دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عظمت ولدى عظمتک

No image
عظمت ولدى عظمتک

با رحلت مرجع بزرگوار حضرت آیت الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانى مرجعیت گوهر یگانه بروجرد فراگیر شد و مؤمنان از هر سو به آن فقیه وارسته مراجعه کردند.

ناگفته پیداست که عنایات و تأییدات الهى در رویکرد عمومى به آن فقیه وارسته نقشى سبز داشت. خاطره ها و سخنان بر جاى مانده از دانشوران آن روزگار نشان مى دهد که آفتاب رخشان سلسله طباطبایى زیر باران پیوسته امدادها و عنایتهاى فرامادى قرار داشت. براى مثال حضرت آیت الله حاج شیخ على اکبر نهاوندى، که خود از بزرگان روحانیت شیعه بشمار مى آمد، پس از وانهادن محراب خویش به مرجع بروجردى به نجف شتافت.

مرجع شیعیان جهان، حضرت آیت الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانى، که از بیمارى رنج مى برد، جناب نهاوندى را مأمور اقامه جماعت کرد. شیخ نهاوندى دنباله این ماجرا را چنین بیان کرده است :

شب اولى که به جاى ایشان براى خواندن نماز جماعت رفتم، وقتى بر سجاده قرار گرفتم، آوایى شنیدم که گفت «عظمت ولدى عظمتک» - فرزندم را بزرگ داشتى من نیز تو را بزرگ داشتم - برگشتم، به همه سو نگاه کردم، مردم در صفهاى جماعت نشسته بودند، کسى جز من پیام غیبى را در نیافته بود([19]).

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS