ محمد ابراهیم ذکر مصیبت مى شد و هرگاه نام اهل بیت برده مى شد، به شدت متأثر مى گردید و مى گریست و چون خودش به ذکر مصیبت مى پرداخت، بارها به شدت گریه مى کرد و حاضران را تحت تأثیر قرار مى داد. وى دردناکترین مصیبت را کشیدن چادر از سر خاندان امام حسین (علیه السلام)برمى شمرد و خودش معمولاً در ذکر مصائب این مصیبت را مى خواند و خطاب به یزید مى گفت:

«یزید! تو زن و دختر خودت را پشت پرده نشاندى و زن و دختر امام حسین (علیه السلام) را به ملاء عام آوردى و در معرض دید همگان قرار دادى؟»[16]

او عالمى روشنفکر بود. با همه علاقه اى که به عزادارى و مرثیه سرایى داشت، از تحریف مسائل عاشورا و تاریخ ائمه(علیهم السلام) ناراحت مى شد و با آن برخورد مى کرد. با تعزیه خوانى و قمه زنى مخالف بود و هر چیزى را که وهن اسلام شمرده مى شد، منع مى کرد.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

محمد ابراهیم اعرافی

محمد ابراهیم اعرافی

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS