1 اردیبهشت 1395, 1:49
بزرگان گفته اند: «سؤال»، کلید گنج معرفت و فهم است؛ اما کدام سؤال و از چه کسی و با چه انگیزه ای؟
بعضی تشنه دانستن و آموختن میباشند و هر فرصتی را غنیمت میشمارند و محضر هر دانا را فرصتی نیکو میدانند؛ تا بپرسند و بیاموزند. بعضی هم «سؤال» را وسیله آزمایش و سبک و سنگین کردن طرف و احیاناً تحقیر و توهین قرار میدهند. پس، «پرسیدن» هم ادب و آدابی دارد. مردی شامی به حضور حضرت علی علیه السلام رسید و گفت: یا علی! چند سؤال دارم که میخواهم بپرسم (و قصد او فهم و یادگیری نبود؛ بلکه شاید بتواند ابّهت و شخصیت امام را بشکند). حضرتعلی علیه السلام فرمود: «سل تفقها و لا تسئل تعنتا، فان الجاهل المتعلم شبیه بالعالم، وان العالم المتعسف شبیه الجاهل؛برای فهمیدن بپرس؛ نه به قصد به زحمت انداختن دیگری؛ زیرا جاهلی که میخواهد بیاموزد، شبیه داناست. دانایی که با برتری طلبی، قدم در بیراهه مینهد، شبیه جاهل است». این گونه سؤال کردن، یا ریشه در غرور و تکبر دارد یا از روی عناد و خصومت است. گاهی برخی دچار غرور علمی میشوند و برای این که دانش خود را به رخ دیگران بکشند، از آنان سؤال میکنند و قصدشان این است که اگر پاسخ را بگویند، سطح فکر سؤال کننده مشخص شود و اگر از جواب دادن ناتوان باشند، جهل پاسخ دهنده روشن و تحقیر شود. در هر دو صورت، چنین سؤال کردنی، به قصد فهمیدن و زدودن جهل از خویش نیست؛ بلکه به زحمت انداختن طرف، ملامت، نکوهش و خوار ساختن او در نظر است (و به تعبیر امام، از روی تعنت است؛ نه تفقه) و این، نه کاری است عاقلانه! حضرت امیرعلیه السلام چنین شخصی را به جاهلان تشبیه میکند؛ چون کارش جاهلانه و متکبرانه است؛ نه کار علمی و حقیقت جویی؛ اما آن که از روی «تفقه» و رسیدن به درک عمیق، میپرسد و سؤالش با انگیزه شبهه زدایی از خویش و کاستن از بار جهل خود است، چون در مسیر دانایی گام مینهد، همچون دانایان است.
برای برطرف کردن عیبها و نواقص فکری و اخلاقی و رفتاری و فرهنگی که موجب میشود، مورد بیمهری و تنفّر دیگران واقع شویم و زندگی ما با تلخی و ناکامی دست به گریبان گردد، راههای تجربه شده و مفیدی به نظر میرسد، که با استفاده از احادیث اسلامی و نظریه دانشمندان، آن را با دقّت مورد مطالعه قرار میدهیم. الف: باید توجه داشته باشیم که به قول جان لاک :«در مدرسه بزرگ طبیعت، ما سر و پا در جهل و بی خبری فرو رفتهایم و از اسرار وجود، چیزی نمیدانیم» معلومات ما چون قطر دایره است و مجهولات ما چون محیط آن، هر چه قطر دایره را بزرگتر کنیم، محیط چند برابر بزرگتر میشود، شاید در آینده فرزندان ما بتوانند بیشتر از ما، در این راه پیش بروند و از اسرار کائنات، حقایق تازهای کشف کنند، ولی ما با نهایت تأسف باید اعتراف کنیم که در این خصوص چیزی نمیدانیم. بنابراین، شرط نخست در رفع معایب و خودسازی، اعتراف و اعتقاد به ناآگاهی و داناییهای اندک ما در اسرار پهناور جهان هستی، و تصمیم گیری جدّی برای رفع آنهاست. ب: برای رفع معایب و در نتیجه خودسازی، باید به «درون خویش فرو رویم» و این سخن عمیق «آندره ژید» نویسنده مشهور فرانسوی و برنده «جایزه ادبی نوبل» 1945میلادی را به خاطر بسپاریم که گفته است:«نیروی حیرت انگیزی در ذات انسان نهفته است، پیوسته تکرار کن: همه چیز، به خودم بستگی دارد.» درد و درمان ما، در وجود خود ما قرار دارد، باید نقاط مثبت را شناخته و تقویت کنیم و نیز معایب و نقاط ضعف را شناخته، به تدریج ریشه کن گردانیم و قدم بر پلّههای تکامل گذاریم. ج:اگر خود را «انسان کامل» و مصون از لغزش و گناه نمیدانیم، باید سخنان «دیل کارنگی» دانشمند معروف را با دقّت مورد مطالعه قرار دهیم که نوشته است: «آدمهای ضعیف النفس از انتقاد میهراسند و وحشتناک میشوند، ولی مردم دانا به انتقاد و خرده گیری دیگران رغبت نشان میدهند و از آنها نکتهها میآموزند... آیا شما فقط درس زندگی را از کسانی آموختهاید که از شما تعریف کرده؛ محبت نموده و مطیع نظر شما بودهاند؟… ما مخلوق منطق و استدلال نیستیم، بلکه زاییده احساساتیم، عقل و منطق ما، همچون قایق بادبانی، در دریای تاریک و طوفانی احساسات بالا و پایین میرود. آدلن وایت، روزنامه نگار معروف آمریکایی، پس از پنجاه سالگی گفت: «جوانی بودم پرمدّعا، عصبانی، مغرور، کهنه پرست و خودپسند! وقتی که «آلبرت انیشتین» فیزیکدان و فیلسوف آلمانی (1879ـ 1955م) و برنده جایزه نوبل در رشته فیزیک،در عقاید خود 99 درصد اشتباه میکند، ممکن است تو نیز 80 درصد اشتباه کرده باشی و سزاوار انتقاد باشی، حالا که اشتباه کردهای، باید از انتقاد کننده، شکرگزار هم باشی و از آن عبرت بگیری. د:مراقبه و محاسبه، برای رفع تدریجی معایب و کاستیها، یکی دیگر از راههای بسیار لازم و مؤثّر است. امام علی(ع) قرنها پیش فرموده:«علی العاقل أن یحصی علی نفسه مساویها فی الدین و الرّأی و الأخلاق و الأدب، فیجمع ذلک فی صدره، أو فی کتاب و یعمل فی إزالتها». بر شخص عاقل لازم است که بدیها و عیبهای خویش را در امر دین، فکر و اندیشه و اخلاق و ادب شمارش(و محاسبه) کند و آنها را در سینه خود، یا در صفحه کاغذی یادداشت نماید و برای برطرف کردن آنها (به تدریج) اقدام نماید. دیل کارنگی هم نوشته است: «اشتباهات و خطاهای خود را در دفتری ثبت و یادداشت کرده و از کارهای خود انتقاد (و آنها را رفع) کنید».دکتر الکسیس کارل(1873 ـ 1941م) فیزیولوژیست و جرّاح معروف فرانسوی و برنده جایزه نوبل پزشکی، برای رفع معایب و نواقص سفارش میکند: «همانطور که تاجر دفتر دخل و خرج خویش و دانشمند اوراق تجارب خود را به دقّت تنظیم میکند، هر فردی فقیر و غنی، پیر و جوان، عالم و جاهل، باید هر روز، خوبیها و بدیهای انجام یافته، به خصوص میزان شادی یا رنج، اضطراب یا آرامش، کینه یا محبّتی را که در دوستان و هم نوعان خود تزریق کرده است، ضبط نماید. فقط با اجرای صبورانه این روشهاست که جسم و جان ما تغییر پیدا میکند و معایب رفع میگردد». هـ: تقاضای انتقاد و عیب جویی برای شناختن عیبها و نقصها، بزرگترین خصلتهای متعالی انسانی و از امتیازات فرهنگ درخشان اسلامی است. امام صادق(ع) فرموده: «أحبُّ إخوانی الی من أهدی إلی عُیوبی». محبوبترین برادران من، نزد من کسی است که عیبهای مرا برایم به ارمغان بیاورد. امام جعفر صادق(ع) این درس بزرگ را به ما آموخته است که نه تنها از انتقاد و عیبجویی مخلصانه دیگران نسبت به خود، نباید ناراحت و آزرده خاطر شویم، بلکه با کمال تواضع و فروتنی، آن را «هدیه و ارمغان» تلقّی کرده و درصدد رفع آنها برآییم. و: تغییر چشم انداز، یعنی از میان نقاط منفی و سیاه در زندگی، نقاط مثبت و روشن و زیبا را برگزینیم. این راه بسیار مفیدی است که با یک آگاهی لازم و یک اراده شجاعانه میتواند ما را، از تنگنای کم ظرفیتی و عیب جوییهای زشت و بدبینانه نجات دهد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان