دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سارتر در تناقض معنا و پوچ گرایی

اشاره: ژان پل سارتر (‌jean paul sartre‌) فیلسوف پوچ گرای قرن بیستم فرانسه می‌باشد؛
سارتر در تناقض معنا و پوچ گرایی
سارتر در تناقض معنا و پوچ گرایی
نویسنده: رضا احمدیان راد

نقد و نظری در باب تفکرات پوچ گرایانه ژان پل سارتر‌

اشاره: ژان پل سارتر (‌jean paul sartre‌) فیلسوف پوچ گرای قرن بیستم فرانسه می‌باشد؛ در واقع تفکرات نیهیلیستی وی میراث دوران زندگی و بویژه کودکی خود وی به شمار می‌آید؛ وی علی رغم اعتقاد به پوچ و بی معنا بودن ذاتی هستی، اصرار دارد تا بشر خود باید معنایی برای زندگی اش بیابد و در اینجا دچار تناقضی آشکار می‌گردد؛ در این مقال برآنیم تا با دیدی انتقادی اندیشه‌های وی را مورد بررسی قرار دهیم.‌

از نظر ژان پل سارتر جهان، جهان احتمال (‌contingency‌) هاست که هر چیز می‌تواند رخ دهد و وجود نیز امری بی دلیل و بی علت است و برای حوادث و مسائل جهان نمی توان دلیل موجهی پیدا کرد. این همان سخنی است که دیوید هیوم پیش از سارتر به آن اشاره کرده است. هیوم می‌گفت ارتباط پدیده‌های هستی با یکدیگر ضروری و واجب نیست، بلکه رابطه آنها به صورت تداعی و غیر ضروری است.

سارتر عقاید و دیدگاه اصلی خود را در کتاب هستی و نیستی بیان نموده است. این کتاب یکی از معدود آثار فلسفی قرن بیستم است که حقیقتاً با مسائل بنیادی وضع دشوار آدمی دست و پنجه نرم می‌کند. این کتاب الگو و نمونه کامل مکتب اگزیستانسیالسیم می‌باشد. جان کلام این کتاب در این سطر خلاصه می‌شود: «ماهیت آگاهی این است: آگاهی در آن واحد آن است که نیست و آن نیست که هست.» چکیده دیدگاه سارتر در باب چیستی آدمی در این عبارت آمده است. این کتاب یکسره بر تمایزی بنیادی میان اشکال مختلف وجود استوار است. سارتر خواننده را به فرق میان هستی آگاه و هستی فاقد آگاهی توجه می‌دهد. اولی را هستی لنفسه (‌being for-itself‌) می‌نامد، و دومی را هستی فی نفسه (‌being in-itself‌).‌

نزد سارتر معنای روش پدیدار شناسانه در عمل این است که او توجه خود را به زندگی به آن صورتی که زیسته و احساس می‌شود معطوف می‌دارد، نه به آدمیان آن طور که علم یا روان شناسی تجربی توصیف شان می‌کنند.‌

به عقیده سارتر آدمیان صاحب اختیارند. آگاهی تهی است؛ معلوم نمی دارد که چه چیزی را انتخاب کنیم. ما مختاریم هر کاری را که می‌خواهیم انجام دهیم. هر چند در بعضی موارد جنبه‌هایی از وجود آدمی، اجازه انجام امورات مورد نظر ما را نمی‌دهد، ولی ما می‌توانیم در این مسائل دیدگاه خود را عوض کنیم. آگاهی آدمی همواره دلمشغول چیزی است که سارتر آن را روی و ریا می‌نامد. («‌bad faith‌» نوعی خود فریبی که متضمن انکار اختیار خویش است.)‌

شرم احساسی است که سارتر به آن عنایت خاصی دارد، زیرا این احساس در باب مناسبات ما را با افراد دیگر باز می‌کند. آگاهی هایی که ما از دیگران ناشناخته در ذهنیت داریم یا دیگران در مورد ما دارند. وقتی متوجه می‌شویم در معرض نگاه کسی قرار گرفته‌ایم، تاثیر دیگری بر آگاهی ما در کمال وضوح خود را نشان می‌دهد و فرد را وادار می‌کند که از دیدگاه و نگرش طرف مقابل آگاهی یابد.‌

سارتر اعتقاد دارد که با وجود اینکه زندگی و جهان پوچ و بی هدف است و حیات امری بیهوده است و برای عالم آفرینش نیز نمی توان هدفی را سراغ گرفت، ولی با این حال باید کوشید که به همین زندگی تهی از معنا، معنا بخشید.

در ریشه یابی از علل گرایش سارتر به فلسفه پوچی باید عواملی چند مورد بررسی قرار گیرند. نخست آن که او می‌خواهد بداند که برای چه باید زندگی کند و دلیل وجودش چیست و چون در برابر معماهای آفرینش متحیر و سرگردان می‌ماند به پوچی می‌رسد. «آیا من دلایل زندگی کردن را می‌شناسم؟ بیشتر باید بگویم که، در برابر این حیاتی که به من داده شده است، برای هیچی متحیرم.»

در اندیشه سارتر انسان محکوم به زندگی است و خلق شده تا وظیفه‌ای را در جهان بنا بر تکلیفی که به او تحمیل شده انجام دهد. این بشر غربت زده و تنها، بر اثر تصادف، انسان خلق شده است و احساس غربت و پوچی نیز از اینجا ناشی می‌شود که دستگاه خلقت در قید و بند انسان نیست. او خلق شده، بدون آن که کسی در فکرش باشد. انسان نه در تکوین وجود خود دخالتی داشته و نه در اتمام آن. نه به هنگام آمدن از او سئوال می‌شود که آیا میلی به آمدن دارد و نه به هنگام رفتن.

اندیشه مرگ که از کودکی سارتر را آزار می‌داد، از دیگر معماهای پوچ گرایی اوست. از همان کودکی گمان می‌کرد که فقط به دنیا آمده تا بمیرد و زندگی را نیز وسیله ای برای مردن می‌پنداشت و حتی گاه پیش خود فکر می‌کرد که اگر این بار به خواب رود چه بسا که دیگر سر از بالین برنداشته و برای همیشه دفتر حیاتش بسته شود. وقتی که به مرگ می‌اندیشید، وجود خود را بیهوده و عبث می‌یافت. آخر چگونه ممکن است انسانی که حق حیات خود را ندارد و سرانجامش نیستی است، دلیلی برای زنده ماندن خود بیابد؟! ‌

در دوران جوانی نیز مرگ دوستان و یارانش در او تاثیر نهادند، به طوری که به گفته خودش به هر سو می‌نگریست تا با خدا روبه رو شود و علت این رویدادها را بپرسد.

تکرارها و یک نواختی‌های زندگی، که با آینده ای نامعلوم همراه هستند از دیگر عوامل پوچی او به شمار می‌آیند. «هنگامی که زندگی می‌کنیم، هیچ چیز رخ نمی‌دهد. صحنه‌ها عوض می‌شوند، آدم‌ها داخل می‌شوند و بیرون می‌روند، همه اش همین، اصلاً آغازی در بین نیست. روزها بدون علت به روزهای دیگر افزوده می‌شوند. این افزایش بی پایان و یکنواخت است.»

از اینها گذشته ریشه پوچی سارتر را باید در بی خدایی او جست. سارتر از جمله اندیشمندانی است که ضرورت وجود خدا و تشنگی معنوی انسان را برای وصال به او حس می‌کند. اما می‌گوید که باید انسان‌ها روش زندگی کردن را بدون اعتقاد به خدا و رفع این احتیاج و عطش معنوی بیاموزند! این مسئله باعث گشته است که سارتر همواره زندگی دنیوی را پوچ دانسته و مسائل جاری زندگی اش همواره با ناامیدی و یاس همراه گردد. نکته مهمی که به هنگام بحث از پوچ گرایی سارتر نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت، این نظر تناقض آمیز سارتر است که می‌گوید هستی پوچ و بیهوده است و زندگی نیز در ذات خود معنا و مفهومی ندارد و انسان هم بیهوده خلق شده است ولی با این وجود آدمی باید به زندگی خود ادامه دهد و سعی نماید که به آن معنا و مفهوم دهد.

این سخن سارتر تناقض بزرگی است که از یک فیلسوف قابل پذیرش نیست. چگونه می‌توان از یک سو به بیهودگی کل هستی کرد و از سوی دیگر گفت که باید به این زندگی بیهوده و پوچ معنا داد. آخر مگر می‌توان به چیز پوچ و باطل که تهی از هدف است، هدف داد. مگر می‌توان به چیزی که ذاتاً بی معناست، معنایی داد! مگر می‌توان به حیاتی که پوچی و بیهودگی همه ابعاد آن را فراگرفته است، معنا و مفهوم بخشید.نقد: یکی از مهم ترین نقدهایی که بر اگزیستانسیالیسم سارتر اقامه شده آن است که این نگرش درجه‌ای از اختیار را مسلم می‌گیرد که ابنای بشر حقیقتاً واجد آن نیستند. گاهی اوقات از نوشته‌های سارتر این معنا استشمام می‌شود که گویی ما می‌توانیم هر چه را می‌خواهیم اختیار کنیم؛ گویی قادریم فکر عمل کردن در ورای حدود و ثغوری را که وضع و حال اجتماعی و تربیت مان بر ما تحمیل کرده است در سر بپرورانیم. انتخاب‌های ما از نحوه هستی ما بر می‌خیزد؛ و نحوه هستی ما از آنچه بر ما حادث شده است ناشی می‌شود. تکیه سارتر کما بیش به طور کامل بر فرد و انتخاب‌های اوست، نه بر محیط اجتماعی که در آن گروه‌های مردم به سر می‌برند. در زندگی بسیاری کسان، فشارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از آن چه سارتر ظاهراً تصور می‌کرد به مراتب بازدارنده تر و محدود کننده‌تر است.‌

اگر سارتر این قسم انتقاد جبرگرایانه را می‌شنید، خم به ابرو نمی‌آورد: او به کلی حقانیت آن را منکر می‌شد و احتمالاً می‌گفت که در خصوص تجربه خودتان تامل کنید و ببینید آیا واقعاً این حرف در مورد زندگی شما صدق می‌کند یا نه، یا ببینید آیا پذیرفتن این باور نوعی ریا در مواجهه با اختیار نامحدود است یا خیر. یک جواب به این حرف آن است که داشتن احساس آزادی و اختیار لزوماً عین آزاد و مختار بودن نیست. چه بسا به جای آنکه حقیقتاً صاحب اختیار باشیم، اعتقاد ما به اختیارمند بودن توهمی بیش نباشد.

شاید به واقع آنچه بر ما حادث شده است اعمال ما را به تمام و کمال رقم زند، و در عین حال احساس کاذبی داشته باشیم، دایر بر اینکه آنها را از سر اختیار عمل انتخاب کرده‌ایم.‌ درست است که نگاه سارتر به اختیار آدمی شاید بیش از حد خوشبینانه است، ولی توصیف او در باب مناسبات انسانی بی اندازه صبغه بدبینانه دارد. ما همواره یا در آستانه این کار قرار داریم که دیگری را به صورت شیء، به صورت موجودی فی نفسه، در آوریم، یا اینکه مهیای آنیم تا خودمان را به صورت شیئی برای او بدل سازیم. سارتر حتی تا آنجا پیش می‌رود که آدمی را شور و شوقی بی حاصل توصیف می‌کند. شاید این توصیف درباره ماهیت آدمی بیش از حد تاریک و غمبار باشد. ‌

مقاله

نویسنده رضا احمدیان راد

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
فلسفه چیست؟

فلسفه چیست؟

فلسفه حوزه‌ای از دانش بشری است که به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسیار کلی و جایگاه انسان در آن می‌پردازد؛ مثلاً این که آیا جهان و ترکیب و فرآیندهای آن به طور کامل مادی است؟
رابطه علم و عمل

رابطه علم و عمل

علم و دانش بشری زمانی برای جامعه و مردم سودمند و مفید است که با عمل و اجرا همراه گردد یعنی عالم به علم و دانسته‌های خود عمل کرده و آن را با اشتیاق به دیگران نیز بیاموزد.
الخیر فی ماوقع

الخیر فی ماوقع

برای خیلی‌ها این پرسش مطرح می‌شود که چرا ما هر گاه با مصیبت و گرفتاری مواجه می‌شویم، و نخستین تحلیل و توصیف ما از آن این است که در آن خیری بوده است؟
Powered by TayaCMS