سخنران استاد فرحزاد

فَاِنَّ المَرْأَةَ رَيْحانَةٌ وَ لَيْسَت بِقَهْرَمانَةٍ فَدارِها عَلى كُلِّ حالٍ وَ اَحْسِنِ الصُّحْبَةَ لَها لِيَصْفُوَ عَيْشُكَ؛[1] زن همچون شاخه گل است و او كسى نيست كه بار سنگين مسئوليت بر دوشش بگذارى. در هر حال با او مدارا كن و رفتارى نيكو داشته باش تا زندگى ات با صفا شود. «على عليه السلام »

بخل در صلوات

بخل ريشه بسيارى از خصلت هاى زشت و ناروا و منشأ گناهان فراوانى است. در روايات چند دسته بخيل شمرده شده اند؛ يك گروه كسانى هستند كه از سلام كردن بخل بورزند: «اَلْبَخيلُ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلامِ ؛ بخيل كسى است كه در سلام كردن بخل بورزد.»[2] يك سلام مگر چقدر مايه مى برد كه سلام كردن براى برخى افراد اين قدر سنگين است!

گروه ديگرى كه در روايات بخيل شمرده شده اند، كسانى هستند كه نام مبارك پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را بشنوند و بر او صلوات نفرستند:

اَلْبَخيلُ مَنْ ذُكِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَىَّ؛[3] بخيل به تمام معنا كسى است كه نام من نزد او برده شود و بر من صلوات نفرستد.

محبت به خانم ها

درباره محبت به خانم ها روايات فراوانى در متون روايى ما آمده است. گمان نكنيد كه اين روايات ـ نعوذ باللّه ـ اسرائيليات است و در گوشه و كنار روايات قرار دارد. بلكه اين روايت در متون روايى فقهى ما در باب نكاح و ازدواج و در اخلاقيات، در ابواب مختلف و در باب حالات و سيره و روش عملى پيامبر و اهل بيت عليهم السلام آمده است. اين هم به اين دليل است كه مسأله زندگى و خانواده و آداب معاشرت با خانواده يكى از مسائل اساسى اسلام است.

محبت و مهرورزى به زنان سيره پيامبر و ائمه معصومين عليهم السلام بوده است. گروهى به محضر امام باقر عليه السلام رسيدند. ديدند آن حضرت محاسنشان را رنگ و زينت كرده اند و مثل يك جوان به خودشان رسيده اند. به حضرت عرض كردند: يابن رسول اللّه، شما هم مثل جوانان به خودتان رسيده ايد و به اصطلاح امروز شيك كرده ايد. حضرت فرمودند:

اِنّى رَجُلٌ اُحِبُّ النِّساءَ فَاَنـَا اَتَصَبَّغُ لَهُنَّ؛[4] من مردى هستم كه زنان را دوست دارم و براى آنان محاسنم را رنگ مى كنم.

گمان نكنيد كه امامان ما از آن مقدس هايى بوده اند كه كارى به اين كارها نداشته اند. فرمودند: اين زيبايى و شادابى را براى زنان خودم انجام داده ام. بنابراين دوستى و محبت و مهرورزيدن به خانم ها از سيره هاى پيامبران و امامان است. اگر شما دوست ندارى، شيعه امام باقر عليه السلام نيستى، يا فطرت شما دست خورده است.

مِنْ اَخْلاقِ الاَْنْبياءِ حُبُّ النِّساءِ؛[5] محبت به زنان از اخلاق پيامبران است.

ظرافت و حساسيت زنان

در روايات از زنان تعبيرهاى زيبا و عجيبى شده است كه معرف روحيات و شخصيت آنان است. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از زنان به عنوان «قوارير» ياد كرده است. قوارير جام هاى بلورينى هستند كه بايد با احتياط و مدارا با آنان برخورد نمود؛ چرا كه در معرض شكستن هستند، پيامبر خدا در اين تعبير فرمودند: «رِفْقاً بِالقَوارير»؛[6] يعنى با جام هاى بلورين ـ زنان ـ با رفق و مدارا رفتار كنيد. و در برخى ديگر از روايات آمده است: «لا تَكْسِرُ
القَواريرَ»؛[7] يعنى مواظب باشيد آن ها را نشكنيد!

قوارير در آيات قرآن هم آمده است. هنگامى كه در سوره «هل اتى» از نعمت هاى بهشتى ياد مى كند مى فرمايد:

«قَواريرَ مِنْ فِضَّةٍ قَدَّ روها تَقْديراً؛[8] ظرف هاى بلورينى از نقره كه آن ها را به اندازه مناسب آماده كرده اند.

در اين روايات مى فرمايند: خانم ها همانند جام هاى بلورين، خيلى لطيف و ظريف و شكننده اند. جام هاى بلورين زود مى شكند. آن ها آهن و چدن و فولاد نيستند. شفاف و زلال و شكننده اند. يعنى چيزى به آن ها نزنيد، پرتاب نكنيد. خيلى با ملاطفت با آن ها رفتار كنيد. تندى، خشونت، بى مهرى، بى اعتنايى با طبيعت آنان سازگار نيست. بسيار حساس و لطيف اند. مواظب رفتار خود با آنان باشيد.

همچون گل

تعبير ديگرى كه براى معرفى شخصيت و طبيعت زنان در روايات ما آمده است و شايد بتوان گفت بهترين تعبيرى است كه مى توان در مورد آنان به كار برد، تعبيرى است كه حضرت على عليه السلام در وصيت به فرزندشان، محمد حنفيه بيان فرموده اند: «اَلْمَرأَةُ رَيْحانَةٌ؛[9] زن، گل و ريحان است.»

ريحان در زبان عربى به معناى گل است. گل موجودى لطيف، ظريف،

خوش بو و معطر است. همه وجودش لطافت و زيبايى است. از گل غير از لطافت و زيبايى نمى توانى بگويى. من گمان نمى كنم هيچ دينى به اندازه اسلام، و هيچ پيامبرى به اندازه پيامبر اسلام، از زن دفاع كرده باشد. اگر خانم ها هستى خودشان را فداى پيغمبر و امامان كنند، كارى نكرده اند. شما زمان پيامبر را در نظر بياوريد، يا هر زمانى كه خانم ها تحقير شده اند و مى شوند. همين الآن هم خيلى تحقير مى شوند. هر كس كه بخواهد از خود بزرگى نشان دهد، اين طايفه را تحقير كرده است. نمى دانند كه نبايد اين مخلوق زيباى خدا را تحقير كرد.

از زن تعبير به گل شده است. گل را بايد بوييد، بايد تماشا كرد، بايد با ظرافت و لطافت با او رفتار كرد. گل حساس است. به گرما، به سرما، به باد و طوفان حساس است. همه اين عوامل تأثير منفى بر روى آن مى گذارد. از اين جهت گلخانه ها معمولاً هواى معتدل و پاكى دارند. يعنى تندى ها، بى اعتنايى ها، قهرها و آزار و اذيت ها گل را زود پژمرده مى كند و از بين مى برد. بايد با محبت با او برخورد كرد، بايد با ملايمت و عطوفت با او رفتار كرد. احساسش را بايد درك كرد. دختر شما، همسر شما، مادر شما و خواهر شما همه گل اند. نمى گويد همسر گل است، بلكه مى گويد: زن گل است؛ يعنى خانم ها همه گل هستند:

اَلْمَرأَةُ رَيْحانَةٌ وَ لَيْسَتٌ بِقَهْرِمانَةٍ؛ زن گل است و قهرمان نيست.

قهرمان در زبان فارسى به پهلوان مى گويند، ولى در زبان عربى به معناى كسى است كه فرماندهى مى كند؛ يعنى كارهاى كلان و مهم و كمرشكن به دست اوست. از اين رو كارهاى مهم وكلان نبايد در دست خانم ها باشد، خانم نمى تواند مرجع تقليد، قاضى، رئيس جمهور و پيغمبر و امام باشد. حضرت زهرا عليهاالسلام قطعاً از همه پيامبران، غير از پيامبر بزرگ اسلام، بالاتر بوده و هست و حتى از همه امامان به جز اميرالمؤمنين عليه السلام بالاتر است، ولى اين منصب را به او نداده اند. ممكن است زن درجه و مقام پيدا كند و خيلى هم بالا برود، ولى منصب رسمى اجتماعى و كارهاى كليدى و مهم و كلان از دوش آن ها برداشته شده است و بر دوش آقايان گذاشته شده است. چنان كه قرآن كريم مى فرمايد: «اَلرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ»؛[10] قيومت و سرپرستى و مديريت كلان بايد در دست آقايان باشد، خانم ها براى اين كار ساخته نشده اند. خانم ها براى كارهاى سخت ساخته نشده اند.

على عليه السلام در بيانى زيبا به فرزندشان محمد حنفيه به همين امر توصيه مى فرمايند:

يا بُنَىَّ... اِنِ اسْتَطَعْتَ اَنْ لا تُمَلِّكَ الْمَرْأَةَ مِنْ اَمْرِها ماجاوَزَ نَفْسَها فَافْعَلْ فَاِنَّهُ اَدْوَمُ لِجَمالِها وَ اَرْخى لِبالِها وَ اَحْسَنُ لِحالِها؛[11] پسرم! ... و اگر بتوانى به زن بيش از حد خود تحميل نكنى؛ اين كار را بكن؛ زيرا با اين كار زيبايى اش بادوام، خاطرش آسوده تر و حالش نيكوتر است.

فعاليت هايى هماهنگ با روحيه زنان

كارى كه به زنان واگذار مى شود، بايد هماهنگ و مطابق با روحيه و طبيعت لطيف آنان باشد. كارهايى كه نياز به محبت و عطوفت دارد. كارهايى كه نيازمند احساس است. كارهايى كه نيازمند مهرورزى و دلسوزى است. كارهايى همچون پرستارى و امور تربيتى. اما از واگذارى كارهايى كه در شأن خانم ها نيست، نهى شده است. مثلاً اجازه نداده اند كه خانم ها قاضى شوند. چون قاضى بايد قوه عاقله اش قوى باشد. تابع احساسات نباشد. تحت تأثير عوامل احساس برانگيز و عاطفه برانگيز نباشد. حكمى كه مى خواهد صادر كند بايد بى طرفانه باشد و مغلوب احساسات نباشد.

اگر شخصى را آوردند كه محكوم به اعدام است؛ مثلاً كسى را كشته است. اگر محكوم شروع به گريه كرد، يا زن و بچه او شروع به گريه كردند، قاضى نبايد تحت تأثير قرار گيرد. و اين نوعاً در زنان محقق نمى شود؛ چون زن پر از احساس وعاطفه است. خداوند طبيعت او را اين چنين خلق كرده است. او براى كارهايى ساخته شده است كه نيازمند احساسات و عواطف است و از عهده مرد خارج است. آن روحيه اى كه مرد دارد، زن ندارد و آن روحيه اى كه زن دارد مرد ندارد. هر كدام براى كارى ساخته شده اند. خانم ها بيشتر براى كارهاى داخل خانه، تربيت فرزندان، پرستارى، پذيرايى، بچه دارى و... ساخته شده اند.

تقسيم كار

يكى از عوامل شادابى خانواده ها تعيين حدود مسئوليت افراد در خانواده است. با تقسيم كار، عدالت اجتماعى در محيط كوچك خانواده سعادت مى آفريند و زن را از دخالت در امورى كه سزاوار نيست بازمى دارد. امام صادق عليه السلام فرمودند: حضرت فاطمه عليهاالسلام كارهاى مربوط به زندگى با حضرت على عليه السلام را اين گونه تقسيم كردند: آسياب كردن گندم، خمير كردن آرد و پختن نان به عهده فاطمه عليهاالسلام و كارهاى بيرون منزل از قبيل جمع آورى هيزم، آوردن آب و نظافت به عهده على عليه السلام .[12]

امام صادق عليه السلام فرمودند: اين تقسيم كار با رهنمود رسول خدا صلى الله عليه و آله انجام گرفت. آن گاه كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كارهاى داخل منزل را فاطمه عليهاالسلام و كارهاى بيرون منزل را على عليه السلام انجام دهد، حضرت زهرا با خوشحالى فرمود :

فَلا يَعْلَمُ ما داخَلنى مِنَ السُّرُورِ اِلاَّ اللّهُ بِاِكْفائى رَسُولُ اللّهِ تَحَمُّلَ رِقاب الرِّجالِ؛[13] جز خدا كسى نمى داند كه از اين تقسيم كار تا

چه اندازه خوشحال شدم؛ زيرا رسول خدا مرا از انجام كارهايى كه مربوط به مردان است بازداشت.

جهاد زن

امام صادق عليه السلام فرمودند:

«جِهادُ الْمَرأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ؛[14] جهاد زن خوب همسردارى است.»

اين تعبير، بسيار زيبا و عجيب است؛ جهاد زن، دنيا و آخرت زن، سعادت زن، سير و سلوك زن، عبادت زن اين است كه خوب همسردارى كند. در خانه براى خودش و همسرش، براى تربيت يك نسل، كانونى پر از مهر و محبت فراهم سازد. هر چه روى اين سرمايه گذارى كند، به خدا و پيامبر نزديك تر است. پيامبر گرامى اسلام از ياران خود پرسيد: در كدام لحظه زن به خدا نزديك تر است؟ پاسخ مناسبى مطرح نشد. تا اين كه حضرت زهرا عليهاالسلام سؤال پدر را شنيد و پاسخ داد:

اَدْنى ما تَكُونُ مِنْ رَبِّها اَنْ تَلْزِمَ قَعْرَ بَيْتِها؛[15] آن لحظه اى كه زن در خانه خود مى ماند (و به امور زندگى و تربيت فرزندان مى پردازد) به خدا نزديك تر است.

زن هر چه از اجتماعات بيرون باشد و از اختلاط با نامحرمان فاصله بگيرد، به خدا نزديك تر است. در روايت آمده است : «مَسْجِدُ الْمَرأَةِ بَيْتُها؛ مسجد زن خانه اوست.»[16] حتى فرمودند: هنگامى كه زن نمازش را به تنهايى در خانه مى خوانند، بيست و پنج درجه نمازش برتر از وقتى است كه به جماعت در مسجد مى خواند.[17] اگر در خانه نماز بخواند بهتر است.

فاطمه زهرا عليهاالسلام مسجد در كنار خانه اش بود، ولى در جماعت شركت نمى كرد. روايتى نديده ام كه آن حضرت نمازش را در مسجد خوانده باشد. پيامبر خدا و اميرالمؤمنين عليهماالسلام نماز را به جماعت در مسجد مى خوانند، اما فاطمه زهرا و زينب عليهماالسلام ، در مسجد و جماعت شركت نمى كردند.

باز مى فرمايند: در نماز هر چه صداى زن از مردهاى نامحرم دورتر باشد، ثوابش بيشتر است.[18] اگر زن از درون كار كند، به خدا نزديك مى شود. الآن درصدد بحث همسردارى نيستيم، مى خواستيم بگوييم كه زن قهرمان نيست و كارها و مديريت هاى كلان از روى دوش او برداشته شده است.

مدارا

اميرالمؤمنين عليه السلام در ادامه روايت مى فرمايند: «فَدارِها عَلى كُلِّ حالٍ؛ در همه حال با همسرت مدارا كن.» نمى گويد در بعضى از مواقع، بلكه مى گويد: در هر حال مدارا كن. ما كم عمومى داريم كه تخصيص نخورده باشد؛ يكى هم همين جاست. در برخى ديگر از روايات مى فرمايد: «فَدارُوهُنَّ عَلى كُلِّ حالٍ؛[19] در هر حال با آنان مدارا كنيد.» با آن ها درگير نشويد، جنگ و نزاع نكنيد.

اختلاف نكنيد كه زندگى خود را متلاشى و ناراحتى خود و ديگران را فراهم مى كنيد.

در ادامه مى فرمايد: «وَ اَحْسِنِ الصُّحْبَةَ لَها؛ با همسرت مصاحبت و همنشينى نيكو داشته باش.» معاشرت و برخورد و گفت و گوى شما با او به نحو احسن باشد. نتيجه همه اينها به خود شما و زندگى شما باز خواهد گشت: «لِيَصْفُوَ عَيْشُكَ؛ تا اين كه زندگى خوب و با صفايى داشته باشى.» اين ها همه براى يك زندگى سالم، خوب، گرم، صميمى و با محبت و صفاست.


[1] من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 556 ؛ مكارم الاخلاق، ج 2، ص 470، ح 1607 .

[2] معانى الاخبار، ص 246، ح 8 ؛ ميزان الحكمة ، ج 2، ص 1348، ح 8838 .

[3] معانى الاخبار، ص 246 ؛ بحارالأنوار، ج 91، ص 54 .

[4] الكافى، ج 6 ، ص 480؛ بحارالأنوار، ج 46، ص 298، ح 30.

[5] الكافى، ج 5 ، ص 320 ؛ وسائل الشيعة، ج 14، ص 9، ح 24923 ؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 236، ح 24.

[6] الاستيعاب، ج 1، ص 140؛ امتاع الاسماء، ج 6 ، ص 319.

[7] امتاع الاسماء، ج 9، ص 315؛ سبل الهدى، ج 11، ص 396.

[8] سوره انسان، آيه 16.

[9] من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 556 ؛ مكارم الاخلاق، ج 2، ص 470، ح 1607.

[10] مردان سرپرست و نگهبان زنان اند. سوره نساء آيه 34 .

[11] من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 556 ؛ مكارم الاخلاق، ج 2، ص 470، ح 1607 .

[12] كانَ اميرالمؤمنين عليه السلام يَحْتَطِبُ و يَسْتَقى وَ يُكَنِّسُ وَ كانَتْ فاطِمَةُ تَطْحَنُ و تَعْجَنُ و تَخْبُزُ. بحارالأنوار، ج 43، ص 153، ح 7 .

[13] بحارالأنوار، ج 43، ص 81 ، ح 1 ؛ وسائل الشيعة، ج 14، ص 123، ح 25341 ؛ نهج الحياة، ص 168 .

[14] من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 439 ؛ وسائل الشيعة، ج 14، ص 115، ح 25314 .

[15] بحارالأنوار، ج 43، ص 92 ؛ نهج الحياة، ص 163.

[16] لمعه دمشقيه، ج 1، ص 56 .

[17] مكارم الاخلاق، ج 1، ص 500 ، ح 1730.

[18] از پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله روايت شده است: ما صَلَّتِ امْرَئَةٌ اَحَبُّ اِلَى اللّهِ مِنْ صَلوتِها فِى اَشَدِّ بَيْتِها ظُلْمَةً؛ هيچ بانويى نمازى نخوانده است كه در نزد خداوند دوست داشتنى تر باشد از نمازى كه در گوشه تاريك خانه اش خوانده است. (نهج الفصاحه، ح 2588.)

[19] من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 554؛ وسائل الشيعة، ج 14، ص 130، ح 25367.