کلیدواژه ها: صلوات, تسبیحات اربعه, خوش اخلاقی, محبت اهل بیت علیهم السلام , دنیا, آخرت, فلسفه بلاء, دوست خوب, سخاوت.
اسامی معصومین: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ، امام علی علیه السلام ، امام صادق علیه السلام .
سخنران استاد فرحزاد
صلوات، تسبیحات اربعه، خوش اخلاقی و محبت اهل بیت علیهم السلام سنگین کننده میزان حسنات
چند چیز میزان حسنات را سنگین می كند: 1- زیاد صلوات بر محمد و آل محمد؛ یكی از اعمال مهم ماه مبارك رمضان هم كثرت و مداومت بر صلوات است. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: «من أكثر فیه من الصلاة علی ثقل الله میزانه یوم تخفف الموازین»[1]. اگر كسی در ماه مبارك رمضان زیاد صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد خداوند متعال میزان حسنات او را سنگین خواهد كرد در روزی كه میزان حسنات سبك است. اگر كسی میزان حسناتش سنگین شود در خوشی دائم خواهد بود، ولی اگر خدای نكرده میزان حسناتش سبك باشد جایگاهش آتش جهنم است. هرطرفش كه سنگین باشد تا آخر پایین می رود. یعنی اگر خوبی هایمان 51 درصد باشد حتماً اهل بهشت می شویم.
2- تسبیحات اربعه، «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر». حدیث داریم در میزان حسنات چیزی سنگین تر از تسبیحات اربعه نهاده نمی شود؛ 3- خوش اخلاقی و اخلاق پسندیده، انسان با بستگانش، با فامیلش، با نزدیكانش خوش برخورد باشد، خوشرو و خوش اخلاق و با گذشت باشد. خوش اخلاقی از نماز و روزه و خمس و زكات و از هرچیزی دیگری واجب تر است. اصلاً پیامبر ما به خاطر اخلاق آمده است. نمی گوید من آمده ام نمازخوان و روزه گیر درست كنم می فرماید من آمده ام تا مكارم اخلاق را كامل كنم. اخلاق جزء واجبات است و بداخلاقی هم جزء بدترین گناهان كبیره است. امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند: «إِنَّ أَحْسَنَ الْحَسَنِ الْخُلُقُ الْحَسَن»[2]. خوب ترین خوبی ها این است که انسان اخلاق خوبی داشته باشد. ما اگر دنبال بهترین ها بودیم این قدر عقب نمی ماندیم و درجا نمی زدیم. در همه چیز باید دنبال بهترین ها بود. اگر ما در گزینش ها و انتخاب هایمان دنبال برترین ها بودیم خیلی پیشرفت می كردیم. ما یا عقب گرد می كنیم یا بسنده می كنیم به همان كه هستیم.
4- محبت و ولایت پیامبر و اهل بیت علیهم السلام است، كه از همه مهم تر است. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: خدایا من حسن را دوست دارم و هركس كه امام حسن را دوست دارد من او را هم دوست دارم. اگر می خواهید محبوب خدا و پیامبرش بشوید محبت دوازده امام شما را محبوب خدا و پیامبرش می كند.
اهمیت چهل سالگی و معلوم شدن حال انسانی
«من بلغ الأربعین و لم یغلب خیره شره»[3]. اگر كسی به سن 40 سالگی رسید و خوبی هایش بر بدی هایش غالب نشد شیطان می آید دست بر سر و صورتش می كشد و می گوید پدرم به قربانت تو دیگر رستگار نمی شوی. یعنی دیگر مشكل است زیر 40 سال راحت تر است. زیر 18 سال گناهان زودتر بخشیده می شود، از 18 تا 40 گناهان باز بخشیده می شود اما از 40 به بالا یك مقدار سخت می گیرند. در 40 سالگی باید خوبی ها و معنویت بر بدی ها و مادیت غالب باشند.
حضرت امیر علیه السلام می فرماید: دنیا و آخرت مثل هوو می مانند. مرد هر قدر كه به طرف یك زن برود از زن دیگر جدا شده! هووها هیچ وقت هم دیگر را نمی توانند ببینند! نمی شود كه آدم هم عاشق دنیا باشد و هم عاشق آخرت. هر چقدر كه علاقه به دنیا داشته باشی از آخرتت زده ای. هرچقدر عاشق آخرت باشی از دنیایت زده ای، مثل هووها که به طرف هركدام كه بروی دیگری ناراحت می شود. بهتر است كه انسان به آخرت بیشتر توجه كند. حدیث داریم كه اگر به آخرت بیشتر توجه كنی خدا دنیایت را هم درست می كند. «مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیاهُ»[4]. در مثال دیگر حضرت می فرماید: دنیا و آخرت مثل مشرق و مغرب است. هرچقدر طرف مشرق بروی از مغرب دور می شوی، هر چقدر طرف مغرب بروی از مشرق دور می شوی. محبت دنیا و آخرت در یك دل جمع نمی شود.
در محجة البیضاء روایت داریم كه در زمان حضرت موسی علیه السلام شخصی به نام برخ بود، حضرت موسی هرچه دعا می كرد باران نمی آمد خداوند به حضرت موسی فرمود اگر برخ دعا كند من باران می فرستم. حضرت موسی رفت پیدایش كرد دید ژولیده ای در بیابان هاست گفت آقا تو دعا كن كه باران بیاید. این هم سرش را بالا كرد شروع كرد با خدا دعوا كردن! خدایا چرا باران نمی فرستی؟ ابرها از دستت در رفته اند؟ زورت كم شده؟ قدرتت كم شده؟ ملائكه حرفت را گوش نمی دهند؟ این ها كه نیست! چرا باران نمی فرستی؟ این ها گناه می كنند؟ قبول است این ها را می خواهی از بین ببری؟ اگر این ها را هم از بین ببری چند تا پدر سوخته دیگر مثل همین ها می آید. خدایا با همین ها بساز! خیلی با خدا تند صحبت كرد حضرت موسی غیرتی بود گفت: این چرا با خدا این طور صحبت می كند؟ خدا فرمود: ما این بنده را دوست داریم. این روزی 3 بار ما را می خنداند! (یعنی حرف های قشنگ می زند. خدا هم اهل جك و لبخند و لطیفه است.) برخ بنده خوب ماست الا این كه نسیم سحر كه می وزد دلش به نسیم سحر خوش است یك مقدار از ما غافل می شود.
بعضی از بنده ها هستند كه با خدا هم شوخی دارند. می گویند یك بنده خدایی گاو و الاغی داشت. الاغش پیر شده بود بار نمی برد ضعیف شده بود. این هم گفت چند شب بلند می شویم نماز می خوانیم به خدا می گوییم خدایا از عمر این الاغ بردار روی عمر این گاو بذار، گاو طول عمر پیدا كند و الاغ زودتر بمیرد راحت شویم. یك روز صبح بلند شد رفت دید كه برعكس شده، گاو مرده و الاغ زنده است. آمد سر سجاده شروع كرد با خدا دعوا كردن! خدایا چهارصد میلیون سال خدایی می كنی فرق بین گاو و خر را تشخیص نمی دهی؟ ما گفتیم الاغ را ببر! تو گاو را كه وسیله رزق ما بود بردی حالا باید بشینیم فكر كنیم خرجیمان را از كجا بیاوریم؟
بعضی وقت ها خدا به بنده هایش گیر می دهد که یا مصلحت است یا صلاح است یا می خواهد أمن یجیبشان بلند شود یا مضطرشان بكند یا خودش را می خواهد نشان بدهد و بگوید دیگران به دردت نمی خورند من به دردت می خورم. خیلی مصلحت ها و حكمت ها در این مشکلات هست. به قول مثنوی:
- ای رفیقان راه ها را بست یارآهوی لنگیم و او شیر شكار
راه ها را می بندد و می خواهد بگوید جز من هیچ كس به دردت نمی خورد و نمی تواند كارهایت را درست كند. گاهی می خواهد ناله ات را بلند كند.
- دنیات نداده اند نه ازخواری توستكونین فدای یك نفس زاری توست
- هـرچـند دعا كـنی اجابـت نكـنمزیرا كه مرا محبت زاری توست
خدا كسانی را كه خیلی دوستشان دارد دعاهای دنیاییشان را اجابت نمی كند یا دیر اجابت می كند چون پول و مقام كه بگیرند خدا را فراموش می كنند دیگر وقت نمی كنند مسجد بروند، أمن یجیب بگویند و دعای ندبه و كمیل بخوانند. می گوید ای مؤمن، ای با تقوا اگر من به تو دنیا نداده ام نمی خواهم خفت به تو بدهم. (همه عالم فدای یك نفس مؤمن! حدیث داریم اگر همه دنیا را یك لقمه كنی و در دهان مؤمن بگذاری حقش را ادا نكرده ای.) خدا این ناله ها و گریه ها و اشك و آه تو را دوست دارد.
روایت داریم خدا می فرماید: آن بنده هایی كه برای حاجات دنیایی خیلی در خانه مرا می زنند بترسند یك وقت در دنیا را به رویشان باز می كنم بروند كه برنگردند. فرعون اولش هیچ چیز نداشت به دنیا و پول و مقام كه رسید گفت من خدای بزرگ شما هستم! ادعای خدایی كرد. اگر خدا در دنیا را به روی ما باز كند ما با خدا هم درگیر می شویم. با خدا هم سر جنگ می گذاریم. می خواهم عرض كنم كه اگر در دنیا را می بندد و یك مقدار در فشار هستیم این لطف است این عنایت است. حتما حكمتی درش هست، مصلحت است. ما پدر مهربانی داریم پول و قدرت و مقام و همه چیز دارد هرچه هم بخواهد می تواند به بچه اش بدهد اما گاهی نمی دهد چون صلاحش نیست، مصلحتش نیست. خدا از یك پدر و یك مادر خیلی مهربان تر است. می گویند یك بنده خدایی بود فقر و فلاكت خیلی به او فشار آورده بود. چیزی نداشت گرسنه هم بود. این طرف و آن طرف رفت به یك آسیابی رسید به آسیابان گفت: من بی چاره ام كمكم كن. گفت: من كه چیزی ندارم یك مقدار آرد هست اگر می خواهی بدهم. گفت خوب بده. آسیابان گفت: این پارچه پیراهنت را بالا بگیر گره بزن من در پیراهنت یك مقدار آرد بریزم برو خمیر درست كن نان بپز بخور. خلاصه پیراهنش را بلند كرد و آرد را ریخت و گره زد. همانطور كه داشت می رفت با خدا درد دل می كرد كه خدایا مشكل ما را حل كن، گره كار ما را باز كن. گره به كار ما افتاده. همان طور كه ناله می كرد گره پیراهنش باز شد و آردها ریخت زمین! خیلی بهش برخورد گفت: خدایا این همه خدایی كردی فرق این گره با آن گره را نمی دانی چیست؟ من كه نگفتم این گره را باز كن! گفتم گره از كارم باز كن!
مرحوم آقای قاضی (استاد آیت الله بهجت) فرمودند: اگر كسی 40 سال رنج و غصه و زحمت بكشد دنیا را بگردد یك استاد كامل یا دوست خوب پیدا كند هیچ ضرر نكرده است. این حرف درست است چون حدیث داریم چیزی قوی تر از دوست خوب نیست این را خیلی قدر بدانید. حضرت امیر علیه السلام می فرماید: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَان»[5]. بی عرضه ترین و عاجزترین مردم كسانی هستند كه دوست خوب ندارند. دوست خوب مثل ستون است اگر ستون را برداری پایین می آید. آدم های صاف و زلال و پاك و بی غل و غش در هر قشری هست. حضرت امیر علیه السلام در ادمه می فرماید: و از آن هم بیچاره تر و فلاكت زده تر كسی هست كه دوست خوب داشته باشد و مفت از دست بدهد. حالا كه خدا سفره را پهن كرده و دوست خوب رسانده با چنگ و دندان نگهش دار. دوست خوب آدم را نمازخوان می كند، قرآن خوان می كند، شما را به راه خیر می كشاند و می برد. دیده اید وقتی كسی به كسی خیلی علاقه پیدا می كند رفتارش، راه رفتنش، حرف زدنش، كردارش مثل او می شود؟ من گاهی به پدر و مادرها می گویم نمی خواهد شما بچه هایتان را امر و نهی بكنید فقط مواظب باشید دو، سه تا دوست خوب و رفیق خوب داشته باشند. با خوب ها بنشیند خوب می شود و با بدها بنشیند بد می شود. با سیگاری بنشیند سیگاری می شود. با بی نماز بنشینید بی نماز می شود. با نمازخوان بنشیند با نماز می شود. شما بروید در زندان ها آمار بگیرید. من گاهی به زندان برای سخنرانی رفته ام متأسفانه در زندان جوان خیلی است. آدم خجالت می كشد با آن ها حرف بزند. این جوان 18 ساله، 20 ساله چرا رفته گوشه زندان؟ خیلی ها خانواده هایشان هم خوبند، اما رفیق ناباب به بیراهه کشیدتشان. دوست ناباب از سم و زهر و آتش و گرگ و پلنگ درنده هم بدتر است. هرچه می توانید از دوستان بد فرار كنید و هرچه توان دارید دوست خوب پیدا كنید. من معتقدم دوست خوب از استاد هم اثرش بیشتر است. چون استاد افقش بالاست. مثلا شما با پدرت، پدربزرگت، معلمت ممكن است از اینجا تا مشهد بروی 2-3 كلمه، نیم ساعت حرف بزنی حرف هایتان تمام می شود چون افق ها فرق می كند. ولی با رفقیتان ساعت ها حرف می زنید چون افق هایتان یکیست. حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: «وُدُّ الْمُؤْمِنِ لِلْمُؤْمِنِ فِی اللَّهِ مِنْ أَعْظَمِ شُعَبِ الْإِیمَان»[6]. دوست داشتن یك مؤمن از بزرگترین شعبه های ایمان است. یعنی محكم ترین دستاویز ایمان است. هیچ چیزی مثل یك دوست خوب آدم را از مهلكه ها و پرتگاه ها نجات نمی دهد. خودتان، بچه هایتان، رفقایتان، دوستان خوب برای همدیگر در مقابل همه تهاجمات فرهنگی و بدی ها و زشتی ها سپر می شوید. هیئت ها هم همچون دژهای محكمی هستند وقتی شما زیر خیمه امام حسین، حضرت زهرا می روید حتماً شما را حفظ می كنند. جای دیگر نروید! و حتماً دوستان خوب زیر آن خیمه می آیند. از خیلی از خطرها محفوظ می مانید. قدر خودتان و هیئت هایتان را بدانید. با هم متحد باشید. افراد خیر بیشتر به هیئت های این جوان ها برسند. مسجدها نباید این قدر غریبانه باشند. افراد خیر و پولدار حتماً در هر محلی هستند افراد خیر باید مساجد را مرتب بكنند.
امام حسن علیه السلام سفره داشتند یك روز یك عربی که خیلی هم پرخور بود آمد شروع کرد به خوردن، انگار كه خیلی گرسنگی كشیده بود. غذا كه می خورد یواشكی در جیبش می ریخت یك ظرفی گرفته بود و قایم می كرد. حضرت نگاهش كردند و فرمودند كه چرا ذخیره می كنی؟ اگر می خواهی من می دهم كه ببری. گفت: آقا جان من در خانه 8 تا دختر دارم. هر 8 تا زشتند و كسی این ها را نمی گیرد كه خرج ما كم شود من هم نمی توانم خرجشان را بدهم. حضرت تبسمی كردند و فرمودند تو بخور من می دهم كه برای آن ها هم ببری. حضرت هم غذا دادند و هم هدایایی دادند كه برای بچه هایش ببرد. امام حسن مجتبی علیه السلام سه بار اموالش را با فقراء تقسیم كرد. اگر دو تا پیراهن داشت یكیش را می داد. كرامت امام حسن علیه السلام حلمش، صبر و بردباریش زبانزد هست. انشاء الله خدای متعال یك ذره از اخلاق و حلم و كرامت و جود و بخشش امام حسن علیه السلام را به ما بدهد. یك جوان مداحی که خودش هم وضعش زیاد خوب نیست می گفت هر ماه سفره می اندازیم بانی های خیر می آیند التماس می كنند و دو، سه رقم غذا می دهند. پلو، خورشت، سوپ، نان، پنیر، نان سنگك داغ. پولش زیاد مهم نیست، همت مهم است. این آدم هر دفعه به300-400 نفر افطاری می دهد و بعد در خانه همسایه ها هم می آورند می دهند. بیاییم یك ذره، یك سر سوزن از سخاوت و خلق و خوی امام حسن مجتبی را در وجودمان پرورش دهیم.
[1] - فضائل الاشهر الثلاثه /شیخ صدوق/78/ کتاب فضائل شهر رمضان ...ص:71
[2] - وسائل الشیعه/شیخ حر عاملی /12/153/104- باب استحباب حسن الخلق مع الناس ...ص:148
[3] - ارشاد القلوب/حسن بن ابی الحسن دیلمی /1/185/الباب الحادی و الخمسون فی اخبار عن النبی ص والایمه الاظهار ...ص:173
[4] - نهج البلاغه/سید رضی /483/89- ...ص:483
[5] - نهج البلاغه/سید رضی/470/12- ...ص:470
[6]