2 بهمن 1396, 19:5
قال رسولُ الله(ص): «لا یَسلَمُ أحَدٌ مِن الذُّنوبِ حتّی یَخزُنَ لِسانَهُ» (میزان الحکمه، حدیث18287، ص252)
خیلی از رذایل اخلاقی اعم از غیبت، بهتان، دروغ و غیره از مفاسدی است که از زبان نشأت میگیرد، ضرر و آفت زبان از سایر اعضای انسان بیشتر است؛ چراکه هریک از مفاسد زبان خود، منجر به اخلاق و صفت بسیار زشتی میشود و کسیکه بهدنبال ارزشهای اخلاقی است؛ باید از نفس و اعضای خودش مراقبت کند و در این میان، زبان از جایگاه والایی برخوردار است؛ چراکه زبان مهمترین وسیلهای است که شیطان در گمراه کردن انسانها از آن کمک میگیرد. در میان اعضای انسان، زبان عضوی است که عرصه جولان او بینهایت است و بهکار بستن و سرکشی او نیز از سایر اعضای بدن بیشتر است. انسان اگر زبان خودش را آزاد بگذارد و هر چیزی را بهزبان آورد، شیطان او را به وادی ضلالت و گمراهی خواهد کشید.
زبان، بسیار سر بر باد داد است زبان، سر را عدوّی خانه زاد است[1]
اگر انسان زبان خود را حفظ کند از بسیاری از صفات زشت، خود را حفظ کرده است. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: چون آدمی صبح خود را آغاز میکند، اندامها همه در برابر زبان [با خواهش و التماس] کرنش میکنند و میگویند: درباره ما از خدا بترس؛ زیرا ما به تو وابستهایم (سرنوشت ما به تو وابسته است)، اگر راست باشی، راست هستیم و اگر کج شوی، ما نیز کج میشویم.[2] بنابراین برای اینکه انسان از بسیاری از آفات زبان رهایی یابد باید زبان خود را کنترل کند، چرا که کلید همه خوبیها و بدیها زبان است. امام باقر(ع) میفرمایند:
«إنّ هذا اللِّسانَ مِفتاحُ کلِّ خَیرٍ و شَرٍّ، فیَنبَغی للمؤمنِ أن یَختِمَ علی لِسانِهِ کَما یَختِمُ علی ذَهَبِهِ و فِضَّتِهِ».[3]
بهدرستیکه زبان، کلید هر خوبی و بدی است؛ پس سزاوار است که مؤمن، بر زبان خود مهر بزند همانطوری که بر [کیسه] طلا و نقره خود مهر میزند.
انسان برای رهایی از آفت زبان، نباید هر حرفی را بهزبان بیاورد؛ بلکه باید با سکوت، خود را از لغزشهای زبان مصون بدارد.
در روایتی از امام صادق وارد شده که میفرمایند: لقمان به فرزندش فرمود: فرزندم اگر فکر میکنی که ارزش کلام از نقره است، پس بهدرستیکه ارزش سکوت از طلا است.
قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ یَا بُنَیَّ إِنْ کُنْتَ زَعَمْتَ أَنَّ الْکَلَامَ مِنْ فِضَّةٍ فَإِنَّ السُّکُوتَ مِنْ ذَهَبٍ[4]
سکوت و حفظ زبان موقعی ارزشمند است که انسان را از لغویّات و اموری که مورد رضایت خداوند نیست، بازدارد. چه ظلمها و جنایاتی که انسان اگر یک لحظه سکوت میکرد و کلامی را بهزبان نمیآورد، واقع نمیشد. قطعاً چنین سکوتی، کاری ارزشمند و از جمله فضایل و کمالات انسانی شمرده میشود وگرنه به خودی خود، کلام از کمالات انسانی است که بهواسطه آن، انسان از سایر حیوانات متمایز میگردد. خداوند در قرآن کریم تعلیم انسان به بیان را از ویژگیهای انسان برشمرده است. اگر کلام و سکوت را بذاته و بدون در نظر گرفتن هیچ خصوصیتی در نظر بگیریم، محال است که سکوت بهعنوان یک فضیلت شمرده شود.[5]
حضرت امام خمینی در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل بهبیان همین نکته ظریف اشاره کرده و میگوید: کلام با آنکه از کمالات وجود و تکلّم منشأ کمالات بسیاری است که بدون آن، باب معارف مسدود میشد و خدای تعالی در قرآن کریم مدح بسیاری از آن کرده و در سوره الرحمان میفرماید: «الرحمان ... خلق الإنسان علّمه البیان»[6] قران کریم، تعلیم بیان را در این آیه مقدّم بر تمام نعمتها داشته در مقام امتنان بر نوع انسانی برآمده است؛ با این حال چون نمیشود از سلامت آفات آن اطمینان پیدا کرد و تحت اختیار آوردن زبان از مشکلترین امور است، سکوت بر آن ترجیح دارد.[7]
بنابراین انسان نباید هر حرفی را بهزبان بیاورد و با سخن خود موجب رنجش و آزار دیگران را فراهم سازد و خداوند را از خود ناراضی و ناخشنود سازد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان