دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

وجوهات شرعى

No image
وجوهات شرعى

وجوهات شرعى

حاج آخوند علاوه بر این که خودش از «وجوه شرعیه» مصرف نمى کرد، از مال خود نیز خمس و زکات مى داد.

وى پس از رحلت پدرش و جدا کردن سهم ارث خواهرش، بجز مقدارى زمین کشاورزى ـ که نصف آن هم جزو مهریه همسرش بود ـ مابقى اموال را به عنوان ردّ مظالم، زکات و خمس پرداخت چرا که مى گفت: «معلوم نیست پدرم حقوق شرعیه اش را کاملاً ادا کرده باشد.»([31])

همچنین وى از همان زمین زراعتى و موروثى هر سال سر خرمن، زکات گندم را جدا مى کرد و مابقى را به خانه مى آورد...([32])

اهالى روستا و شهر وقتى وجوهات خود را نزد ملاّ عباس تربتى مى آوردند، وى با نهایت احتیاط، هر یک را در جایگاه مناسب آن قرار مى داد. او در همه عمرش هیچ گاه از سهم امام، زکات، ردّ مظالم و غیره استفاده شخصى و خانوادگى نبرد.([33]) در این باره فرزندش، حسینعلى راشد، مى نویسد:

با این که من و برادرم طلبه بودیم، پدرم در تمام مدّت عمرش از وجوهات حتّى یک شاهى هم نداد. ایشان ما را چنان تربیت کرده بود که واقعاً اگر مى خواستیم به وجوهات دست بزنیم مثل این بود که به مار و عقرب دست مى زنیم...([34])

ملاّ عباس در خصوص نوع برخورد با مراجعین، سه روش را برگزیده بود:

1 ـ کسانى را که مستحق گرفتن خمس و زکات مى دانست به اندازه نیازشان مى پرداخت.

2 ـ براى گروهى از سادات و... که در نظرش مشتبه الحال بودند از آیت الله العظمى حاج آقا حسین قمى اجازه مى گرفت و به آنان کمک مالى مى کرد.

3 ـ دسته اى هم بودند که هیچ گونه صلاحیت و استحقاقى نداشتند وى با این متکدّیان و گدایان ـ که حتى نیمه شب نیز مزاحمت ایجاد مى کردند ـ با سعه صدر و خوش اخلاقى رفتار مى کرد و مقدارى از نان و غذاى خانواده اش را به آنان مى داد امّا حاضر نبود از خمس و زکات چیزى به آن ها بپردازد.

آقاى راشد در این خصوص نقل مى کند:

من همیشه به پدرم مى گفتم: شما همین اندازه که به مردم بگویید که باید حقوق شرعیه خودشان را بدهند امّا خودتان قبول نکنید که در اخذ و مصرف آن واسطه باشید. ولى پدرم مى فرمود:

«موارد زیادى هست که من مى دانم اگر قبول نکنم، آن آدم اصلاً حقوق شرعیه خود را نمى دهد و از آن مى ترسم که من نیز به خاطر راحتى خودم، شریک گناه او شده باشم و نیز بعضى مستحقان هستند که در آن صورت، ممکن است چیزى به آن ها نرسد...»([35])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS