سخنران استاد حق شناس
رسول اكرم صلی الله علیه وآله وسلم در حدیث قدسی به نقل از پروردگار فرمودند: «وجعلت هذا الشهر حبلاً بيني و بين عبادي من اعتصم به وصل اليه».[1]ماه رجب در حال گذشتن است و بنده عرض كردم كه «الترجيب بمعني التعظيم». يعني بايد شما اين ماه را -كه شهر الله است- بزرگ بشماريد. باید این ماه را محترم بشماريد.
حال، بنده قسمتی از بيانات یکی از علماي اخلاق[2] را براي شما مي خوانم و بعد يك تذكرات مهمي به شما خواهم داد كه هم براي همكاران خودم لازم است و هم براي شماها.
«وبالجملة فالازم ان يراقب قلبه حتي يكون حياً بذكر الله و الحضور بين يديه بما يرضي من مراسم العبوديّة».[3] انسان بايد در اين ماه در مقام مراقبه باشد، تا قلبش را زنده نگه بدارد.
مرحوم حاج ميرزا جواد آقا (ره) مي فرمايند: غرض از احياء گرفتن در اين شبها اين است كه قلب شما متوجه ذكر پروردگار باشد، قلباً متذكر باشيد. اگر قلباً در مقام مراقبه نباشيد؛ مانند اين است كه يك كسي با يك كسي صحبت مي كند؛ اما اين طرف و آن طرف را نگاه مي كند. اين خيلي بد است،آقاجان! بايد قلباً شما متوجه پروردگار باشید.
«فان المقصود من احياءِ الليالي».[4] مقصود از شب زنده داري در اين شبها چيست؟ مقصود احياي قلب است و حيات و زندگي قلب منوط به ذكر و فكر است.
«و القلب الغافل كالميت». اين كه اشخاصي براي تهجد بلند مي شوند؛ اما تمام صفحه ی دل و صفحه ی فكرشان مشغول است، اين به درد نمي خورد. اينها دورند. پروردگار اينها را در يك مرتبه ی پايين بيدار كرده است. بعد مي فرمايد:«والمشغول بغير رضي الله من المكروهات ادون من الميت». يعني محرمات كه جاي خود دارد، اگر به مكروهات هم مشغول باشند، قلبشان غافل است.
ايشان (مرحوم ميرزا آقا ملكي تبريزي) هم مجتهد در علم اخلاق بوده است، هم مجتهد در تفريعيّات. ايشان مي فرمايند: اگر در ماه رجب اعمال حرام از كسي سر بزند؛ ممكن است به سوء خاتمه مبتلا بشود.
حال، بنده برايتان سوء خاتمه را متذكر مي شوم. يك صلوات بفرستيد.
تمام علماي اخلاق نوعاً اسباب سوء خاتمه را ذكر كرده اند. يكي از مصادیق سوء خاتمه این است که من با اينكه استعداد فوق العاده اي ندارم، مشغول خواندن فلسفه بشوم. مثلاً شروع كنم به خواندن كتاب هدايه ی ميبدي و امثال آن كه -العياذ بالله- درباره ی اين بحث مي كند كه آیا خدا علم به جزئيات دارد يا ندارد؟ (در حالی که اين بحث اساساً غلط است)آن وقت ادله ی طرفين را بخوانم و قلباً متقاعد نشوم و اگر در همين وقت بميرم، اهل جهنم هستم. همين بحث علت سوء خاتمه براي من مي شود. يعني اهل جهنم می شوم، چون مبهوت شدم كه آيا خدا علم به جزئيات دارد یا ندارد؟ و حال آن كه تمام قلب ما، ظاهر ما، باطن ما، همه در حضور و محضر پروردگار است.
شخصی سؤال كرد: يابن رسول الله «إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ».[5]يعني چه؟
حضرت فرمود: يعني همين فكري كه به ذهن تو خطور کرد را پروردگار مي داند.
ولذا بنده وقتي در قم شروع به تدریس فلسفه كردم، آقا[6] فرمودند: شنيده ام يك عده اي كه نبايد به اين درس مشغول بشوند، اينها در درس فلسفه ی شما شركت مي كنند. اين درس را تعطيل كن! براي اينكه بعضی از اینها گمراه مي شوند. بنده هم تعطيل كردم.
هنگام موت، شيطان كه درکنار انسان حاضر است، القاي شُبهه مي كند.
مثلاً يك دعايي براي رفقا خواندم به این مضمون:
«اللهم ان رسولك الصادق المصدق صلواتك عليه و آله قال انك قلت ما ترددت في شيء انا فاعله كترددي في قبض روح عبدی المومن».[7]
با خواندن این دعا در بعضی از اذهان سؤالی به وجود می آید که عجب! مگر خدا هم تردُّد دارد؟ انسان در اين عقايد وارد مي شود، در حالی که مايه اي هم ندارد، تا غرض از کلام را تشخيص بدهد. با همين عقيده از دنيا خارج مي شود و اين علامت سوء خاتمه است. يعني ملحق به فُسّاق مي شود.
بر همين اساس، بايد در حوزه ی علميه يك آقاياني كه استعداداً امتحان داده اند، اينها بايد تحصيل بكنند و رفع شبهات بكنند. اينها يك تعداد معيني هستند. هر كسي نبايد خود را جزء اين قضايا قرار بدهد.
مگر اينكه انسان از راه حكمت عملي سير كرده باشد.« وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَي الطَّريقَةِ َلأَسْقَيْناهُمْ».[8] يعني اگر در این راه استقامت کردید، قلبهاي شما را از ایمان اشراب مي كنيم. وقتي كه از راه حكمت عملي وارد شديد(يعني به فرامين اسلام عمل کردید) خدا خودش را به شما مي نماياند. «اذا اراد الله بعبد خيراً الهمه اليقين».[9] به حضرت صانع و صفات و افعالش یقین پیدا می کنید. آن وقت است که انسان در ضمن حكمت عملي اينها را هم مي خواند. پس يكي از علل سوء خاتمه، وارد شدن در اين علوم بدون كسب اجازه است.
خدا رحمت كند آقاي بروجردي (ره) را كه به اساتيد فلسفه مي فرمودند: دائم جايتان را عوض كنيد. مثلاً امشب مسجد عشقعلي درس مي دادند، تا بعضی ها مي فهميدند، اينها مي رفتند يك مسجد ديگر.
اگر فلسفه يك علمي بودكه بايد هر كسی بياموزد؛ ديگر اين محدوديت ها براي چيست؟ اين محدوديت ها براي اين است كه هر كسی نبايد وارد علم فلسفه بشود، آقاجان من! يك عقايد مختلفی پيدا مي شود و انسان نمي داند كه كجا را بايد به كجا بزند!
خدا رحمت كند آقاي آملي[10] را که در آخر شرح منظومه عرض مي كند: بارالها! من اين مطالب را گفتم؛ اما به هيچ كدام اعتقاد نداشتم. اعتقاد من به فرمايش صادق مُصَدَّق است. اعتقاد من به «قال الصادق» و«قال الباقر» است.
تصورات شهوانی، از دیگر علل سوء عاقبت
يكي ديگر از علل سوء خاتمه اين است كه در ذهن انسان افكار بد جلوه بكند و اين مال همين جوانهاست. مثلاً آن كارت پستال ها را نگاه مي كند، شكل فلان زن در ذهن او مجسم مي شود و با خاطراتش معاشقه مي كند. پناه مي بریم به خدا.
مرحوم محدث زاده (ره) هر وقت منبر می رفت، داستان «أين الطريق الي حمام منجاب»[11] را مي خواند.
زني ديد يك مردي در مقابل درب يك خانه ايستاده است. از او سؤال كرد: آقا! حمام منجاب كجاست؟ مرد گفت: همين جاست! (مرد خواست زن را اغفال بكند) زن به داخل خانه رفت. تا زن وارد خانه شد، مرد در را بست. زن فوق العاده زرنگ بود. تا اين صحنه را ديد، گفت: خيلي خب! هر كاري شما بگوييد، مي كنم! اما من گرسنه ام. يك قدری ناني، پنيري، مخلفاتي، براي من تهيه كن! از آن جايي كه محبت دنيا انسان را كور و كر مي كند، مرد گفت: خيلي خب! اما يادش رفت که در خانه را ببندد. رفت براي تهيه ی نان و پنير. وقتي كه آمد، ديد زن نيست. وقتي در حال احتضار و مردن به او شهادتين را تلقين مي كردند، دائماً تكرار مي كرد: «أين الطريق الي حمام منجاب»! هنگام جان دادن هم حرف آن زن را تكرار مي كرد و مي گفت: حمام منجاب كجاست!
اولياء خدا از اين خطورات ذهنيّه خائف هستند. بايد در اثر توجه به پروردگار، اين خطورات ذهنيه و قلبيه از ذهن و قلب انسان پاک بشود.
وقتي مي خواهي بخوابي، بخصوص اگر مزاج انسان ضعيف باشد، تمام افكار روز هنگام خواب جلوه گري مي كند. «النوم اخ الموت».[12] مرگ شباهت به خواب دارد. تمام افكاري كه -العياذ بالله- بد است، زننده است، خرافه است، نارواست، در هنگام موت تجسم پيدا مي كند. آن وقت، محتضر با توجه به اين افكار جان مي سپارد. اين هم يكي از علل سوء خاتمه است. يك صلوات بفرستيد.
آيا ما در شب مبعث -كه عمل درآن مساوي با عمل شصت سال است- توانستيم كاري بكنيم؟ آيا بنده كاري كردم؟ پروردگار عزیز «وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ »[13] است.
بايد ببينيم حال كه مي خواهيم از ماه رجب خداحافظي بكنيم، ماه رجبی كه مَلَك داعي از اول شب ندا مي كند، آيا تشبّث به اين ماه پیدا كردیم یا نه؟
حال که اين ماه مي خواهد از من خداحافظي بكند، من از پروردگارم عذر خواهي بكنم. اگر در اين شبها و روزهاي گذشته عمل خيري به جا نياورده ام؛ همين امشب كه از ماه رجب مانده است، نداي ملك داعي را لبيك بگويم.
يك شب هم تخم دو زرده بكنيد! ساعت چهار بعد از نصف شب بلند شويد! ساعت چهار كه بلند شويد، مي توانيد يك ربع وضو بگيريد و نيم ساعت هم عذرخواهي بكنيد. داداش جون! يك صلوات بفرستید.
- طفل جان از شير شيطان باز كنبعد از آنش با مَلك انباز كن
فعلاً اين طفل جان شما از شير شيطان ارتزاق مي كند و با ملائكه راه ندارد. تا تو تاريك و ملول و تيره اي ...
اگر من از شير شيطان تغذي نمي كنم؛ پس چرا قلبم تاريك است؟! پس چرا قلبم تيره است؟!
امشب كه ماه رجب خداحافظي مي كند، نماز شب بخوان، داداش جون!
يك صلوات بفرستيد تا من اين روايت را برايتان بخوانم. اين روايت از ابو حمزه ثمالي است كه از اصحاب خاص اباعبدالله علیه السلام است.
نماز شب بخوان! که حضرت فرمود: با نماز شب خواندن هم صورتت نيكو مي شود، هم خُلقت نيكو مي شود، هم بوي خوب پيدا مي كني، هم رزقت زياد مي شود، هم دُيُون و قرض هاي شما ادا مي شود، هم غصه هاي شما برطرف مي شود، هم چشم شما باز مي شود و جلا پيدا مي كند. اينها همه نتيجه نماز شب خواندن است.
باز دوباره مي فرمايد: « عليكم بصلاة الليل فانها سنة نبيكم صلّي الله عليه وآله وسلّم».[14] برشما باد به خواندن نماز شب که همانا سنت پیامبر شماست.
در روایت دیگری بیان شده است که اگر كسي دروغ بگويد، يا عملاً دروغ بگويد و یا يك مرتبه ای از مرتبه هاي دروغ را داشته باشد؛ از نماز شب محروم مي ماند. و وقتي كه محروم ماند، از رزقش محروم مي ماند.
آن وقت اين پدر و مادر جاهل مي گويند: ننه جون! نمي خواهد نماز شب بخواني! نماز واجبت را بخوان. بخواب ننه جون! نماز شب مستحب است! بخواب! نماز واجبت را بخوان! لاغر مي شوي!!!
اما حضرت فرمود: نماز شب، سنت پيغمبر شماست.
«مطردة الداء عن اجسادكم». بلكه، دردها را دوا مي كند. شايد برخي تصوركنند كه فقط دردهاي روحي مورد نظر ايشان است و لیکن حضرت مي فرمايد: درد را از بدنهاي شما مي برد. «مطردة الداء عن اجسادكم». حجابها را از قلب شما مي برد، شما را مقرَّب قرار مي دهد.
