دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نماز استغاثه به حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)

No image
نماز استغاثه به حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)

نفرت از انحراف و شقاوت

از طرف دیگر فرقه شیخیه در کرمان اسباب زحمت براى افراد متشرع و شیعیان این سامان را فراهم مى کردند. طبق عقاید این مسلک از چهار رکن قرآن، سنت، اجماع و عقل، سه رکن اول پذیرفتنى است اما در مورد رکن چهارم به وجود ناطق یا باب عقیده دارند و حاج محمد کریم خان را رکن رابع به حساب مى آورند. این همان چیزى است که باب مى باشد. اصول دین در باور این فرقه هم توحید، نبوت و امامت است و در مورد عدل و معاد عقاید انحرافى دارند. همچنین شیخ احمد احسایى را صاحب مقام نیابت خاصه مى دانند.[18] بین شیخیه کرمان و شیعه محله بالاسرى اختلافاتى رخ داد، زیرا شیخیه علاوه بر انحراف در عقاید و باورها و تبلیغات مسموم و آزار شیعیان، با خان ها و حکام ستمگر همراه بودند و از آنان حمایت مى کردند، افراد این فرقه از رکن الدوله که به سبک شاهزادگان قدیم با مردم رفتار مى کرد و مأمورانش با قساوت و شقاوت از مردم مالیات سنگین مى گرفتند، پشتیبانى مى نمودند. براى خنثى سازى برنامه هاى شیخیه، واعظى یزدى به نام سید یحیى به کرمان فراخوانده شد و او با بیانات شیواى خود حرکات این فرقه را افشا و مردم را متوجه افکار انحرافى آنان کرد. سران فرقه که تبلیغات واعظ را براى آینده خویش خطرناک دیدند، تصمیم گرفتند وى را بکشند. آنان از وى خواستند براى اجراى خطا به منزلى برود و او را به باغى بردند. سید وقتى احساس خطر کرد به حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) توسل جُست و نماز استغاثه به آن بانوى دو سرا را خواند. هنگامى که مشغول گفتن عبارت «یا مولاتى یا فاطمة اغیثینى» بود و دشمن مى خواست قطعه قطعه اش کند، فریاد تکبیر و خروش الله اکبر مردم کرمان در قلب توطئه کنندگان رعب افکند. اهالى خشمگین پس از محاصره باغ از دیوار به داخل پریدند و پس از رها ساختن سید و مجازات شیخى ها، وى را با احترام خاصى همراه با آیت الله حاج محمدرضا کرمانى که رهبرى آنان را عهده دار بود، به شهر آوردند. وقتى از آیت الله محمدرضا کرمانى پرسیدند چگونه متوجه شدید سید یحیى در معرض خطر است، پاسخ داد: خوابیده بودم که در عالم رویاى راستین حضرت صدیقه طاهره(علیها السلام) به من فرمود: حاج محمدرضا! فوراً خودت را به سید یحیى برسان که اگر دیر بروى، کشته خواهد شد.[19

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
Powered by TayaCMS