دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

وصیتنامه

No image
وصیتنامه

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحیم پسران من همگی اهل علم و تبلیغ برای خدا شوید، دختران من به شوهران اهل علم و تبلیغ همسر شوید در زندگی با هم متحد باشید و برای دنیا .دو جمله خوانده نمی‌شود و جنازه مرا در قم دفن کنید و مرا دعا کنید و سلام مرا به ‌همگی برسانید 2 روز روزه برایم بگیرید. از آیه 152 تا 157 از سوره روم غفلت نکنید کتابهایی که رفقا برده‌اند در کتاب محجه البیضا صورت هایش هست کتابها و نوشته جات مرا بوسیله آقای خزعلی پس بگیرید و به ایشان و آقای مشکینی بگویید از طلب خود مرا حلال کنید بدهی به آقا جواد بپردازید ظاهراً 250 و اندی تومان است بقیه کتاب های اقای مشکینی را بدهید. اوائل ربیع الثانی 1390 به هر کس که می‌خواهد زحمت برایم بکشد بگویید در عوض یک مسئله یاد بگیرد و عمل کند هر کس به من بدهکار است من که صورت ندارم اگر تا آخر عمرش نتوانست بپردازد بری الذمه است. سید محمد رضا سعیدی مقداری پول در بانک دارم در ته چک نوشته است می‌توانید به وسیله آقای جعفری خونساری دریافت دارید و نیز بوسیله ایشان و آقای کشمیری آقای بهاری را ملاقات کنید که هر طور هست خانه‌ام را از گرو بانک بیرون آورند آقای نیکنام و آقای نظری از جریان اطلاع دارند

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS