کلید واژه ها: صلوات, دختر, زنده به گورکردن دختران, زن در اسلام, مهربانی, ترس, سخاوت, تکبر, خدمت به مادر, محبت به مادر, حق مادر, خانواده, گفتار نیکو.
اسامی معصومین: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، امام علی علیه السلام , حضرت زهرا علیها السلام .
سخنران استاد فرحزاد
- وقـتی دل شـیـدایی می رفـت به بستـان ها بی خویشتنش کردی بوی گل وریحان ها
- گه ناله زدی بلـبل گه جـامـه دریـدی گل با یـاد تـو افـتـادم از یـاد بـرفـت آن ها
- ای ذکر تو بر لـب ها وی یاد تـو دردل ها وی شورتو درسرها وی سر تودرجان ها
- تـا خار غـم عـشـقـت آویـخـتـه در دامـن کوتـه نـظـری بـاشـد رفتن به گلـسـتان ها
- آن راکه چنین خاری که ازپای دراندازد باید که فروشوید دست از همه درمان ها
بشارت هایی که برای ذکر صلوات داده شده است برای بقیه کارها کمتر است. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: کسانی روز قیامت به پیامبر نزدیکتر هستند که بیش از همه صلوات می فرستند.
در روایت داریم که دخترها حسنه و پسرها نعمت هستند. «الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَةٌ فَإِنَّمَا يُثَابُ عَلَى الْحَسَنَاتِ وَ يُسْأَلُ عَنِ النِّعْمَةِ» (شیخ کلینی/الكافي/6/ ص: 4). دختر رحمت خدا و حسنه است. آن هایی که دختر دارند قدر بدانند و آن هایی که ندارند از خدا بخواهند اگر هم نداد راضی باشند آدم همیشه باید به خواست خدا راضی باشد. یک موقعی دربین عوام معروف بود که خانم ها می گفتند: که خدایا یک دختر به ما بده که پای جنازیمان گریه کند. هر کس خدا برایش دختر داده ناودان رحمت رابه خانه اش بازکرده است. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: از رحمت سئوال نمی شود و ثواب می دهند ولی از نعمت سئوال می کنند. پیامبر ما اول شخصیت عالم است اما آن یادگاری که از پیامبر مانده و نسلی که از پیامبر مانده و از این به بعد هم خواهد ماند و خدا به عنوان یک عطای بزرگ و خیر کثیر از آن نام می برد که بود؟ یک دختر بود نه یک پسر، «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ» (الكوثر: 1). خیر کثیر و بهترین یادگاری و نسلی که از پیامبر مانده حضرت زهرا علیهالسلام می باشد.
خانم ها باید خیلی بیشتر از آقایان صلوات بفرستند. زمانی که پیامبر ما مبعوث شدند بقدری محیط ناجور بود که درفرهنگش خانم ها را تحقیر می کردند. اگر آیه قرآن نبود باورش خیلی مشکل بود. آیا ممکن است که پدری فرزند خودش را زنده بگور کند. یکی از اساتید ما می گفت: من واقعا نمی توانم سر یک گنجشک را ببرم اگر صدها هزار تومان هم پول بدهند هم نمی توانم ولو اگر نیاز هم داشته باشم نمی توانم. اما نص قرآن می فرماید: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظيمٌ » (النحل: 58). اگر یک پدری در میان جمعی نشسته بود و خبر می دادند که خانمت بچه زاییده است اگر می گفتند: که بچه پسر است که هیچی خوشحال می شد اما اگر می گفتند: که دختر است رنگش از ناراحتی سیاه می شد. «يَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ» (النحل : 59). از مردم فاصله می گرفت مثل این که سخت ترین و ناگوارترین خبرها به او رسیده است. به جای خلوت می رفت وهی باخودش این دل وآن دل می کرد که حالا این دختر را با خفت و خواری نگهش دارم یا ببرم زنده زنده خاکش کنم.
در روایت داریم مردی محضر پیامبر آمد و خیلی اظهار ناراحتی و تاسف می کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: چرا این همه ناراحتی؟ عرض کرد که خدای متعال به من دختری عنایت کرده بود و من در مسافرت بودم. همسرم از خوف این که من این دختر را زنده بگور می کنم دخترم را مخفی کرده بود. چند سال اعلام کرد که بچه را سقط کرده است و دور از چشم من نگهش داشته بود. بعد از چند سالی دیدم که یک دختر بچه ای به خانه ما آمد، گفتم این دختر کی هست؟ گفت: اگر دختر ما باشد ایرادی دارد؟ گفتم: من که دختر نداشتم من مسافرت بودم که گفتی بچه فوت کرده است. به من گفت که این بچه را در خانه فامیل و بستگان بزرگش کردم. چون آن زمان سیره و سنت جاهلیت زنده به گور مردن دختر بچه ها بود گفتم من عارم می شود که دختر در خانه داشته باشم. چند روز بعد این دختر را بردم بیابان و دور از چشم مادر و فامیل شروع کردم به قبر کندن، این دختر می آمد عرق های من را پاک می کرد دست به سر من می کشید اما دست و پایش را بستم التماس می کرد فهمیده بود. اعرابی گفت: یا رسول الله الآن متاثرم ولی این دختر را زنده زنده در قبرگذاشتم و خاکش کردم التماس کرد من غذا نمی خواهم لباس نمی خواهم ولی من با آن قصاوت و خشونتی که داشتم دخترم را زنده به گورش کردم. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خیلی متاثر شدند و اشک ریختند. فرمودند: کسی که رحم نکند به او رحم هم نمی شود. عرض کرد یا رسول الله راه حلی هست من چه کار کنم؟ فرمود: برو یک مقدار کنیز بخر آزادشان کن بلکه جبران آن کار تو باشد. محبت و مهربانی پیامبر ظهور رحمت بود. «رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ» (شیخ کلینی/ الكافي/ ج3/ ص:421). پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای عالم رحمت بود و برای دشمنان اهل بیت هم مظهر خشونت و عناد و لجبازی بودند.
دختر همه اش لطافت و احساس است یک جذبه و دلربایی خاصی دارد. آقا امیرالمومنین علیه السلام به فرزندشان فرمودند: «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ وَ زَادَ فَدَارِهَا عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ أَحْسِنِ الصُّحْبَةَ لَهَا لِيَصْفُوَ عَيْشُكَ» (وسائل الشيعة/شیخ حرعاملی/ ج 20/87- باب جملة من آداب عشرة النساء ....ص: 168). زن، خانم، دختر مثل گل می ماند. گل لطیف وحساس است زود پژمرده می شود. خوش بو و زیبا است باید با او با لطافت و زیبا برخورد کرد. یک نسیم تند بوزد پرپر می شود یعنی نباید با او تندی کرد اذیت کرد آزار رساند. اگر دیر به او آب برسانی خشک می شود یعنی احتیاج به محبت و نوازش دارد. روایت داریم آن شبی که امیرالمومنین علیه السلام می خواستند به حجله بروند و زندگی مشترک را با حضرت زهراء علیها السلام شروع کنند حضرت پیامبر فرمودند: علی جان داخل اتاق بشو با او مدارا کن و با لطافت با او رفتار کن. گاهی با یک داد و دعوا ممکن است پژمرده بشود با او نه دعوا بکن و نه شمشیر بکش.
حاج آقا دولابی رحمه الله می فرمودند: که من این روایت را برای خانم ها می خواندم «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ» (شیخ صدوق/من لا يحضره الفقيه/3/ص: 551). که زن گل است باید محبت کرد نوازشش کرد کم طاقت وحساس است خلقتش این طوری است. خانمی گفت: حاج آقا معلوم می شود که شوهرم چوب به دستش می گیرد به طرف من می آید، می آید که من را بو بکند. خدا نکند در جمع ما کسانی باشند که با کتک یا با زبان که بدترین کتک است دل همسرشان را آزرده بکنند. من این قدر در اختلافات خانوادگی حساسیت دارم که اگر یک خانواده ای، زن و شوهری باهم قهر و اختلاف داشته باشند در آن خانه نمی خوابم چون آن خانه، خانه نکبت و ظلمت است، ستون آن خانه کشیده شده است. هم دلی از هم زبانی خوش تر است. هیچ وقت قهر وجدایی، اشکال و ایراد و دعوا نباشد اگر هم یک موقع شیطان مسلط شد انسان تندی کرد فورا پشیمان شود. من از این ناراحتی ها، ناراحت نیستم چون انسان جایزالخطاء است ولی دیگرادامه اش ندهید کشش ندهید.
حضرت می فرماید: که زن گل است قهرمان نیست. قهرمان یعنی فرمانده نیست نمی تواند کارهای کلان و مهم را انجام بدهد، کارهای کلیدی انجام بدهد و بر همه کارها مسلط بشود. خانم حق ندارد که پیامبر بشود امام بشود حضرت زهراء از خیلی از انبیاء افضل بود اما خدای متعال اجازه پیامبری و امام شدن را به خانم ها نداده است ولو درجه اشان هم خیلی بالاتر باشد. خدای متعال حکیم است هر چیزی که صلاح باشد انجام می دهد. کارهای کلیدی مثل سرپرستی و زعامت و رهبری را به خانم ها نداده است. خانم نمی تواند مرجع تقلید بشود. نمی تواند ریاست یک مملکتی را به دست بگیرد. چون آن جرات و شجاعتی که در مرد است در زن نیست.
یکی از رفقای نزدیک ما می گفت: که درجایی مهمان بودیم موشی آمد از کنارمان رفت صاحب خانه مرد بود دیدم بلند شد کتش را پوشید داشت فرار می کرد. گفتم: چرا فرارا می کنی؟ گفت: من می ترسم موش را بگیرم من می روم بیرون خانم من موش را می گیرد. یکبار به خانه آقای محترمی رفتم ساعت هشت یا نه صبح بود گفت: حاج آقا خدا امواتت را رحمت کند خوب شد آمدی یک سوسکی در تولت است من و خانمم از صبح حبس بول شدیم. به قول آقای قرائتی که می گفت: یک داشی در تهران به من می گفت: که من همه لات های تهران را زدم اما از خانمم می ترسم. خانم من هم از یک سوسک می ترسد. بعضی ها جابه جا شده اند. حاج آقایی می فرمودند: که زن ها معمولا دنبال زینت و آرایشند. دنبال طلا و لباس شیک هستند گاهی یک ساعت جلو آینه می ایستند. اما مرد نباید این طور باشد مرد که یک ساعت جلو آیینه با خودش ور می رود پس این هم زن است یعنی جا به جا شده است.
«فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ وَ زَادَ فَدَارِهَا عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ أَحْسِنِ الصُّحْبَةَ لَهَا لِيَصْفُوَ عَيْشُكَ» (شیخ حرعاملی/ وسائل الشيعة/ ج20/ ص:168). خانم مثل دسته گل است قهرمان نیست در همه حالات با خانم مدارا بکنید طوری نمی شود. حاج آقا دولابی رحمه الله این روایت را زیاد می خواند که «الْمُؤْمِنُ يَأْكُلُ بِشَهْوَةِ أَهْلِهِ وَ الْمُنَافِقُ يَأْكُلُ أَهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ» (شیخ کلینی/ الكافي/ ج4/ ص: 11). مومن در کارهای روزمره که مربوط به خانه و زندگی است یک علامتش این است که مطابق خانواده اش می خورد، یعنی مطابق میل خانواده اش رفتار می کند هر طور آن ها می گویند آن طور رفتار کند. البته در کارهای خانه ، در کارهای اقتصادی و بیرون خانواده حق دخالت ندارند. اما منافق می خواهد که هرطور خودش می خواهد خانواده اش آن طور عمل بکند، می گوید همینی که من می گویم. این خیلی بد است صدام گری است، فرعونیت است. حضرت امیر علیه السلام می فرماید: که از وقتی که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود که با فاطمه مدارا بکن، رفق داشته باش، لطافت داشته باش، من یک مورد هم همسرم را به کاری اکراه و اجبار نکردم و در هیچ کاری مخالفت همسرم را نکردم و متقابلا هم می فرماید که حضرت زهرا در هیچ کاری مخالفت من را نمی کرد و در هیچ کاری من را اکراه و اجبار نمی کرد.
«وَ أَحْسِنِ الصُّحْبَةَ لَهَا لِيَصْفُوَ عَيْشُكَ» گفتارت با خانمت زیبا و بامحبت و لطافت باشد. خانم بفرما یعنی بشین و هم یعنی بتمرک، اما این بتمرک عقده و کینه به بار می آورد اما آن یکی لطافت دارد محبت ایجاد می کند. گرهی که می شود با دست باز کرد چرا با دندان باز شود. با یک محبت و گفتار با لطافت و عاطفه تمام آتش ها فرو کش می کند. اما بعضی از برخوردها وکلمه ها هست که مخصوصا وقتی طرف رو کلمه ای حساس است، یا رو پدر و مادرش حساس است طرف مقابل هم دست رو همان بگذارد و می خواهد داغش بکند این خیلی بد است. بی خودی احساسات همدیگر را تهییج نکنیم. حضرت می فرماید: با گفتار زیبا حرف بزن تا عیش و زندگی شما صفا پیدا کند و عالی باشد.
امیرالمومنین علیه السلام درنهج البلاغه می فرماید: چند تا صفت است که اگر در زن باشد خوب است اما در آقایان باشد خوب نیست، یکی ترس است که اگر مرد ترسو باشد خیلی بد است باید با خودش مبارزه کند که یک مقدار دل و جرأت پیدا کند. گفتند: که یک دزدی رفت وارد خانه ای شد اثاث خانه را جمع کرد وقتی می خواست اثاث را بلند کند برود زن و شوهر که خوابیده بودند از خواب بیدار شدند. دزد دید الآن ممکن است که داد بزنند همسایه ها را خبر کنند. گفت: من باید یک خط و نشانی بکشم نفسشان قطع بشود. دید که خانم خیلی ترسیده، ممکن است که دق بکند سکته بکند. گفت: خانم اسم شما چیست؟ گفت: فاطمه، گفت: که اسم خانم من هم فاطمه است به احترام خانمم باشما هیچ کاری ندارم اما باید به حساب شوهرت برسم. به آقا گفت: اسم تو چیه؟ گفت: اسم من در شناسنامه عباس است اما همه اهل محل، مرا فاطمه صدا می کنند. ترس برای خانم ها یک مقدار خوب است چون اگر نترسند می بینی ساعت یک نصف شب تنها بیرون می رود. اگر چهل تا زن در بیابان گیر کنند می ترسند اما اگر یک مرد همراهشان باشد نمی ترسند. خدا حکیم است وهر چیزی را سر جای خودش آفریده است. خدا در و تخته را چفت کرده و مرد را یک جور و زن را یک جور دیگر خلق کرده است. اگر مرد در خانه نباشد خانم احساس آرامش نمی کند. سه تا از دوستان ما در یک خانه ای زندگی می کردند هر سه تایشان تبلیغ رفته بودند، از بستگان ما بودند. خانم هایشان می گفتند: دیدیم صدایی می آید رفتیم دیدیم که موش است. تا صبح نخوابیدیم وهمین طور می لرزیدیم.
یکی دیگر از صفاتی که برای زن ها خوب نیست اما برای مردها است خوب سخاوت است برای مردها خیلی خوب است سخاوت داشته باشند. روایت است کافر باسخاوت به بهشت نزدیک تر است از مسلمان بخیل است. کافر با سخاوت گره باز می کند مشکل حل می کند اما مسلمان بخیلی که دستش به جیبش نمی رود به چه دردی می خورد به درد هیزم جهنم می خورد. این مسلمان است اما بخیل است کنس است خیرش به کسی نمی رسد به خانواده اش نمی رسد خمس نمی دهد زکات نمی دهد این به درد نمی خورد. محدث قمی در "سفینه" می گوید علت این که قوم لوط به آن عمل زشت مبتلا شدند بخلشان بود. امام صادق علیه السلام فرمودند: جوانی که غرق در گناه است اما دست دهنده دارد پیش من دوست داشتنی تر است از آن پیرمرد عابدی که هی عبادت می کند ذکر می گوید سجاده آب می کشد اما بخیل است.
یکی از دوستان می گفت: که یکی از علمای اصفهان منبررفته بود. در منبرفرموده بود امشب اول ماه است فردا مستحب است که فلان اعمال را انجام بدهید. یکی از مستحبات هم این است که صدقه بدهید. می گفت: بعد از منبر یکی از ثروتمندان اصفهان آمد و گفت: آقا می شود که به جای آن صدقه پنج رکعت، ده رکعت نماز بخوانم از این صدقه صرف نظر کنی. امام صادق علیه السلام فرمود: که دو چیز هیچ وقت در شیعیان ما جمع نمی شود که اگر بود حتما شیعه نیست مومن نیست، یکی بد اخلاقی است ویکی هم بخل است. نمی شود که یک مومن شیعه ای بداخلاق و بخیل باشد. حضرت امیر علیه السلام می فرماید: خانم ها یک مقداری بخل داشته باشند خوب است چون هم مرد دست دهنده داشته باشد و سخی باشد و هم زن سخی باشد چیزی در زندگی نمی ماند. یکی از دوستان ما وضع مالیش خوب است یک پول کلانی به خانمش داد که برو طلا بخر سرویس بخر. خانمش از بازار که برگشت دید چیزی نخریده است گفت: پس کو سرویس طلا؟ خانمش گفت: حاج آقا من را حلال کن درست است که پول را دادی که بروم سرویس طلا بخرم، اما یک خانواده ای جهاز نداشتند من که سرویس دارم کدام بهتر است هم به تو و هم به من خیرمی رسد؟
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: سومین صفت هم تکبرو غرور است. البته در مقابل نامحرم برای زن خوب است ولی درمقابل مرد خودش خوب نیست. خانم ها نباید به نامحرم ها مخصوصا دردانشگاه ها میدان بدهند. به قول آقای قرائتی می فرمود: که آدم این درد را کجا ببرد کلاس ابتدائی دختر وپسر جدا هستند، کلاس راهنمایی جدا هستند، دبیرستان جدا هستند اما دانشگاه که اوج هوی وهوس است دخترو پسر را در یک کلاس و دانشگاه جمع کردند. جدا کردنش هم مشکل نیست درهمین دانشگاه قم ساختمانشان هم جداست. پس تکبر در مقابل نامحرم برای خانم ها خوب هست. «الذَّلِيلَةُ فِي أَهْلِهَا الْعَزِيزَةُ مَعَ بَعْلِهَا» (شیخ حسن بن طبرسی/ مكارم الأخلاق/ ص: 201). خانم در مقابل شوهرش باید خودش را پایین بگیرد خودش را کوچک بگیرد غرور باید در مقابل نامحرم باشد.
«َإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ» (شیخ صدوق/ من لايحضره الفقيه/ ج3/ ص: 551). خانم دسته گل است که کارهای کلیدی مثل قضاوت را نمی تواند انجام بدهد. چرا نمی تواند؟ به خاطر این که مثلا یک دزدی را آوردند می خواهند دستش را قطع کنند این قطع کردن دست اصلا با روحیه خانم سازگارنیست. وقتی این دزد شروع به گریه کردن می کند این خانم هم جلوتر از آقا دزده گریه می کند. خدا حکیم است می داند که چه کاری را به دست چه کسی بسپارد. نص قرآن است که می فرماید: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ» (النساء: 34) . مرد باید زمام کار و زندگی را به کار بگیرد نه زن ها، زن ها باید تابع شوهرهایشان باشند. البته در مسائل تربیتی و خانوادگی باید مشورت کرد تبادل نظر کرد. مرد کی می تواند بچه داری کند اگر یک بچه شیر خوار را به شما بدهند چهار بار که گریه بکند عصبانی می شوید و تو گوشش می زنید می گویید دیگر بخواب و بلند نشو. اما مادر ده بار، بیست بار بیدار می شود بلکه تاصبح نمی خوابد. واقعا کی می تواند حق مادرش را اداء کند. بزرگواری می فرمودند: حق مادرها را نمی توان اداء کرد مگر این که خدا اداء کند. واقعا یک مادر چقدر خون دل بخورد که بچه اش بزرگ بشود. قبل از تولدش چه زحمت هایی که این اولاد به مادر می دهند همان طور بعد تولد هم برای مادر زحمت دارند. شخصی خدمت پیامبر آمد وعرض کرد: یا رسول الله به من بگو به چه کسی خدمت کنم؟ فرمود: به مادرت خدمت کن. (بعد از پیامبر و امام و اولیاء که یک طبقه خاصی هستند روایات فراوان است که در میان فامیل و بستگان اول نفری که باید بیش از همه به اومحبت کنی مادر است.) آن مرد دوباره پرسید بعد از مادر به کی بیش از همه محبت کنم؟ حضرت فرمود: به مادرت، سومین بار هم همین سئوال را تکرار کرد و پیامبر فرمودند: مادر، بار چهارم پرسید حضرت فرمود: به پدرت، یعنی سه چهارم محبتت را نثار مادرت و یک چهارمش را نثار پدرت کن.
جوانی خدمت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمد و گفت که یا رسول الله من نذر کرده ام که اگر فلان مشکل من حل بشود آستانه در بهشت را ببوسم الآن مشکلم برطرف شده حالا چه کار کنم؟ حضرت فرمودند: مادر داری برو پای مادرت را ببوس. حضرت زهرا علیهالسلام به جوانی فرمودند: ملازم پایی مادرت باش یعنی این قدر خاکی باش، یک وقت با مادرت درگیر نشوی، ناراحت و اذیتش نکنی. انسان باید خیلی برخورد مودبانه با پدرش و مخصوصا با مادرش داشته باشد. شیخ انصاری رحمه الله مادرش را کول می کرد می برد شستشو می داد. می گویند: جوانی مادرش را کول کرده بود و با زحمت دور خانه خدا طواف می داد. به حضرت عرض کرد که یا رسول الله من به مادرم غذا می دهم، ترو خشکش می کنم، لباس هایش را می شورم، کارهایی که در طفولیت برای من کرده دارم برایش انجام می دهم آیا حق مادرم را ادا کردم؟ حضرت فرمودند: یک ناله ای که مادرت در طفولیت تو کشیده نمی توانی حق آن را اداء بکنی. جوان پرسید یا رسول الله چرا؟ حضرت فرمود: تو به مادرت خدمت می کنی اما می گویی کی می میرد تا ما راحت بشویم اما می دانی مادر یک آه بچه اش را هم تحمل ندارد. بچه هر چقدر هم نا اهل باشد یک آه که می کشد دل مادر می ریزد. حق پدر و مادر را نمی توان اداء کرد مگر این که خدا اداء کند.
امشب به شش ماه اباعبدالله الحسین علیه السلام توسل پیدا کنیم باب الحوائج است دوتا شخصیت در کربلا باب الحوائج هستند یکی حضرت اباالفضل و یکی هم فرزند شش ماهه امام حسین علیه السلام این گل پرپر شده است. وقتی خبر شهادت این شش ماه را به شام آوردند یزید گفت: که چرا این بچه شش ماهه را کشتید دیگر نمی توانیم از این جنایت دفاع کنیم. بچه شش ماهه چه گناهی دارد؟ داغ طفل شش ماهه براباعبدالله علیه السلام وزینب کبری علیها السلام ومادرش و اهل بیت وامام سجاد علیه السلام خیلی سنگین بود. بعد از گذشت چند سال منهال می گوید وقتی مختار قیام کرد من به مدینه رفتم و خدمت امام سجاد7رسیدم. به حضرت اخبار کوفه را گفتم که مختار قیام کرده و از دشمنان شما انتقام می گیرد. حضرت فرمود: که منهال آیا مختار حرمله را هم دستگیر کرده است؟ عرض کردم نه، هنوز حرمله را دستگیر نکرده است. انقلابی به حضرت دست داد به گریه افتاد. آقا فرمودند: که خدایا طعم آتش و آهن را به حرمله بچشان، این حرمله با دل اهل بیت چه کرده است؟ طفل شش ماه چه گناهی دارد؟ خیلی از بزرگان وقتی کارشان به بن بست می خورد نذر و توسل حضرت علی اصغر را می گیرند. با دست های کوچکش گره های بزرگی را باز می کند. این شهیدی که قبرش معلوم نیست شهیدی که نمی توانست از خودش دفاع کند. شهیدی که در آغوش و سینه پدر بزرگوارش اباعبدالله به شهادت رسید. وقتی که آقا اباعبدالله کنار خیمه آمد حیاء کردند خجالت کشیدند همسرشان رباب را صدا بزنند. فرمودند: خواهرم زینب گنداقه علی اصغر را بده من با او وداع کنم خداحافظی کنم. گنداقه را به دست مبارک اباعبدالله دادند آقا دیدند که این طفل دیگر نمی تواند سر نگه دارد. بردند در مقابل دشمن بلکه آبی به حلق خشکیده اش برسانند.
- این که بدین کودکی هیچ گناه نداردیا کـه سـر رزم این سـپاه ندارد
- بس که دل افـسـرده اسـت آه نـدارد راه دهـیـد آن کـه را پـنـاه نـدارد
- گاه بی جـان شـود به دامن خـواهر گـاه نـاخـون زنـد بـه سـینـه مـادر
- باری زمـا گـذشـتـه چـاره اصـغر یاببرش به همرهت به جانب مقتل
آقا صدا زدند اگر به من رحم نمی کنید به این طفل شش ماهه رحم کنید. مگر نمی بینید مثل ماهی که از آب بیرون افتاده مدام لب هایش را حرکت می دهد. ابوخلیل خبرنگار دشمن است وقتی مختار اورا دستگیر کرد گفت وقایع کربلا را برایم توضیح بده، اما مختار یک سئوال دیگری هم کرد پرسید: تو که دشمن بودی آیا جایی هم پیش آمد که گریه کنی؟ دلت به حال اباعبدالله بسوزد؟ گفت: چرا، یک جا بود که من هم جگرم کباب شد دلم آتش گرفت. وقتی که گنداقه شش ماهه رو دست آقا اباعبدالله بود آقا سه بار به طرف خیمه رفتند چشمشان به مادر علی اصغر رباب افتاد دوباره برگشتند روی رفتن به خیمه را نداشتند این جا دل من کباب شد. آقا پشت خیمه رفتند یک قبر کوچکی برای شش ماه کندند اما یک وقت دیدند یکی صدا می زند صبر کن یک بار دیگر جمال علی را زیارت کنم.