دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

گريه پيامبر(ص) بر مظلوميت اهل بيت(ع)

No image
گريه پيامبر(ص) بر مظلوميت اهل بيت(ع)

گریه پیامبر(ص) بر مظلومیت اهل بیت(ع)

امیر المومنین علیه السلام وسط خطبه شعبانیه بلند شدند و عرض کردند: یا رسول الله، افضل اعمال این ماه چیست؟ حضرت فرمودند: افضل اعمال این ماه ورع است. انسان خویشتن داری بکند، گناه نکند. رسول خدا شروع کردند به گریه کردن. امیر المومنین علیه السلام سوال کردند چرا گریه میکنید، چه چیز باعث گریه شما شده است؟ فرمود: علی جان، برای مظلومیت شما گریه میکنم؛ من میبینم در همین ماه محاسن تو را از خون سرت خضاب میکنند، درحالی که تو داری برای خدا نماز میخوانی. حضرت امیر المومنین علیه السلام عرضه داشت: آیا در موقع شهادت دینم سالم است؟ حضرت فرمودند: یا علی، هر کس تو را بکشد، من را کشته است؛ هر کس با تو دشمنی کند، با من دشمنی کرده است.

امیر المومنین علیه السلام آنقدر مظلوم است که پیامبرخدا برایش گریه کرد، فاطمه زهرا سلام الله علیها گریه کرد. چه وقت؟ آن وقتی که کنار بستر زهرا نشسته بود، دید فاطمه زهرا دارد اشک میریزد. صدا زد: ای سیده من، چرا گریه میکنید؟ فرمود: علی جان، برای مظلومیت و غربت شما گریه میکنم. علی جان، در موقع غسل دادن مرا از روی لباس غسل بده. با این سفارش، موقع غسل دادن دیدند امیر المومنین علیه السلام دست از غسل کشید و ناله اش بلند شد. صدا زدند: یا علی، چرا شما گریه میکنید؟ فرمود: دستم به بازوی ورم کرده زهرا رسید؛ «وَ إِنَّ أَثَرَ السَّوْطِ لَفِي عَضُدِهَا مِثْلُ الدُّمْلُجِ [1]»«وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ».[2]

حجة الاسلام و المسلمین فرحزاد


[1] . بحارالأنوار/مجلسی/30/302/[20] باب ..... ص : 145

[2]. الكافي/شیخ کلینی/1/230/بابماأعطيالأئمةعمناسماللهالاعظمص:230

منبع:پژوهه تبلیغ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
Powered by TayaCMS