کلید واژه ها: صلوات, عافیت, حب دنیا, منتظر و عاشق امام زمان عجل الله تعالی فرجه اللشریف , نفس, انسان , فقر.
اسامی معصومین: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ،امام علی علیه السلام .
سخنران استاد فرحزاد
قال مولانا امیرالمومنین علیه السلام : «مَا أَصِفُ مِنْ دَارٍ أَوَّلُهَا عَنَاءٌ وَ آخِرُهَا فَنَاءٌ فِی حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابٌ مَنِ اسْتَغْنَى فِیهَا فُتِنَ وَ مَنِ افْتَقَرَ فِیهَا حَزِنَ وَ مَنْ سَاعَاهَا فَاتَتْهُ وَ مَنْ قَعَدَ عَنْهَا وَاتَتْهُ وَ مَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَیهَا أَعْمَتْه» (مجلسی/ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/ ج 70/ ص : 1).
- یــک شـب آتــش در نـیســتـانی فـتـادسوخت چون عـشقـی که برجانی فـتاد
- شـعـله تـا سـرگــرم کـار خـویــش شـدهـر نـی شـمـع مــزار خـویــش شـد
- نی به آتش گفت کین آشـوب چیست؟مرتو را زین سوختن مطلوب چیست؟
- گـفــت آتـش بـی سـبــب نـفــروخـتمدعـــوی بـی مــعـنـیـت را ســوختـم
- ز آن که می گـفـتـی نی ام با صـد نمـوهـم چـنان در بند خـود بودی که بود
- مرد را دردی اگـر باشـد خـوش اسـتدرد بـی دردی عـلاجـش آتـش اسـت
یکی از نعمت های بسیار بزرگ نعمت عافیت است که در دعاهای رسیده از ائمه هم سفارش درخواست عافیت از خداوند شده است. «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِیةَ وَ الْمُعَافَاةَ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ» (میرزای قمی/ مفاتیح الجنان/1/ ص : 12). از اول شخصیت عالم، عقل کل پیامبر خاتم سوال کردند اگر شما شب قدر را درک بکنید از خدای متعال چه می خواهید؟ حضرت فرمودند: از خدا عافیت می خواهم. عافیت خیلی مهم است عافیت یعنی در همه جا عفو خدا به ما بخورد، بدن من، دنیای من، آخرت من و ارتباط من با خدا سالم باشد. یعنی در همه جا مشکلات را حل بکنیم و از مشکلات بتوانیم راحت عبور کنیم. طلب عافیت در دین و دنیا، در ظاهر و باطن و در اول و آخر همه چیز است. عافیت نعمت بزرگی است «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِیةَ وَ الْمُعَافَاةَ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ» (میرزای قمی/ مفاتیح الجنان/1/ ص : 12). این مقدمه بود اما روایت داریم پیامبر عظیم الشان می فرماید: هر کسی یک بار صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد با هر صلوات خدا دری از درهای عافیت را به روی او باز می کند. چون خیل امواج بلاء و گرفتاری ها، سختی ها و مشکلات، امتحان ها و تهاجم فرهنگی به بشریت رو کرده، در مقابل همه این تیرها باید یک دعایی، صدقه ای، ذکری، صلواتی باشد که این تیرها را برگرداند و خنثی کند ، لذا می فرمایند با هر یک صلوات خدا دری از درهای عافیت به روی فرستنده صلوات باز می کند اگر کسی می خواهد همیشه غرق در عافیت باشد زیاد صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد.
اگر کسی از مهر و محبت دنیا بگذرد از همه گردنه ها رد شده است. مهمترین در جهنم، عشق به دنیا و محبت دنیاست که «رَأْسُ كُلِّ خَطِیئَةٍ» (محدث نوری/ مستدرك الوسائل/ ج12/ ص:42). می باشد . ریشه و سر منشاء تمام گناهان و فسادها و ظلم های عالم حب دنیاست. از چند معصوم و پیامبر عظیم الشان این روایت نقل شده که از خدا بخواهیم مهر و محبت دنیا برای همیشه از دل ما کنده بشود.
کدام دندان است که در دهان نیست ولی کشیدنش واجب است؟ دندان طمع دنیاست. که باید هر چه زودتر این دندان پوسیده و گندیده را بکشیم. بعضی مواقع که دنیا به شما فشار می آورد طمعتان کم و زیاد می شود یک دفعه بگو من از این خیر و شرش گذشتم این دندان طمع را در آور و دور بینداز راحت می شوی. یعنی تعلقت را بکن این دندان در دهان نیست ولی کندنش واجب است. هر چه از این دنیا کنده بشوی راحت تر پرواز می کنی آزاد می شوی. حافظ خیلی قشنگ گفته است:
- غلام همـت آنم که زیـر چرخ کبودزهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
این که خدا ما را از دنیا آزاد کند یعنی از جهنم آزاد کند. ما شب قدر هزار بار خدا را صدا می زنیم و حداقل 100 بار می گوییم: «الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یا رَب» (میرزای قمی/ مفاتیح الجنان/1/ ص : 86). خدایا ما را از آتش جهنم خلاصمان کن. آتش جهنم همین دنیا و محبت دنیاست. یعنی خدایا محبت همین گناه و دروغ، همین غیبت و عشق به دنیا، عشق به مال و عشق به مقام که منشاء تمام گرفتاری ها و فسادهای عالم است از دلمان بیرون برود. اگر بیرون برود آدم راحت می شود سبک می شود. من قول می دهم از همه آتش های جهنم شما عبور کنید. البته به راحتی دل خالی از محبت دنیا نمی شود ، ما باید جدی بگیریم . «آخر ما یخرج من رءوس الصدیقین حب الرئاسة» (ابن ابی الحدیدمعتزلی/ شرح نهج البلاغة / ج2/ ص:178). این طور نیست که به این راحتی بنده گفتم شما هم شنیدید کار درست شد. همه ما کم و زیاد آلوده هستیم ولی آن هایی که زیاد گرفتار دنیایند گرفتاریشان هم زیاد است.
آیت الله بهاءالدینی رحمه الله می فرمودند: من خیلی موقع بیرون نگاه می کنم می بینم شعله های آتش برافروخته است. در خانه ها، مغازه ها، پاساژها، پیاده روها، کوچه و خیابان ها آتش هوی و هوس، آتش شهوت و جنگ، آتش دعوا و بداخلاقی، آتش دروغ و نزول، آتش رباء وحرام خواری شعله ور است. آتش که نباید حتما یک شعله ظاهری که ما ببینیم باشد، قرآن می فرماید: آن هایی که مال یتیم را می خورند: «إِنَّما یأْكُلُونَ فی بُطُونِهِمْ ناراً» (النساء : 10). ظاهرش این است که چلوکباب می خورند مثلا با مال یتیم چلو می خرد و می خورد ولی داخلش آتش است. نص قرآن می فرماید: آن هایی که مال صغیر و یتیم را بالا می کشند دارند همین الآن آتش می خورند منتهی این آتش به چشم سر دیده نمی شود.
همه مردم گرفتار دنیا هستند. این چیز کوچکی نیست که آدم از دنیا عبور کند. آخر چیزی که از دل صدیقین و آن هایی که مجسمه صدق و راستی هستند (صدیق مقامش خیلی بالاست یعنی شیعیان کامل) بیرون می رود حب ریاست است. یعنی آقاییش را کنار بگذارد برایش فرق نکند دنیا به او رو بیاورد یا پشت بکند، به او رای بدهند یا رای ندهند، رئیس باشد یا نباشد. به او بگویند آقا کنار برو آب از آب تکان نخورد به او بدهند خوشحال نشود، از او بگیرند پکر نشود. همه گرفتار دنیا هستند گاهی یک مدیر را می خواهند جا به جا کنند می خواهد همه عالم را کن فیکون بکند. همه ما یک نوعی آلودگی به دنیا داریم از اهل بیت کمک بخواهیم اگر از این مهر و محبت دنیا کنده بشوی خیلی راحت می شوید سبک بال و راحت پرواز می کنید دنیا چیز بدی نیست وابستگی به دنیا چیز بدی است.
آیت الله بهاءالدینی رحمه الله می فرمودند: آسمان دنیا بد نیست خورشیدش بد نیست ماهش بد نیست دریایش بد نیست کوهش بد نیست زمینش بد نیست، به زمین کود می دهید حبوبات و گندم و جو و سیب و گلاب و موز و انواع واقسام میوه ها را به شما می دهد زمین بد نیست، اشجار و درختان بد نیستند، دنیا چیز بدی نیست وابستگی به دنیا بد است. علامت وابسته نبودن این است که هر چیزی که خدا بگوید عمل بکنیم و آن امکاناتی که در اختیار ما گذاشته در راه خدا مصرف کنیم. آیا ما اکثرا اگر بگویند آقا بفرما برویم حاضر هستیم؟ چه زمانی حاضر هستیم؟ آن کسی که عاشق واقعی و منتظر واقعی امام زمان است که اگر امام زمان سلام الله علیه آمد دنبالش فرستاد گفت آقا بیا برویم هیچ مکثی نکند، نگوید آقا خانمم چه می شود؟ بچه هایم چه می شوند؟ مغازه ام چه می شود؟ پستم چه می شود؟ مقامم چه می شود؟ نگوید من خداحافظی نکردم، در آن صورت شما عاشق نیستید منتظر واقعی نیستید.
علامت عاشق و منتظر واقعی امام زمان این است که هر وقت به او بگویند بیا برویم آماده باشد و به هیچ چیزی وابسته نباشد. خیلی از بزرگان هستند که مچ ما را می گیرند ممکن است شعار بدهیم ادعاء بکنیم. هر کس که ادعاء می کند فاتحه اش را بخوانید این فرمایش حضرت در نهج البلاغه است: «هَلَكَ مَنِ ادَّعَى» (امام علی 7/ نهج البلاغة/ ص:58). این قدر شعار می دهد که من هیئتی هستم، من مسجدی هستم، من حزب اللهی هستم، ولی خمسش را نمی دهد مال رباء و نزول را کسب می کند این چه شعاری است؟ چه حزب خدایی این حزب الله نیست حزب شیطان است، این مسلمان نیست نامسلمان است، این هیئتی نیست لاهیئتی است. شعار تا بخواهید در مملکت ما فراوان است. تو که شعار می دهی کاری کردی که امام زمان از شما راضی باشد ؟بچه هایت یک طوری هستند که امام زمان به شما افتخار بکند؟ مالت حلال است؟ کسبت حلال است؟ راه و روشت درست است؟ شعار خیلی کار راحتی است من چنینیم و چنانم، چنان کردم و چنین کردم این طور نیست، من که شعارها را اصلا باور نمی کنم. در مقام عمل ببین این آقا چه کاره است. هلاک شد کسی که شعار داد ادعای پوچ و توخالی مانند طبل توخالی است. می گوید ما عاشق اهل بیت هستیم تو عاشق اهل بیت هستی؟ تو عاشق اهل بیتی این قدر رباء و نزول ، مال حلال و حرام را به هم مخلوط می کنی؟ تو عاشق اهل بیتی بچه ها و دخترانت در پاساژ و خیابان ها می گردند؟ خانواده ات یا خودت شباهت به اهل بیت دارید؟ به خدا قسم من گاهی شرم می کنم نام اهلبیت را ببرم جدا عرض می کنم. گفت:
- هزار مرتبه شستند دهان به مشک و گلاب هـنوز نام تـو بـردن کمـال بی ادبـی است
- مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من، مسلمان وار می آید
به خدا من شرمم می آید بگویم مسلمان هستم این را جدا عرض می کنم. ادعاء خیلی راحت هست. من چنینم ما چنانم، حجت الاسلام هستم فلان کس هستم آخر کجایمان به حجت الاسلامی می خورد چه چیزامان؟ روحانی یعنی کسی که از جسم و دنیا کنده شده باشد روحانی واقعی باشد. بعضی از این بچه های جبهه را می بینم مثل مرحوم صیاد شیرازی که لباس نظامی دارد ولی روحانی است. ممکن است کسی مثل من عباء و عمامه دارد ولی جسمانی است مادی است به لباس که نیست به واقعیت است. کمی از این شعارهایمان کم کنیم.
گفت: زتعارف کم کن و بر مبلغ افزای. محتواء را بالا ببر شعار و اسم و رسم و سر و صدا و عنوان های دنیایی تمام از بین می رود. تمام حجت الاسلام ها و آیت الله ها و تمام پرفسورها ، فلان مدیر، فلان وزیر، فلان وکیل، تمام این ها فانی و تمام می شوند. نفس فرمانده کل قوای همه عالم، سلیمان پیامبر، به یک مورچه هم نمی تواند فرمان بدهد یعنی مورچه هم حرفش را گوش نمی دهد کسی که دیو و جن و انس و شیاطین همه در اختیارش هستند. من چه دارم؟ به چه چیزی می بالم؟ به چه چیزی می نازم؟
یکی از شاگردان آقای قاضی خدمت آقای قاضی آمد و گفت: آقا، خانم من خیلی به من ایراد می گیرد انتقاد می کند بهانه جویی می کند. (کار بدی است خانم باید خوش اخلاق و مهربان و مطیع شوهرش باشد.) این شاگرد می گفت: این خانم من تندی می کند قهر می کند به من ایراد می گیرد. آقای قاضی یک تاملی کردند فرمودند خانم شما مامور آدم کردن شماست تا شما را آدم نکند رها نمی کند. آقای قاضی دید این آقا ادعایش خیلی زیاد است این خانم باید فیس و سر و صداهایش را از بین ببرد خدا مامورش کرده است. گفت خانم شما مامور آدم کردن شماست تا شما را آدم نکند رها نمی کند.
آقای بزرگواری گفته بود من که بیرون می آیم همه برایم بلند می شوند، دست مرا می بوسند، شعار می دهند آمد خوش آمد فلان حجت الاسلام است، فلان استاد دانشگاه و حوزه است. و بعد از منبر و درس دورم را می گیرند من خودم هم می گویم حتما امام سیزدهم شدم به گمانم در عرش در حال سیر کردن هستم. واقعا مردم دور آدم را می گیرند آدم حالش بد می شود مگر کسی کارش خیلی درست باشد. گفت: واقعا فکر می کنم یک شخصیت برجسته ای هستم اما وقتی که وارد خانه می شوم در را که می زنم خانم می گوید مرتیکه نفهم چرا دیر آمدی؟ چرا فلان چیز برایم نخریدی؟ خجالت نمی کشی با این ریش و با این دم و دستگاه... مثل یک بادکنکی که سوزن بزنند دیدید بادکنک به این بزرگی یک سوزن ریز بزنند بادش خالی می شود بادم خالی می شود. همه ما اقرار می کنیم که این نفسمان باد کرده، هوی و هوس این منم منم همان بادکنک است یک سوزن ریز بزنیم نابودش کنیم. گفت: همه اش خبر به در و دیوار می زنند که فلانی مرد فلانی مرد یک خبر نمی رسد که نفس ما، هوی و هوس ما مرد، این نفس اماره ما مرد، دیگر راحت شدیم.
«خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ» (میرزای قمی/ مفاتیح الجنان/1/ ص : 86). یعنی تیر خلاص به این نفس ما بزنند از جهنم راحت بشویم. جهنم یعنی همان خود پرستی ها، منم منم کردن ها ، بر خوردن ها ، منیت درست کردن ها، کاش چند من بود ولی چند هزار تن من است.
