دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

محبت به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)

No image
محبت به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)

هجرت به سامرّا

پس از آن که میرزاى بزرگ، سیّد محمّدحسن شیرازى در سال (1291 هـ .ق.) به سامرا مهاجرت نمود و در آن جا، حوزه بزرگى تأسیس کرد، جمعى از طلاّب و عالمان دینى که در نجف اشرف بودند به آن جا مهاجرت کردند و بر آبادانى آنجا افزودند.

شیخ ذبیح الله پس از 12 سال تحصیل در نجف اشرف در ماه شعبان سال 1341 هـ .ق. به سامرا مهاجرت نمود و به تحصیل در سطوح عالى و خارج فقه و تدریس در مراحل مقدّماتى پرداخت.

او دروس رجالى، حدیث و درایه را از محضر آیت الله میرزا محمّد عسکرى تهرانى فراگرفت و افتخار دامادى ایشان را نیز یافت.([3])

مدّتى نیز در کاظمین از محضر علاّمه سیّد حسن صدر کاظمینى استفاده کرد.([4])

شیخ ذبیح الله محلاّتى تا سال 1376 هـ .ق. حدود 35 سال در سامرا زندگى کرد. او که محبت زیادى نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)داشت، سال ها در کنار حرم شریف عسکریین(علیهما السلام)زیست و تحصیل و تحقیق کرد.

روزى از طرف کنسول ایران به ایرانیان مقیم سامرا اعلام شد که باید داراى شناسنامه و نام خانوادگى باشند، آقا میرزا محمّد تهرانى و دامادهایش تصمیم گرفتند براى خود نام خانوادگى انتخاب کنند. در این جریان آقاى میرزا محمّد تهرانى به میرزا محمّد شریف عسکرى و آقاى شیخ ذبیح الله محلاّتى به شیخ ذبیح الله مشتاق عسکرى و آقاى میرزا حبیب الله اشتهاردى به میرزا حبیب الله مدرّس عسکرى نامیده شدند و به این ترتیب آن ها افتخار نسبت خود را به امامین عسکریین را در نام خانوادگى آشکار کردند.([5])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS