دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فتنه و مصادیق آن (3) (پرسش و پاسخ)

بر اساس آموزه‌های وحیانی چه افراد و جریان‌هایی از مصادیق فتنه و فتنه‌گران به حساب می‌آیند؟
فتنه و مصادیق آن ʃ) (پرسش و پاسخ)
فتنه و مصادیق آن (3) (پرسش و پاسخ)

پرسش:

بر اساس آموزه‌های وحیانی چه افراد و جریان‌هایی از مصادیق فتنه و فتنه‌گران به حساب می‌آیند؟

پاسخ:

در دو بخش قبلی پاسخ به این سؤال به مفهوم‌شناسی فتنه و دو مورد از مصادیق بارز فتنه‌گران از نگاه قرآن شامل: ظالمین و منحرفان و هنجارشکنان پرداختیم. اینک در ادامه دنباله بحث را پی می‌گیریم.

3- كافران: بی‌گمان كافران به سبب عدم پذيرش فلسفه و هدف آفرينش و انكار نظم كلی هستی، يكی از مهم‌ترين دشمنان نظم واقعی در هستی و جامعه می‌باشند. اينان همواره در جست وجوی آن هستند كه نظم اجتماعی را به هم ريزند و در مسير بهره برداری خود از آن سود برند. البته اين گونه نيست كه همه كافران، ظالم به ديگری و يا جامعه باشند ولی بی‌گمان ايشان ظالم به خود و جان خويش هستند و در حق خود كوتاهی و ظلم روا می‌دارند. از اين رو نمی‌توانند در مسير درست تعالی و كمال حركت كنند و با هر چيزی كه بر خلاف اعتقادات و باورهای آنان است به مخالفت برمی‌خيزند و اجازه نمی‌دهند تا حقيقت بر ايشان روشن شود.

خداوند در آيه 91 سوره بقره فتنه‌ای را كه از سوی كافران ايجاد و دامن زده می‌شود به عنوان بدتر از كشتار و قتل و در آيه 217 همين سوره به عنوان بزرگ‌تر از قتل و كشتار معرفی می‌كند. دو واژه ‌اشد و اكبر من القتل به اين معناست كه فتنه به سبب بازتاب‌ها و پيامدهای خطرناك آن در جامعه می‌تواند بدتر از كشتن شخص باشد؛ زيرا با اختلال در امنيت و نظم عمومی ‌جامعه، امكان رشد و تعالی جمعی از جامعه گرفته می‌شود و جامعه در شرايط فقدان امنيت نمی‌تواند در مسير شكوفايی و تعالی و رشد قرار گيرد. از اين رو خداوند در اين آيات فتنه‌انگيزی كافران را بدتر از قتل دانسته است.

كافران با بستن راه‌ها، جلوگيری از آزادی‌های بيانی و مبادلاتی و فرهنگی، راندن شهروندان از شهر و ديار خودشان، و رفتارهايی از اين دست، فتنه‌گری كرده و جامعه را از حالت امنيت و آرامش و تعادل بيرون می‌بردند. چنين رفتاری از نظر قرآن بدتر از كشتاری است كه برخی مرتكب می‌شوند، زيرا با كشتن شخص و يا كشتار جمعی، نظم عمومی‌ در كوتاه مدت به هم می‌ريزد و آرامش سلب می‌شود، در حالی كه جلوگيری از آزادی های اجتماعی، بستن راه آمد و شد مردم، جلوگيری از انجام اعمال عبادی از سوی مؤمنان و مانند آن، بحران عمومی‌ و فراگيری را پديد می‌آورد كه جامعه نمی‌تواند در آن احساس آرامش كرده و به سوی شكوفايی و توسعه حركت نمايد.

4- منافقان و ستون پنجم كافران: بی‌گمان منافقان كه از ترس قدرت و اقتدار دولت اسلامی، تابعيت امت را پذيرفته و به عنوان شهروند، خود را معرفی می‌كنند تا از منافع شهروندی دولت اسلامی‌ سود برند، از دشمنانی هستند كه از نظر قرآن از كافران بدتر هستند. از اين رو خداوند در تهديدی آشكار آنان را كسانی می‌شمارد كه در پايين ترين و پست ترين درجه از درجات و مراتب دوزخی جای می‌گيرند.

منافقان به سبب حضور در جامعه و اطلاع كامل و كافی از نقاط ضعف و قوت نيروهای خودی به شكل ستون پنجم دشمن عمل كرده و افزون بر ايجاد شايعات بی‌اساس و جنگ روانی، به جاسوسی عليه نيروهای خودی و امت اسلام می‌پردازند. خداوند منافقان جاسوس را به سبب آن كه عامل بسياری از اختلافات و آشوب‌ها و درگيری‌ها ميان امت اسلام می‌باشند، سرزنش می‌كند و آنان را فتنه گرانی معرفی می‌كند كه با حضور در صفوف نيروهای خودی و رزمندگان اسلام از پشت به دولت و امت ضربه می‌زنند.

خداوند از مؤمنان می‌خواهد كه منافقان شناخته شده را در صفوف خود به ويژه مراكز حساس كشوری و لشكری جا ندهند و نگذارند آنان از امور پنهان آنها آگاه شده و به دشمنان كافر خبر دهند. اصولاً حضور ايشان هر چند كه به ظاهر مفيد است ولی در عمل بسيار زيانبار است. اگر تخصص و توانايی دارند به سبب تعهد ايشان به كفر و كافران، هيچ بهره‌ای از اين تخصص و توانايی ايشان، به امت و ملت و دولت اسلامی ‌نمی‌رسد. بنابراين لازم است تا اين فتنه گران منافق را از صفوف لشكری و كشوری خودی بيرون رانده و به ايشان اجازه بهره‌مندی از فرصت‌های به دست آمده در مكان‌ها و جاهای مهم داده نشود. (توبه، آيات 47 و 48)

علامه طبرسی و ابن كثير بر اين باورند كه اين آيات درباره منافقانی است كه در ميان مسلمانان حضور داشته و به جاسوسی عليه ايشان و به نفع دشمنان می‌پرداختند. (مجمع البيان، ج 5 و 6، ص 55).

روزنامه کیهان

تاریخ انتشار: یکشنبه 24 دی ماه 1396

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

علل زوال ادریسیان

زید بن علی بن حسین بن علی بن أبی طالب(علیهم السلام) با قیام علیه حکومت هشام بن عبدالملک(72-125 هجری)، پایه گذار مکتب زیدیه در جهان اسلام شد. این گروه که بواسطه انتساب نامشان به نام زید بن علی، به این شهرت رسیده‌اند، در اصطلاح دانش فرقه شناسی، شاخه‌ای از مذهب تشیع می‌باشند که پیروان آن اعتقاد به امامت زید را نیز به همراه دارند.
No image

تقابل دیدگاههای مخترعه و مطرفیه

زیدیه در لفظ به گروهی که منسوب به زید بن علی بن حسین ابن علی بن أبی طالب(علیهم) هستند، اطلاق می شود[1]. اندیشه «منصوص بودن امامت» و اعتقاد به وجود نص بر امامت اهل بیت(ع) نقطه پیوندی است که زیدیه و امامیه را تحت عنوان عام «تشیع» قرار می‌دهد.[2]
No image

ناصریه

No image

مطرفیه

No image

ابراهیمیه

پر بازدیدترین ها

No image

فرقه زیدیه

No image

فرقه جارودیه Jarvdyh

No image

علل زوال ادریسیان

زید بن علی بن حسین بن علی بن أبی طالب(علیهم السلام) با قیام علیه حکومت هشام بن عبدالملک(72-125 هجری)، پایه گذار مکتب زیدیه در جهان اسلام شد. این گروه که بواسطه انتساب نامشان به نام زید بن علی، به این شهرت رسیده‌اند، در اصطلاح دانش فرقه شناسی، شاخه‌ای از مذهب تشیع می‌باشند که پیروان آن اعتقاد به امامت زید را نیز به همراه دارند.
No image

فرقه بتریه Btryh

No image

فرقه مغیریه Mghyryh

Powered by TayaCMS