دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نظر حاج شیخ محمّد ابراهیم ریاحى درباره آیت الله محمد کوهستانی

No image
نظر حاج شیخ محمّد ابراهیم ریاحى درباره آیت الله محمد کوهستانی

حاج شیخ محمّد ابراهیم ریاحى درباره آیت الله کوهستانى مى گوید: به محضرش تشرف حاصل کردیم. ایشان بیمار بودند (و مدّتى بعد بر اثر آن، رحلت نمودند.) تا موقع نماز شد، با آن جسم ناتوان به نماز ایستاد. آن قدر نماز را با خضوع و طمأنینه خواند و سجده هایشان به قدرى طولانى بود که با وجود آن که ماجوان بودیم، برایمان مشکل بود. در هر حال، نماز را خواندیم و از ایشان تقاضاى گفتارى کردیم که به آن عمل کنیم، فرمود: «توجهتان به قرآن باشد که این روزها قرآن خیلى غریب است.» این سخن را آن چنان با سوز دل بیان کردند که ما به گریه افتادیم و چون با اصرار تقاضاى دستورالعملى کردیم، فرمود: «ذکرى را برایتان مى گویم که اگر به آن عمل کنید، هر حاجتى داشته باشید به آن مى رسید و آن چنین است: تا 40 روز، هر روز 12 بار «انّا انزلناه» را بخوانید. بعد از آن، حاجت شما برآورده مى شود. ان شاء الله.»

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
Powered by TayaCMS