7 تیر 1397, 0:0
زهد یکی از فضایل اخلاقی است که مورد تشویق و ترغیب آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع) است. چنانچه ملااحمد نراقی در معراج السعاده ذکر میکند: «ضدّ محبت دنیا و مال را زهد گویند و آن عبارت است از دل برداشتن از دنیا و آستین فشاندن بر آن و اکتفاء کردن به قدر ضرورت از برای حفظ بدن» که تجلی عملی آن در زندگی ساده زیستی و قناعت خواهد بود. انسانهای زاهد اگرچه خود میتوانند با استفاده از نعمتهای پروردگار زندگی بهتری را برای خویش فراهم سازند، اما از آنجاکه دلبستگی به زخارف دنیوی ندارند دیگران را بر خود مقدم نموده و خود به اندکی از مال دنیا اکتفاء میکنند.«و یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه»
پیامبر اسلام (ص) در توصیف زاهدان میفرماید: «زاهد دوست دارد آنچه را که خدا دوست دارد و دشمن دارد آنچه را او دشمن دارد، از حلال دنیا اجتناب کرده، به حداقل اکتفاء میکند و به حرام آن اعتنایی ندارد». در قرآن کریم نیز بردوری از دنیا و فریفته نشدن از آن تاکید شده است.«و ما الحیاه الدنیا الامتاع الغرور؛ زندگی دنیا جز کالایی فریب دهنده چیزی نیست». «و لاتغرنکم الحیاه الدنیا؛ زندگی دنیا شما را فریب ندهد». لکن این بدان معنی نیست که مومنین از نعمتهای دنیا بهره مند نشوند و رهبانیت در پیش گیرند؛ زیرا درجای دیگر به سختی با این باور غلط مبارزه کرده، میفرماید: «قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق؛ بگو ای پیامبر، چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگان آفریده حرام کرده و از صرف روزی حلال منع کرده است.» پس آنچه از نظر قرآن مذموم است دل بستن به دنیا و بهره مند نساختن دیگران از نعمتهای الهی است«سیره عملی معصومین (ع) نیز گواهی بر ساده زیستی و زاهد پیشگی آنهاست ـ حضرت علی (ع) در نامه به حاکم بصره مرقوم میفرماید: »بدانکه امام شما از دنیای خود به دو جامه کهنه و از خوراکش به دو قرص نان اکتفاء کرده است ... به خدا سوگند از دنیای شما نه طلااندوخته و نه از غنیمتهای آن مال زیادی ذخیره کرده و غیر از این جامهکهنه جامه دیگری آماده نکرده ام ... من اگر بخواهم میتوانم از عسل مصّفی بنوشم و از مغز گندم برای خود نان تهیه کنم و لباسهای نرم و لطیف بپوشم ولی هیهات چگونه ممکن است هوای نفس بر من غلبه کند و مرا به سوی بهترین خوراکها بکشاند در صورتی که شاید در سراسر کشور حجاز یا در سرزمین یمامه افرادی یافت شوند که امید همین یک قرص نان را هم ندارند و دیر زمانی است که شکمشان سیر نشده است، آیا سزاوار است شب را با سیری صبح کنم در صورتی که در اطرافم شکمهای گرسنه و جگرهای سوزان قرار دارد؟«. از همین روست که علمای دین که مقتدای خویش را پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) او میدانند و در عمل به دستورات نجات بخش دین اسوه دیگران بودهاند، الگوی عملی زهد ، ساده زیستی و قناعت بوده و با تمام سختیها و فشارها زندگی خود را در حّد ضعیف ترین مردم نگه میداشته و فریادرس محرومان بودهاند».
ساده زیستی در رفتار بزرگان و علماء نیز جلوه ویژه ای دارد. حضرت امام در تمام مراحل زندگی، چه زمانی که طلبه گمنامی در مدرسه فیضیه بودند و چه زمانی که رهبری و مرجعیت شیعیان جهان را بر عهده داشتند، سادهزیستی واکتفاءکردن به حداقل زندگی را منش خویش قرار داده بودند و هیچ گاه حاضر نشدند سطح زندگی ایشان، از سطح زندگی عموم مردم بالاتر برود« یکی از اطرافیان امام میگوید ، امام زمانی که در نجف بودند در یک منزل استجاری که نو ساز نبود و از جهت سادگی مثل منازل سایر مردم عادی و طلاب بود سکونت داشتند و وقتی به ایشان گفته شد همانند بقیه بزرگان منزلی در کوفه نزدیک شط فرات برایشان اجاره شود تا در ایام تابستان که هوای نجف گرم و خشک بود به آنجا بروند ایشان امتناع کردند و فرمودند: من چطور میتوانم به کوفه روم (و دنبال رفاه خود باشم) در حالی که بسیاری از مردم ایران در زندان به سر میبرند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان