24 آبان 1393, 14:6
كلمات كليدي : حركت ذاتي، حركت ارادي، طبيعت، شوق، اراده
نویسنده : حسن رضايي
حرکت از لحاظ فاعل بر سه قسم است طبیعی، ارادی و قسری.[1] زیرا هر انجه موصوف به حرکت میشود یا حرکت در آن متحرک موجود میباشد ویا حرکت در امر دیگری است که در مجاورت آن شئ است و یا مقترن با آن میباشد. به هر حال مستقیما در آن نیست. قسم اول حرکت ذاتی نامیده میشود و قسم دوم حرکت بالعرض.[2] حرکت ذاتی خودش بر دو نوع است؛ زیرا یا علت و سبب حرکت در خود متحرک است و یا خارج از آن . اگر علت حرکت خارج از حرکت باشد حرکت فسری محقق شده است و اگر در درون متحرک باشد؛ یا علت دارای شعور است که حرکت آنرا حرکت ارادی می نامند و یا بدون شعور است که این حرکت را حرکت طبیعی گویند.[3] بنابراین، حرکت ارادی حرکتی است که مبدأ آن در خود شیئ متحرک باشد به اضافه شعور و آگاهی وی به اینکه خودش مبدأ حرکت است.مثل حرکت موجود زنده به اراده خودش.[4]
این حرکت همراه با شوق متحرک به حرکت است و حتما به خاطر غرضی انجام می شود؛ زیرا در صورتی فعل و حرکت از حیوان تصور می شود که فعل آن بر ترکش اولویت داشته باشد.[5]
برخی از مصادیق این حرکت هست که از جنبهای حرکت ارادی و از جنبهای دیگر حرکت دیگری خوانده می شود. مثلا نفس به عقیده برخی از حکما، از جهت اینکه یک عمل ضروری است یک حرکت طبیعی شمرده می شود ولی از این جهت که شخص می تواند با ارادهاش نفسها را متقدم و متأخر کند یک حرکت ارادی نامیده می شود.و نیز در برخی موارد ومصادیق این حرکت اختلاف نظر وجود دارد. مانند "نبض" که به نظر عده ای یک عمل ارادی است ولی به نظر محققین، یک عمل طبیعی شمرده میشود.[6]
هر حرکت ارادی، دارای یک سری مبادی قریبی است که عبارتند از؛ قوه و نیروی محرک اعضای بدن که مبدأ قریب حرکت ارادی است. سپس مبدأ بعدی، عزیمت و قصد نفس اراده کننده است که به آن شوق موکد[7] نیز می گویند و مبدأ دورتر تصور آن شیئ در ذهن شخص مرید حرکت است.[8]
حرکت ارادی از نظر نوع فاعل آن بر دو قسم است؛
1. حرکت بالرضا: حرت بالرضا حرکتی است که در آن فاعلش علم به فعل خود دارد و فعل خود را اراده کرده است و علم تفصیلی او به فعلش عین فعل اوست و قبل از فعل، به جز علم اجمالی به فعل که از طریق علم به ذات خودش حاصل شده است علم دیگری ندارد. مانند انسان که صورتهای خیالی را ایجاد میکند و علم تفصیلی او به این صورتها عین واقعین آنهاست و انسان پیش از ایجاد این صورتها، به واسطه علم به ذات خود، علم اجمالی به آن صورتها نیز دارد.
2.حرکت بالقصد: حرکتی است که در این فاعلش اراده فعل خود را دارد و قبل از این فعلش تفصیلا به آن آگاهی دارد ولی علم او مقرون به داعی و انگیزه زائدی است؛ مانند فاعلیت انسان در کارهای اختیاری خود.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان