ضرورت شناخت و بررسی دیدگاههای آیت اللّه مدنی در عصر حاضر بیش از هر زمان دیگر احساس میشود چرا که نقش ایشان در قانونمندی معادلات سیاسی و حاکم قابل بررسی است.اصول حاکم بر دیدگاههای سیاسی آیتاللّه مدنی و اخلاق سیاسی آن حضرت با رعایت موازین عدم جدایی دین از سیاست، حاکمیت اخلاق دینی بر اخلاق سیاسی، هدف وسیله را توجیه نمیکند، حدود تنظیم روابط با دیگران و نفس تساهل و دهها مورد دیگر در بعد سیاسی شامل میشود.
1ـ خدا باوری.
2ـ قاعده نفی سبیل.
3ـ امر به معروف و نهی از منکر.
4ـ جهاد و دفاع.
5ـ حفظ عزت و اقتدار.
6ـ مقابله با مرفهان بی درد.
7ـ انقلابی نما.
8ـ حفظ نیروهای انقلابی.
9ـ حمایت از مستضعفان. در این مقاله در مقدمه به تعریف واژه اخلاق سیاسی از دیدگاه آیتاللّه مدنی به طور مبسوط توضیح داده شده است و سپس به بحث پیرامون اصول فوق الذکر که همان اصول سیاسی از منظر ایشان است پرداخته شده است.
مقدمه
معادلات سیاسی موجود در جهان امروز که بر مبنای نگرش مادی به جهان و انسان تنظیم گردیده است هدف از آن، حاکمیتی روز مدارانه بر بشریت است با توسعه روز افزون دین و دین خواهی انسانها در برابر جهان همخوانی نداشته، و نیازهای آنان را نتوانسته پاسخی شایسته دهد. بنابراین بیش از هر زمان دیگر به قاعده ساختن و قانونمند کردن این معادلات سیاسی بر پایه دین و اخلاق دینی ضروری به نظر میرسد. دین اسلام به عنوان کاملترین دین و توانمندترین نظام در اداره امور جاری بشر از زمان ظهورش به تنظیم قوانین و سیاستهای مورد نیاز در ابعاد مختلف پرداخته که این قوانین در طی قرون و اعصار شکل تکامل به خود گرفته و بر اساس اصول و قوانین عدم جدایی دین از سیاست ،حاکمیت اخلاق دینی. حاکمیت دین بر اخلاق سیاسی، هدف وسیله را توجیه نمیکند، ضرورت امر بمعروف و نهی از منکر، حفظ عزت و اقتدار مسلمانان و مؤمنان، خدمت به مردم و حمایت از محرومان و ... باید توسعه سیاسی بر محور دین و اخلاق پیگیری شود. آیتاللّه شهید مدنی از پیشتازان چنین حرکتی است. بزرگداشت آیتاللّه مدنی، افزون بر پاسداشت و قدردانی از بزرگان دین، یادآوری و بازسازی فرهنگ و میراث گرانبهایی است که آن بزرگوار در فهم و گسترش آن، عمر نهادند. تا با انبوه مشکلات طاقت فرسا، اسلام ناب و آرمانهای اهل بیت (ع) را به مردم بشناساند. و کاروان اندیشه بشری را به آرامی به پیش برد. یاد آیتاللّه مدنی تجلیلی است از غیرت دینی و تلاش آن بزرگمرد برای ایجاد حکومت دینی و اقتدار و عزت اسلامی. کند و کاو در آموزهها و روش سیاسی آیتاللّه مدنی ضرورتی است که نباید فراموش شود و راه کارهای آموزنده انسان ساز آن هماره راهنمای ما باشد.
تعریف اخلاق سیاسی
کلمه اخلاق به معنای روشها و منشهای عملی فرد که از باورهای او مشتق شده میباشد کلمه سیاسی از ریشه سوس و ساس گرفته شده است که به معنای تأدیب و تربیت و نیز سرپرستی امور است. سائس به شخص تادیب و تربیت کننده میگویند، در کتاب اقرب الموارد در ذیل کلمه سوس «سیاست» و سیاستمدار عبارت است از همت گماشتن به اصلاح مردم با ارشاد و هدایت آنان به راهی که در دنیا و آخرت موجب رهایی و نجاتشان میگردد. بنابراین سیاستمدار کسی است که در جهت ارشاد دنیوی و اخروی مردم کوشا بوده و بر اساس عدل و قسط، تدبیر معاش نماید. در زیارت جامعه کبیره که که لفظ ساسة العباد را برای ائمه ـ علیهم السلام ـ به کار میبرد همین معنا مستفاد است، واژه مترادف و هم معنای سیاست کلمه دهی میباشد و ادهی یعنی سیاستمدارترین شخص. امام علی(ع) در بیان سیاستمدار بودن خودشان میفرمایند:
«واللّه ما مُعاویةُ بادهی مِنّی و لکنّهُ یغدِر و یفجُر و لولا کراهیةُ الغدر لکنت من ادهی الناس(1)»[1].
«به خدا سوگند هرگز معاویه زیرکتر و سیاستمدارتر از من نیست امّا او بر اساس غدر و فجور و خدعه و نیرنگ و حیله عمل میکند و حیله گری و حقه بازی در صحنه سیاست را جایز میشمارد. اگر نبود زشتی و قباحت و غدر و حقه بازی که معاویه به کار میبرد البته که من سیاستمدارترین مردم میبودم»
بنابراین مفهوم سیاست و سیاستمداری دینی امثال شهید مدنی با شیوه دیپلماتیک امروز دنیای غرب و غربزدگان سازگار نمیباشد زیرا که سیاست اساس آن بر دروغ و نیرنگ و حقه بازی و کلاهبرداری رسمی استوار است و امروز امریکاییها میداندار سیاست و نیرنگ و خدعه هستند. شهادت عدهای از فقهای شیعه در طول تاریخ نیز خود گواه بر عدم جدایی دین از سیاست است.رهبری امت اسلامی نیز باید سیاستمدارترین فرد جامعه باشد. امام علی علیه السلام میفرماید: «آفة الرئاسة ضعف السّاسه»؛ یعنی ضعف سیاست آفت رهبری است.
اخلاق سیاسی آیتاللّه مدنی
شاخصه اخلاق سیاسی آیتاللّه مدنی عبارتند از کفر ستیزی، در پرتو خدا باوری و حاکمیت دین خدا است و ادای تکلیف از بارزترین ویژگی این سیاست است. بنابراین اصول سیاسی ایشان عبارتند:
1. خدا باوری:
آیتاللّه مدنی در تبیین و اثبات این که باید محور مبارزه ادای تکلیف و تلاش بر حاکمیت دین خدا باشد. این نحوه نگرش به زندگی و مبارزه در همه زوایای زندگی و دیدگاههای آن حضرت متجلی است. شخصیتی را به ما میشناسد که اخلاقیات و ارزشهای الهی حاکم بر همه عملکردش میشود به صورت هدف وسیله را توجیه نمیکند مصلحت اندیشی جایگزین حقیقت بینی نمیگردد. امیال فردی بر اجتماعی غلبه نمیکند. نمونههای آن:
الف: دین جلوهای از اخلاص در عالم سیاست،
در حیات شهید مدنی و عشق به امام و سیاستمداری.
شهید میگوید: وقتی دینم به من میگوید باید امروز خودت را فراموش کنی و خود را زیر پای این مرد یعنی امام خمینی بگذاری تا یک قدم بالا بیاید و بدنبال ایشان حرکت کنی.[2] در باب ضرورت انجام تکلیف و مبارزه با طاغوت شهید مدنی میفرماید: ما به امام حسین(ع) تأسی میکنیم و آن حضرت تکلیف ما را روشن کرده است.
ب: اصلاح نفس وقتی ما میتوانیم از این پیروزی نسبت به خودمان استفاده صحیحی بکنیم که اول نفس را اصلاح کرده باشیم.[3]
ج: حکومت اللّه، رهبری امام خمینی
برادران در اثر همان تقوایی که به واسطه الهام از امام یعنی رهبری بزرگ انقلاب حاصل شده. واللّه این شخص، علاوه به حیات ظاهری، حق حیات معنوی بر ما دارد.[4]
2 ـ ظلم ستیزی و قاعده نفی سبیل
از ویژگیهای بارز آیتاللّه مدنی که تربیت یافته مکتب حسینی است مبارزه با ظلم و خروشیدن بر ظالم است و همین ویژگی ایشان و قائد عظیمالشّأن انقلاب است. ایشان مبارزات سیاسی و اجتماعی خود را از دوران تحصیل در شهر شهادت و قیام آغاز کرد. در اولین فعالیتهای خود به ستیز با بهائیت بعنوان ابزار تفرقه و انحراف در منطقه آذرشهر پرداخت. در حوزه مبارکه نجف اشرف در کنار فعالیتهای علمی. لحظهای از فعالیتهای سیاسی غافل نبود. همواره در مسائل سیاسی و مبارزات علیه طاغوت، پیشگام و پیشتاز بود. وی در دوران زمامداری جمال عبدالناصر در رأس هیأتی از علماء و فضلاء نجف اشرف برای افشاء رژیم طاغوتی ایران به مصر سفر کرد. وقتی گفته شد رژیم آلسعود بر عربستان مسلط شده طلاب را جمع کرده و گفت باید به نجف اشرف حرکت کنیم و برویم با آل سعود مبارزه کنیم. آیتاللّه مدنی در این فکر بود که باید در حجاز به مبارزه چریکی دست زد. لکن به علّت کار و فعالیت زیاد، به خونریزی گلو و سینه مبتلاء گشت و در بستر بیماری افتاد در زمان عبدالکریم قاسم، حاکم وقت عراق، آیتاللّه مدنی کفن پوشید و به میان مردم رفت بدین مقصود که معتقد بود اگر نمیتوانیم کاظمین، بغداد و نجف را حرکت دهیم. پس با پوشیدن لباس مرگ بمیریم تا علت یک حرکت بشویم و باعث تحرک بشویم. چون حکومت عراق با گسترش اندیشههای مارکسیستی علیه اسلام تبلیغ مینمود. مبارزات او هم زمان در سال 1342 با حرکت عظیم ملّت مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی در جهت سرنگونی رژیم طاغوت آغاز گردید.[5]
او نخستین کسی بود که در نجف به ندای امام لبیک گفته، با تعطیل کردن کلاسهای خود در افشای چهره پلید رژیم سفاک پهلوی گام بر میداشت. سفرهای تبلیغی ایشان در ایام تعطیلی حوزه به طور مرتب به ایران در همین راستا بود و در هر شهر مختلف به تبلیغ و روشنگری میپرداخت.
مبارزه با مفاسد اجتماعی و مظاهر طاغوت یکی از آرمانهای اصلی ایشان در سفر به دیارها بود. ایشان به هر دیار سفر میکرد تبعید میشد این مبارزه سرلوحه فعالیتها و حرکت ایشان بود.
سالهای 1341 ـ 1351 در همدان:
سالهای 1351 تا 1354 در خرم آباد؛ 1354 ـ 1357 بیانگر این مبارزات و ظلم ستیزی هاست. ایشان بر اساس قاعده نفی سبیل ؛ که خداوند در قوانین شریعت اسلام هیچ گونه راه نفوذ و تسلط کفار بر مسلمین را باز نگذارد. پس کافران در هیچ زمینه نمیتوانند شرعاً مسلط بر مسلمانان باشند و هر گونه رابطه و اعمالی که منجر به تفوق کافران بر مسلمانان باشد و این شامل کلیه قراردادها و معاملات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و نظامی است چون موجب تسلط آنان بر مسلمانان تلقی میشود حتی قاعده او فوابالعقود یا وفای به عهد را نیز میتواند شامل قرار داد و آن را وتو کند. نمونهای از نفی سبیل در مورد ایشان را میتوان به مبارزات ایشان علیه بهائیت و دیگر فرق ساختگی دید. ایشان با سخنرانیهای روشنگرانه مردم راعلیه طرفداران و تبلیغ کنندگان مرام بهائیت بسیج کرد و با تحریم مصرف برق و خرید و فروش با این فرقه گمراه، مبارزات خود بر ضد بهائیت را تشدید کرده و سرانجام شهر آذرشهر را از لوث این فرقه استعماری پاک کرد. در این هنگام حوادث پیش آمده از طرف شهربانی وقت پیگیری گردید و آن بزرگوار را تنها عامل تحریکات ضد بهایی شناختند و در نتیجه به همدان تبعید شد.[6] مبارزه با رفراندم به اصطلاح انقلاب سفید شاه در راستای همین نفی قاعده سبیل بود.
3. امر به معروف و نهی از منکر
آیتاللّه مدنی در بحثهای تبلیغی خود همواره بر امر به معروف و نهی از منکر بحث مفصلی را در این رابطه با این دو فریضه الهی مطرح میکند و آن را وظیفه تمام افراد جامعه و مسلمانان میداند. ایشان هرگونه مسامحه و تساهل در این دو فریضه را جایز نمیدانند. ملا مهدی نراقی در کتاب ارزشمند جامع السعادات مسامحه و تساهل در این دو فریضه را ناشی از ضعف نفس و طمع انسانی دانسته و میگوید: تسامح در امر به معروف و نهی از منکر از چند چیز ناشی میشود. از ضعف و حقارت نفس و یا به دلیل طمع به مالی از سوی فرد مورد مصامحه قرار گرفته است.
ملا مهدی نراقی با شمردن برخی از منکرات عظیم نظیر بدعت در دین، جهل به اصول و فروع اعتقادیو ... بر هر فرد مسلمانی واجب میدانند که جهت اصلاح خود و دیگران، امر به معروف و نهی از منکر کند. بخشی از کلام ایشان قابل تأمل و دقت است. «لو امکن لمؤمن دین ان یغیر عنده المنکرات کلاّ، او بعضاً بالاحتساب فلیس له ان یقصد فی بیته... بل یجب به الخروج للنهی و التعلیم و ... پس اگر مؤمن دین داری ممکن باشد که همه یا بعضی از این منکرات را دفع و منع نماید. نباید در خانه بنشیند بلکه بر او واجب است که برای بازداشتن و تعلیم و آشنا کردن مردم از خانه بیرون آید. این بخش از سخنان ایشان ذهن و وجدان خواننده را به یک دید تطبیقی نسبت به منکرات که در جامعه وجود دارد متوجه میسازد و انسانهای غیور را به نوعی شورش، علیه منکرات دعوت مینماید.
مطالعه مباحث ظلم و عدالت در جامع السعادات نیز آشکارا انسانها را به عدالت و ستیز علیه ظلم و استبداد و بیعدالتی شایع آن زمان، دعوت میکند و در واقع این مباحث نراقی نوعی صدور اندیشه را در پی دارد. آیتاللّه مدنی از نظر فقهی معتقد بودند: امر به معروف و نهی از منکر از اموری هستند که مورد اهتمام شارع اقدس است، یعنی در هیچ شرایطی نباید این منکر تحقق پیدا کند مانند حفظ جان مسلمانها، حفظ نوامیس،حفظ اسلام، حالا اگر کسی بخواهد بیاید همه اینها را از بین ببرد شعائر اسلام را از بین ببرد. خانه خدا را محو کند، باید ملاحظه اهمیت را کرد. که ما سرمایه گذاری میکنیم به چه میخواهیم برسیم جان ما نسبت به آنچه بدست میآوریم آیا ارزش دارد یانه؟ آنچه بدست میآید در امر به معروف و نهی از منکر. باید ارزش آن بالاتر باشد که عدهای زندان و تحمل رنج و مصیبت بکشند این فداکاری را باید بکنند همه جا هر ضرری تکلیف امر به معروف و نهی از منکر را ساقط نمیکند. آیتاللّه مدنی میفرماید: ما به امام حسین(ع) تأسی میکنیم و آن حضرت تکلیف ما را روشن کرده است.
کمتر فقیهی در زمان قبل از انقلاب چنین بیان کرده است. همه فقهای عظام ما بر اساس این روایات فتوا دادند که شرط ضرری را باید در نظر گرفت که در صورت ضرر تکلیف ساقط است. علامه حلی در کتاب منتهی، مقدس اردبیلی در کتاب مجمع الفائده نراقی اول در جامع السعادات و خیلی از فقها قائل به این شرط بودند. حتی شهید اول در دروس، شهید ثانی در مسالک، مقدس اردبیلی در مجمع الفائده، فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر مستلزم خطر باشد حرام است نه تنها واجب نیست بلکه جایز هم نیست.
این مطالب و فتوای فقهاء فضای کلی را در این زمینه روشن میکند ولی من میگویم ما به تبعیت مکتب ائمه (علیهمالسلام) مبارزه با طاغوت و سلطان جابر را واجب میدانیم. امّا اهل سنّت در مقابل میگویند: آنها اولی الامر هستند و اطاعت از آنها واجب است. اما آیتاللّه مدنی میفرماید: ما به امام حسین(ع) تأسی میکنیم و آن حضرت تکلیف ما را روشن کرده، تکلیف ما را معلوم کرده است خود امام حسین(ع) فرمود: «لکم فی اسوه»،«من رأی سلطاناً جائراً...»، حضرت تکلیف عمومی را بیان کردند. آیتاللّه مدنی این باب را برای همه گشودند و فرمودند: این حرکت اختصاصی نبوده در همه زمانها جاری است.
آیتاللّه مدنی جریان امام حسین را به تبع زعیم حوزه علمیه امامخمینی وارد فقه ساخت و مورد احتجاج قرار گرفت و عملاً پرچم اسلام را بدست گرفت و به میدان مبارزه آمد و با تأسی راه را علماً و عملاً باز کرد زیرا این باب مسدود نشده بود.
آیتاللّه مدنی تا آخر عمر به این روش ادامه داد. در مقابل شاه و ... ایستادگی کرد و فرمود: تکلیف ما را امام حسین(ع) روشن کرده است.
اگر در این بعد نمونهای بخواهیم ذکر کنیم عبارتند از: قیام علیه مفاسد اجتماعی در سال 1331 هـ .ش در آذرشهر. که با سخنرانیهای روشنگرانه مردم را علیه طرفداران و تبلیغ کنندگان مرام بهائیت بسیج کرد و با تحریم مصرف برق آن خرید و فروش از این فرقه گمراه، جوّ مبارزات ضد بهائیت را شدیدتر کرد و سرانجام شهر مذهبی آذرشهر را از لوث این فرقه استعماری پاک کرد. در عید همان سال، نماز پرشکوه عید فطر در بالای تپّه کنار شهر برگزار شد در بازگشت، نمازگزاران راهپیمائی اعتراضآمیزی به پا ساخته و حرکت کردند، سرانجام پس از این حادثه دادستان تبریز در محل حاضر شد ضمن مذاکره با آیتاللّه مدنی قول داد ظرف 15 روز کارخانه برچیده شود. دیگر به دنبال حوادث مذکور آیتاللّه مدنی احضار گشته و از سوی استانداری تکلیف شد که نباید در شهر آذرشهر بماند.
مبارزات بر علیه طاغوت
سومین مرحله امر به معروف و نهی از منکر بصورت عملی مبارزه با طاغوت بود، نمونهای از آن سال 1341 که رژیم شاه با تبلیغات گسترده میخواست رفراندوم به اصطلاح انقلاب سفید را برگزار کند. آیتاللّه مدنی در 9 آذر 1341 در مسجد جامع همدان، سخنرانی تندی علیه انتخابات ایالتی و ولایتی ایراد کرد. مردم را به عواقب شوم آن آگاه ساخت. ایشان در این سخنرانی گفت: مردم شما چقدر بی حس هستید اگر این انتخابات ملغی نشود، در روز قیامت شما مسئول میباشید، باید با علمای قم همکاری کنید و از آنان پشتیبانی نمایید.[7] چهارمین مرحله امر به معروف و نهی از منکر تبعید ایشان است مبارزه با مفاسد اجتماعی و مظاهر در رأس امر به معروف و نهی از منکر بود. ایشان به هر دیاری سفر میکرد تبعید میشد، این مبارزه سرلوحه فعالیتها و حرکتها و برنامه وی قرار داشت.
آیتاللّه مدنی حرکت تبلیغی و امر به معروف و نهی از منکر را از همدان و از روستای دره مراد بیک آغاز کرد، چنانچه خود ایشان فرموده است، من دیدم باید همدان را تکان بدهم از یک ده شروع کردم تا مردم ببینند، بعد گرایش پیدا کنند و به همین جهت دستور دادم کسی حق ندارد بدون حجاب اسلامی وارد بشود. همچنین فروختن و خوردن مشروبات را ممنوع و دره مراد بیک یک ده نمونه شد.
البته آیتاللّه مدنی در دوران حضور در همدان علاوه بر فعالیتهای مبارزاتی خدمات و آثار ماندگاری به یادگار گذاشته که از جمله میتوان مدرسه تحت عنوان مدرسه دینی در همدان در روستای دره مراد بیک مدرسه علمیه در همدان، مؤسسه مهدیه، صندوق تعاون و امور اجتماعی و ... نام برد.
تبعید ایشان در سالهای 1341 ـ 1351 در همدان ؛ سالهای 1351 تا 1354 در خرم آباد؛ سالهای 1354 در نورآباد ممسنی، سالهای 1356 در گنبد کاووس، سالهای 1357 بندرکنگان، تابستان 1357 مهاباد در راستای همین فریضه بوده است.
4. جهاد و دفاع
نمونههای این جهاد و دفاع را میتوان در زندگی ایشان مشاهده کرد: ایشان در حوزه علمیه نجف اشرف در کنار فعالیتهای علمی، لحظهای از فعالیتهای سیاسی غافل نبوده و همواره در مسائل سیاسی و مبارزاتی علیه طاغوت پیشتاز بود. و در ایران سختترین روزهای آیتاللّه مدنی را میتوان در جهاد و دفاع ایامی خواند که او در میان آشوب خلق مسلمان قرار گرفت:در این غائله خطرناک آیتاللّه مدنی بارها از جانب همین گروه ضد انقلابی مورد تهدید قرار گرفت. آنها جایگاه نماز جمعه را به آتش کشیدند و از برگزاری نماز جلوگیری کردند: اما آیتاللّه مدنی در روز جمعه کفن پوشید و پیشاپیش جمعیت حرکت کرد و گفت تا من زندهام و در این شهر نماینده امام هستم، نماز برگزار میکنم. ایشان در جبهه نبرد، حماسه آفرید
آیتاللّه مدنی با شرکت در جبهه و در کنار سپاهیان و شرکت در مجالس دعا و نیایش: مشوّق برای رزمندگان اسلام بود و گاهی نیز بر دستان برادر ارتشی که هواپیمای متجاوز عراقی را سرنگون ساخته به عنوان نماینده امام بوسه میزند و کمال تواضع را که از عرفان و اخلاق الهیاش بر میخاست و در مقابل مجاهدان فی سبیل اللّه نشان میدهد.
حضرت امام هیچ گاه و هیچ وقت اجازه نمیدادند که ایشان سنگر تبریز را رها کنند و به جبهه بروند. البته این حرکت ایشان هم نشانه عشق به شهادت و انقطاع ایشان بود از دنیا.[8]
حفظ عزت و اقتدار مسلمانان
تحقق این فرمان الهی که میفرماید: «انتم الاعلیون ان کنتم مؤمنین» از آرزوها و خواسته آیتاللّه مدنی بود که همواره میکوشید تا ملّت برای محقق کردن این فرمان خود را باور کنند. اگر امروز میبینیم مردم چون قامت جاودانه در برابر همه تزویر، زورگوییهای دشمنان ثابت قدم ایستاده است مدیون همان باوری است که امثال آیتاللّه مدنی در مردم ایجاد کردند.
حفظ نیروها و تکریم مردم
از ویژگیهای بارز انسانهای والا به تعبیر شهید بهشتی داشتن جاذبه در حد اعلاء و دافعه در حد ضرورت است. آیتاللّه مدنی در برخورد با افراد احزاب و گروهها تکریم مردم را سرلوحه و روش و منش خویش قرار دادند و همواره کوشیدند تا ضمن کرامت انسانها در جامعه هر کس در جای خودش قرار گرفته و فراتر از توانمندیاش مسؤولیتی به او واگذار نشود. ضمن اینکه مبارزه فکری، اعتقادی، اجتهادی حضرت ایشان بر مبنای تکریم و تعظیم مردم بود. آیتاللّه مدنی بر این باور بودند که مردم در همه اصول و فروع نقش داشته باشند و متولیان امور باید خود را خدمتگزار مردم بدانند و اساساً حفظ نظام را آیتاللّه مدنی مرهون همراهی و حمایت بی دریغ مردم دانستهاند.
آیتاللّه مدنی آنچنان جاذبه داشت که اگر کسی به ایشان میرسید خیال میکرد که با پدرش یا محرم اسرارش روبهرو شده و آنچنان دافعهای داشت که وقتی دشمن ایشان را از دور میدید میلرزید: قبل از پیروزی انقلاب، یک شب ایشان در منزل دامادشان بودند که ناگهان صدایی به گوش رسید، پرسیدند این صدا چیست؟ که از خیابان به گوش میرسد. گفته شد بچهها هستند از پائین خیابان چهارمردان به قسمت شیخان میآیند و شعار میدهند و هر شب این کار را انجام میدهند و بعد پلیس آنها را متفرق میکند. گفتند: پس ما چه هستیم، بلند شویم برویم. نمیتوانم بیان کنم آن شب این حرکت تا چه اندازه در روحیه افراد مؤثر بود.
5. مقابله با مرفهان بیدرد
از منظر ایشان انقلاب اگر بخواهد دین خدا را در زمین حاکمیت ببخشد باید مبارزه با زراندوزان را به همراه اصول دیگر مبارزه سیاسی مبنای کار خود قرار دهد. در غیر این صورت همان طور که قارون در حکومت موسی(ع) حسابی برای خود باز کرد. خطر زراندوزان و متکاثران ثروت به تعبیر امام بزرگوار مرفهین بی درد همواره انقلاب و جامعه اسلامی را تهدید میکند. مقابله با متحجران و مقدس نما بهرهگیری از حربه مذهب علیه مذهب یکی از عمدهترین مشکلات مبارزاتی آیتاللّه مدنی بود. به گونهای که آن بزرگوار از نقش استعمارگران در ترویج این شعار انحرافی سخن میگفتند: مصیبت بزرگ در کج فهمی اکثریت و ناآگاهی بود که معتقد بود مبانی اسلام را به تعبیر امام بر مبنای اسلام آمریکایی میاندیشند.
6. انقلابی نما
یکی از عمدهترین مشکلات مبارزاتی آیتاللّه مدنی همین تفکر گمراه کننده بود نمونه بارز آن خلق مسلمان بود. معضل بزرگ حزب خلق مسلمان بود اما به سبب آگاهی و هوشیاری مردم غیور آذربایجان و شخصیت مقبول ایشان و فعالیت شبانه روزی و هوشیاری و درایت آیتاللّه مدنی این توطئه منجر به شکست میشود.[9]
و سالها پس از شهادت آن بزرگوار حضرت امام به وجود چنین افرادی هشدار میدهند. از تجربه تلخ روی کار آمدن انقلابی نماها، و به ظاهر عقلای قوم که هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتی نکردهاند عبرت بگیرند. که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان را فراموش و دلسوزیهای بی مورد و ساده اندیشیها سبب مراجعت آنان به پستهای کلیدی و سرنوشت ساز نظام شود.[10]
اسلام مورد علاقه انقلابینماها جایی بود که با نگرش آنها همخوانی داشته باشد و با فکر حاکم بر محیطهای روشنفکری منطبق باشد. امّا درایت و ژرف اندیشی امام به این بود. در حقیقت تمسک به قرآن و نهج البلاغه برای کوبیدن اسلام و قرآن است تا راه را برای رهبران غربی و شرقی باز کنند.[11] و در جای دیگر میفرماید:
الآن وضع این طور شده است، اشخاصی که در زمان طاغوت طرفدار طاغوت و بلندگوی طاغوت بودند، پشتیبان طاغوت بودند امروز طرفدار اسلامند، به حسب ظاهر مخالف با طاغوت میگویند هستیم، مخالف با رژیم سابق میگویند هستیم. اینها اشخاصی هستند که هر روزی نان را به نرخ آن روز میخورند.[12]
7. حمایت از مستضعفان
از نکات برجسته اندیشه سیاسی آیتاللّه مدنی حمایت و دفاع از محرومان و مستضعفان به معنای اعم کلمه یعنی مستضعفان فرهنگی، سیاسی، بویژه اقتصادی و به عبارتی، همه کسانی که خوی استکبار، بزرگ بینی و نخوت و برتری جویی ندارند؛ حمایت از مستضعفان و محرومان در قاموس و منظر آیتاللّه مدنی منحصر به مستضعفان داخلی نیست بلکه شامل همه انسانهایی است که در این کره خاکی به نحوی مورد استضعاف قرار گرفتهاند. در پایان این مجموعه آنچه مورد بررسی قرار گرفت دو شاخصه عمده در سیره نظری و عملی آیتاللّه مدنی که میتوان نتیجه گرفت آن خدامحوری و مردم باوری است.
و در پایان متذکر میشوم: بزرگداشت عالمان بزرگ که آثار ارزنده و ماندگار از خود به یادگار گذاشتهاند و منشأ تحولی گشته و در حوزههای مختلف علوم، نظریات بدیع و ابتکاری داشتهاند. بیش از آنکه بزرگداشت شخصی آنان باشد، پاسداشت شخصیت والای علمی آنان به شمار میرود. از این رو همایش مربوط به آنان به معنای احیاء آثار و معرفی و تبیین افکار. ادامه راه و مکتب آنان نیز به معنای الگو پذیری از شیوه حیات علمی و عملی آنان میباشد تا از این رهگذر، شعاع علمی آنان گستره بیشتری یابد و افزونتر از سرچشمه دانش و حکمت آنان سیراب گردند.
پی نوشت:
-
[1]. نهج البلاغه، خطبه 191.
-
[2]. مدنی و سید اسداللّه مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات چاپ اول، 20 شهریور ماه 1377ص پ ل.
-
-
-
-
-
-
-
-
[10]. صحیفه نور، ج 21، ص 95.
-
[11]. اقتباس از صحیفه نور.
-
[12]. صحیفه نور، ج 10، ص 284.