در زمان های قدیم قلاب هایی بود بچه ها با آن سنگ پرتاب می کردند. بچه ای با قلاب، سنگی پرتاب کرد به بینی آقایی خورد دوباره انداخت باز به بینی این آقا خورد. آمد گفت: بچه چه قدر سنگ به بینی من می زنی؟ بچه گفت: خدا می داند من این طرف سنگ می اندازم بینی تو خیلی بزرگ است این قدر بزرگ است که به هر طرف می اندازم به آن می خورد. حالا بعضی ها فیسشان خیلی گسترده است خدا نکند به فیس آقا بربخورد به بینی آقا اشاره ای بکنی عالم کن فیکون می شود. ولی اولیاء خدا این گونه نیستند یک مورچه جلوی را سلیمان نبی می گیرد موعظه اش می کند، آیه قرآن در سوره مبارکه نمل است که مورچه ای به بقیه مورچه ها گفت: «یا أَیهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ لا یحْطِمَنَّكُمْ سُلَیمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یشْعُرُونَ» (النمل : 18). بروید در لانه هایتان این سلیمان با لشکریانش دارند می روند شعور ندارند یک وقت شما را پایمال می کنند. ما گاهی استادمان، پدرمان به ما موعظه بکنند می گوییم به من می خواهی موعظه کنی من نمی فهمم ولی سلیمان نبی با آن دبدبه و کبکبه به مورچه گفت: ای مورچه چرا این طوری گفتی مگر ما ظالمیم که شما له کنیم؟ ولی اگر کسی به ما بگوید شعور نداری آبرویش را می بریم .
من یک آیت اللهی می شناسم خدا حفظش کند آن هایی که نفسشان را زیر پا گذاشتند چه قدر قشنگ می شود چه قدر راحت می شود از جهنم عبور کرد. گفت: در همین قم بلوار امین، در پیاده رو می رفت آقایی از دست این آقا سر یک مسئله ای ناراحت بود به آقا می رسد می گوید: آقا شما نمی فهمی، شماجاهلی، شما نادانی، شما چنینی و چنانی، خیلی به آقا اهانت و جسارت می کند. آقا یک تبسم ملیحی می کنند می گوید: بارک الله، از چه زمانی چشم هایت باز شده واقعیت ها را می بینی؟ بارک الله قشنگ دیدی من همان نادانم، همان جاهلم، کاش پیش تر پی می بردم که این قدر نادانم، این قدر جاهلم، احسنت خوب آمدی چشم هایت باز شده است. همچین آب ریخت روی این آتش ها که طرف هم آتش هایش خاموش شد. ما معمولا روی آتش ها بنزین و نفت می ریزیم هیزم آور معرکه آتش ها می شویم. هر کس از خودش بگذرد از منیتش بگذرد نجات پیدا کرده است. «هَلَكَ مَنِ ادَّعَى » (امام علی7/ نهج البلاغة/ ص:58). هر کس اهل ادعاء باشد هلاک می شود، ای خدا می شود ما از این ادعاهای پوچ آزاد شویم؟
در این دعاهایی که می گوییم فقیریم، مسکینیم، هیچ چیزی نداریم، دردمند و بی چاره ایم، یعنی هیچ چیزی نداریم هیچیم، در مقابل هم یکی هست که همه چیز دارد. چه قدر این دو تا جنس به هم می خورند؟ خدایی داریم که همه چیز دارد خزائنش هم تمام نمی شود ، یکی هم پیدا شده هیچ چیز ندارد. یعنی فقر محض، عجز محض، بیچارگی محض، درماندگی محض ، یک نسیم سرد می خورد سرما می خورد، یک کمی گرم می شود گرما زده می شود. خدا را شاهد می گیریم ما فقط به درد بهشت می خوریم خدا خودش شاهد است، چون در بهشت هوا معتدل است. این جا یک نسیمی می خورد همه زکام می شوند، کمی هوا گرم می شود همه گرما زده می شوند به کولر و به پنکه پناه می برند. مابه درد بهشت می خوریم، به درد دنیا و آتش جهنم نمی خوریم صدام پوست کلفت به درد جهنم می خورد این به درد جهنم می خورد پوستش کلفت است. هزار تا هم آدم بکشد باز هم می کشد. دشمنان اهلبیت، ابن ملجم ها به درد آتش جهنم می خورند هیزم جهنم می شوند. خدا قسم خورده جهنم را پر کند به اندازه کافی کسانی هستند که جهنم بروند. بیاییم این درهای جهنم را به روی خودمان ببندیم این شب های ماه رمضان به خدا بگوییم خدا بس است به تو پناهنده می شویم به تو پناه می بریم . خدا وکیلی به درد جهنم نمی خوریم خدا خودش شاهد است ما لطیفیم نازکیم به درد جهنم نمی خوریم. در این دعای کمیل اقرار می کنیم : «ارحم ضعف بدنى و رقّة جلدى و دقّة عظمى» (سید هاشم رسولى محلاتى/ صحیفه علویه/ متن عربى/ ص : 196). خدایا به پوست نازک بدن من، به استخوان ظریف من رحم بکن. ما به درد جهنمی که حرارت آتش آن هفتاد برابر آتش دنیا است نمی خوریم . یکی از اساتید ما می فرمودند : ما در دزفولمان یک پیرمردی داشتیم خیلی باحال و باصفا بود. پارچه و قالی می بافت. می گفت: در اتاقی که بافندگی می کرد گاهی ذکر می گفت با خدا راز و نیاز می کرد. صاحب کارش می گفت: من گاهی از کنار اتاق گوش می دادم مناجات و زمزمه می کرد و همین طور هم اشک از چشم هایش می ریخت. یک بار دیدم در اتاق مشغول کار است با خدا خلوت کرده نجوا می کند مناجات می کند می گوید : ای خدا خودت شاهدی این پوست من، این استخوان من، این بدن من طاقت آتش جهنم ندارد. اگر تو گفتی می خواهی جهنم را پر کنی، اگر گفتی می خواهم بعضی از بندگانم را جهنم ببرم خودت فکری برای جهنم نرفتن من بکن. من یکی جهنم برو نیستم من یکی به درد جهنم نمی خورم اگر هم می خواهی جهنم را پر بکنی آدم هایی را درست کن به درد جهنم بخورند. می گفت و اشک می ریخت که من به درد جهنم نمی خورم بدن ما به خودش قسم طاقت آتش جهنم را ندارد. یک کاری کنیم خدا به ما رحم کند جهنم را بر ما حرام کند اگر از جهنم بیرون بیاییم راحت می شویم و به سوی بهشت پرواز کنیم و الا با ادعاء کردن کسی نجات پیدا نمی کند . استادی می گفت: آقایی آمد گفت من عاشق امام زمان هستم. گفتم: شغلت چیست؟ گفت در بازار پارچه فروشی دارم. گفتم: اگر فردا صبح رفتی دیدی روبه روی مغازه ات یک پارچه فروشی لوکس که دو سه برابر مغازه شماست و اجناسش از شما شیک تر و بهتر و ارزان تر است تمام مشتری هایت آن طرف رفتند چه کار می کنی؟ گفت: یا دق می کنم یا سکته می کنم. گفتم: تو عاشق پارچه و شکم و پول و دنیایی، عاشق امام زمان نیستی بلند شو برو. با یک مثال خیلی روان خودش اقرار کرد که عاشق دنیاست. کسی که عاشق امام زمان باشد اگر یک رقیب کنارش پیدا بشود دق نمی کند سکته نمی کند. منتظر و عاشق امام زمان کسی است که هر وقتی ندای امام زمان را شنید برود بدون این که به چیزی و کسی فکر کند. خدایا این تیر خلاص را به ما بزن. برای همیشه ما را از نفس اماره نجات بده «خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ » (میرزای قمی/ مفاتیح الجنان/1/ ص : 86). در ماه رمضان یک کم دست و پای این نفس اماره را می بندند اما نمرده، زنده است دوباره میدان پیدا کند طغیان می کند. خدا می گوید: «كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیطْغى » (العلق : 6). راستى كه انسان سركش و مغرور مى شود.
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: شیطان من به دست من مسلمان شده است. یعنی نفسم مسلمان شده به بهشت می رود. باید دست و پای نفس برای همیشه بسته بشود یا بمیرد ما راحت شویم. یکی از چیزهایی که نفس را می کشد و ضعیف می کند پیوند به اهل بیت است، پیوند با امام زمان و امام حسین است. به قول مولانا که می گوید :
- هیچ نکشد نفس را جز ظل پیردامن آن نفس کش را سخت گیر
زیر سایه پیر طریقیت و شریعت و حقیقت، که 14 معصوم علیهم السلام هستند زیر سایه آن ها و اتصال به آن ها این نفس ما رام می شود همان طوری که نفس سلمان را رام کردند و شد «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ» (میرزای قمی/ مفاتیح الجنان/1/ ص:492).
امام سجاد علیه السلام شتری داشتند که 25 مرتبه با این شتر به سفر حج رفتند یک تازیانه هم به این شتر نزدند. این قدر این شتر رام امام بود که بعد از شهادت حضرت کنار قبر آقا می رفت و صورتش را روی خاک قبر امام سجاد می گذاشت آن را به خانه برمی گرداندد دوباره سر قبر امام می رفت، به امام باقر گفتند: چه کار کنیم؟ فرمودند: رهایش کنید. این قدر سر قبر امام چهارم سر و صورت به خاک قبر امام سجاد مالید تا از دنیا رفت. این شتر به بهشت می رود ما کجا داریم می رویم؟ امام سجاد کسی بود که 35 سال با خاطرات کربلا زندگی کرد. شنیدن کی بود مانند دیدن، ما صحنه های کربلا را می شنویم یک تصور خیلی دور، اما کسی که این مصایب را به چشم خودش دیده لذا 35 سال شب و روز گریه می کرد. امام سجاد جزء بکایین عالم بود یک بار همراه غلامش بیرون مدینه آمد آن قدر گریه کرد غلام به حضرت عرض کرد آقا وقتش نرسیده که گریه های شما تمام بشود؟ آقا فرمودند: وای به حال تو، حضرت یعقوب دوازده تا پسر داشت یازده تا پسر در کنارش بودند یکیش گم شده بود یعقوب پیامبر آن قدر گریه کرد تا چشمش نابیناء شد. ولی من چطور گریه نکنم که در یک روز هیجده نفر از عزیزانم، پدرم، عموهایم، برادرها و برادر زاده هایم، فامیل ها و نزدیکانم را در یک روز به شهادت رساندند. آن قدر این مصائب بر امام سجاد ناگوار بود که نوشتند وقتی که آقا خواستند با اهل بیت از کنار قتل گاه عبور کنند چون آقا در غل و زنجیر بودند نمی توانستند پیاده بشوند یک وقت حضرت زینب نگاه کرد دید نزدیک است روح از بدن آقا جدا بشود خودش را سراسیمه به آقا رساند عرضه داشت آقا جان شما یادگار گذشته ها هستید چرا با جان خودتان بازی می کنید؟ فرمود: عمه جان مگر نمی بینی این ها بدن های خودشان را احترام کردند نماز خواندند دفن کردند اما بدن پدرم، عمویم، برادرهایم برهنه و عریان در صحرای کربلا رها شده اند. گویا این مردم ما را مسلمان نمی دانند.
«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِی الْعَظِیم» (شیخ کلینی/ الكافی/ ج1/ ص:230). «أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمینَ» (هود : 18 ). «وَ سَیعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ» (الشعراء : 227).
خدایا به حق محمد و آل محمد گناهان ما را ببخش و بیامرز. حق همه حقداران به گردنمان را اداء بگردان. از برکات این ماه همه ما را بهره مند بفرما. خدایا به حق محمد و آل محمد قلبمان را جایگاه محبت خودت و محبت اولیات قرار بده. قلب امام زمان از ما راضی، فرجش را نزدیک بگردان. در دنیا و آخرت ما را آنی از قرآن و اهلبیت جدا مگردان. مقام معظم رهبری، علماء، مراجع و جوان هایمان در پناه امام زمان حفظ بفرما. به مریض های اسلام لباس عافیت بپوشان. اموات گذشتگان، شهداء، امام راحل و اموات این جمع را با انبیاء و اولیات محشور بگردان. و عجل فی فرجه مولانا صاحب الزمان.