مخصوصاً آن وقتي كه جوان براي نماز شب بلند مي شود؛ اما خوابش مي آيد و سرش به اين طرف و آن طرف مي رود، چانه اش پايين می افتد، پروردگار درهاي آسمان را باز مي كند و خطاب به ملائكه مي فرمايد: «انظروا الي عبدي».[15] يعني به بنده ی من نگاه كنيد! خداوند عليّ اعلي افتخار مي كند كه ببینید این بنده ی من کاری را كه بر او واجب نكرده ام، چگونه بجا مي آورد!
پروردگار مي فرمايد: من سه چيز به او مرحمت مي كنم. اول اينكه موفق به توبه اش مي كنم، موفق به توبه ی نصوح و قاطع مي كنم. (اين هم جواب آن كسي كه از من پرسيد كه هر چه توبه مي كنم، باز مي شكنم) دوم اينكه گناهانش را مي آمرزم و سوم هم رزق وسيعي نصيب او مي كنم.
پس ان شاء الله تبارك و تعالي مطالبي كه از درس امشب نتيجه گرفتيم اين بود كه اولاً آقاياني كه مي خواهند در اصول عقايد وارد بشوند، بايد از اساتيد فن اجازه بگيرند. مبادا خداي ناكرده، وارد اين عقايد فلسفي شده و گمراه بشوند.
خدا رحمت كند آقاي خوانساري (ره) را كه مي فرمودند: كساني كه منظومه مي گويند، اسفار مي گويند، اين كتب را مي گويند، بايد روايات را هم براي شاگردانشان بخوانند، مبادا آنها گمراه بشوند.
و بعد هم به افكار بد اشاره كرديم كه اگر خداي نكرده اين افكار بد در ذهن شما مجسم بشود، ديگر شيطان دست بردار از شما نخواهد بود، و هنگام موت، شما را جهنمي خواهدكرد. داداش جون! و اين علامت سوء خاتمه است. بپرهيزيد از اين قضايا.
یک صلوات بفرستید.
[1] - «ماه رجب را ریسمانی بین خود و بندگانم قرار دادم، که هر
کسی به آن چنگ زند، به من برسد».اقبال الاعمال ج3/174
[2] - مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (ره)
[3] - المراقبات /79
[4] - فان المقصود من احياء الليالی احياء القلب فيها و حياة القلب انما هو بالذکر والفکر والقلب الغافل کالميت والمشغول بغير رضی الله من المکروهات أدون من الميت والمشتغل بالمحرمات فی هذه الليالی يشتد حاله من المشتغل بها فی غيرها و لعه يورث سوء الخاتمة. المراقبات /80
[5] - ملک /13
[6] - ظاهراً اشاره به مرحوم امام خمینی (ره) می باشد.
[7] - «خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست. خدایا همانا فرستاده ی راستگو و تصدیق شده ات -درود تو بر او و بر خاندانش باد- گفت که تو فرموده ای در هیچ کاری ترديد نداشته ام الا در قبض روح بنده ی مؤمن خود».مصباح المتهجد، الشيخ الطوسی /58
[8] - جن/16
[9] - غررالحکم/ 4133
[10] -شیخ محمد تقی آملی (ره) از علما و اساتید اخلاق و عرفان معاصر
[11] - منازل الاخرة والمطالب الفاخرة، شيخ عباس قمی/123
[12] - الحديث نبوی. التفسير الصافی ج3/237
[13] - « و خداوند عفو از زشتی ها می کند».شوری/25
[14] - قال ابوعبدالله عليه السلام: صلاة الليل تحسن الوجه و تحسن الخلق و تطيب الريح و تدر الرزق و تقضی الدين وتذهب بالهم و تجلوالبصر عليکم بصلاة الليل فانها سنه نبيکم و مطردة الداء عن اجسادکم. الدعوات ، قطب الدين راوندی /77
[15]- و روی الشيخ عن النوفلی قال: سمعته (الامام الصادق عليه السلام) يقول: ان العبد ليقوم فی الليل فيميل به النعاس يمينا و شمالا و قد وقع ذقنه علی صدره فيامر الله تعالی ابواب السماء فتفتح ثم يقول للملائکة: انظروا الی عبدی ما يصيبه فی التقرب الی بما لم افترض عليه راجيا منی ثلاث خصال: ذنبا اغفره له او توبة اجددها له او رزقا ازيده فيه اشهدوا ملائکتی انی قد جمعتهن له. والاخبار فی ذلک کثيرة.
منتهی المطلب طبع جديد العلامة الحلی ج4/19