دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ویژگی ها

No image
ویژگی ها

ویژگی ها

ایشان بسیار کم می خوابید و فرزندانش را به کم خوابی و مطالعه و عبادت تشویق می کرد و آنان را به فکر نکردن در امور دنیوی تشویق می کرد. یکی از فرزندان، روزی به ایشان عرض می کند: چرا نمی خوابی؟ او در جواب می گوید: به زودی در قبر، خواب طولانی می کنم. من خوابم را برای قبر به تأخیر انداخته ام[12].

او در زمان خود، به تقوا و حسن خلق و خوش رویی مشهور بود.

نورالدین شاهرودی در کتاب خود اسرة المجدد الشیرازی می نویسد:

«مردی مؤدب به آداب کامل بود با گفتاری نیک و لطیف و رفتاری حکیمانه که در خور یک عالم دینی است. چهره اش نورانی و همیشه می درخشید و شکوه وقار در رفتارش موج می زد. ساده زیستی و قناعت از خلقیات دائمی او بود. تا پایان عمر مانند طلبه ای ساده زندگی کرد. این، در حالی بود که اموال و وجوه شرعی، مانند سیل همیشه به سوی خانه اش سرازیر و جاری بود. دعوت هر کسی را می پذیرفت و حتی اگر فقیری او را به خانه ی خود فرا می خواند، نزد او می رفت. در تشییع جنازه ی مؤمنان شرکت می کرد و همیشه به دیدار تازه واردین شهر می رفت. اگر کسی از او سؤالی داشت، در میان سرما و گرمای خشک عراق، گاه تا یک ساعت همان جا و سرپا می ایستاد و جواب سؤال کننده را می داد، حتی اگر کودک باشد. خواب و خوراک را تنها به عنوان نیاز طبیعی می شناخت و اهمیتی به این گونه امور نمی داد. هیچ کس به یاد نمی آورد که او از غذا و یا از نوع پخت آن ایرادی گرفته باشد. حتی المقدور لباسش را خودش می دوخت و جوراب هایش را با دستان خود وصله می زد. زحمت شستن لباس هایش را به هیچ کس نمی داد و همیشه اتاقش را خود جارو می کرد و گاهی نیز غذا می پخت. هر گاه یکی از فرزندان یا همسرش بیمار می شدند، خود از آنان پرستاری می کرد و داروهایشان را به آنان می داد و اگر کودکی از خوردن دارو طفره می رفت، با وعده های شیرین و تشویق، او را به خوردن دارو ترغیب و راضی می کرد.

به قول و وعده ی خود بسیار پای بند بود و حتی اگر از شخصی عادی و معمولی نامه ای کم اهمیت به وی می رسید، آن را بی پاسخ رها نمی کرد. در حد توانش به مردم نیازمند قرض می داد و نیاز نیازمندان را شخصاً بر طرف می کرد. اگر کسی در حق او ظلم و بدی روا می داشت یا او را می بخشید و از گناهش می گذشت و یا با احسان و خوبی خجلش می کرد. گاهی نیاز شدید یا زیاده خواهی، بعضی را وا می داشت که نامه هایی پر از دشنام و فحش و ناسزا برایش بنویسند، اما او که به راستی پرهیزکار و تربیت شده در مکتب اهل بیت پیامبر اکرم، علیهم السلام، بود، به رفع نیازهایشان می پرداخت و با نامه هایی مؤدبانه و صمیمانه، پاسخ شان را می داد.».[13]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS