25 آبان 1396, 13:50
انسان در نهان و نهاد خود از بعضی قدرتها می ترسد و به آن با عظمت می نگرد و این خوف آمیخته با تعظیم «خشوع» نامیده میشود و از مقامات سالکان و سائران به سوی خداست. خشوع در برابر قدرت باطل زیانبار و در برابر قدرت حق سودمند است. ترس از قدرت باطل در حقیقت، ترس از ستم او و ترس از قدرت حق در حقیقت ترس از عدل اوست. پس، ترس از ظلم، رهزن و ترس از عدل، رهگشاست. نباید از ظلم و ظالم ترسید، زیرا قدرت او باطل است، بلکه باید در برابرش ایستاد تا از پای درآید. قرآن کریم می فرماید: ﴿ بَل نَقذفُ بالحقّ علی الباطل فَیَدْمَغُهُ فَإذا هُوَ زاهق ﴾[1]؛ ولی ترس از مقتدر حق، سودمند است؛ زیرا در حقیقت از عدل او می ترسد. چون او عادل است و براساس عدل، داوری و قضا دارد، شخص سالک می کوشد کاری نکند تا مشمول قهر عادلانه آن مقتدر شود. از این رودر تعدیل خود، تلاش و کوشش می کند.
اصولاً، آنچه در طول راه سالک است، به سود او و آنچه که در عرض آن است، رهزن است. آنچه که از عرض جادّه عبور می کند، مزاحم کسی است که می خواهد در طول آن حرکت کند. به این گونه از حرکتها که در عرض مسیر و مسلک است «عوارض» می گویند؛ ولی آنچه که در طول راه حرکت می کند اگر جلوتر باشد «قائد» و راهنما و اگر پشت سر باشد «سائق» و معین اوست. انسان، نیازمند است که کسانی در پیشاپیش او حرکت کرده به آنان اقتدا کند و قائدان صراط مستقیم «امام» انسانند. برخی پشت سر امام حرکت کرده مایه شیوع فکر وی هستند آنها« شیعیان» ائمّه اند. به شیعه از این جهت شیعه گفته اند که پشت سر امامانشان حرکت می کنند و مایه شیوع عقاید، افکار، اخلاق، اعمال و سنّت و سیرت آنان می شوند.
خشوع از این قبیل است: نسبت به خدای سبحان، در طول مسیر مستقیم قرار دارد و سودمند است و نسبت به غیر خدا، در عرض مسیر قرار گرفته و رهزن و راه بند است. کسی که دریابد قدرت خدا حق و در قبال آن هرچیزی فرض شود باطل است: ﴿ فماذا بعد الحقّ إلّا الضّلال ﴾[2] و بفهمد که عاجز است، چون مقهور خدای قهار است: ﴿ وَهُوَ القاهر فوق عباده ﴾[3] در برابر غیرخدا خشوع، یعنی ترس آمیخته با تعظیم ندارد. از این رو در خشوع و نیز در خشیت خود، موحّد است؛ به این معنا که، فقط از خدا می ترسد و خدا را گرامی می دارد.
از این رو قرآن می کوشد این فضیلت را نصیب نمازگزاران کند: ﴿ قَدْ أفلَحَ المؤمنون ٭ الّذین هم فی صلوتهم خاشعون ﴾[4]. اگر قرآن بگوید باید در همه حالات خاشع باشید، دشوار است و باطریقه سهل این سازگار نیست؛ چون دین، سهل و آسان است؛ چنانکه شریعتی که رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) حامل آن است، شریعت «سمحه سهله» است: «بعثنی بالحنیفیّة السهلة السمحة»[5]؛ امّا اگر به انسان دستور داده شود در نماز خاشع باشد سخت نیست؛ چون نماز بیش از چند دقیقه طول نمی کشد؛ مانند طهارت و حضور قلب که از حالات سودمند سالک است و در طول مسیر مستقیم قرار داشته و در نماز به آنها توصیه شده است.
قرآن کریم می فرماید: ﴿ حافظوا عَلی الصَّلوات والصَّلوة الوُسطی ﴾[6]. موءمنانی که مخاطب این خطاب و مأمور به این امرند وقتی امر خدا را امتثال کردند، خدا از آنها چنین یاد می کند: ﴿ والّذین هم عَلی صلواتهم یحافظون ﴾[7]؛ آنها محافظ نمازها هستند. چون در هر نماز خشوع هست و آنها نیز مواظب همه نمازها هستند در همه نمازها خشوع دارند، بنابراین، خشوع آنان از مقطعی بودن صرف، بیرون می آید و دوام نسبی پیدا می کند.
در همین مورد قرآن کریم می فرماید: ﴿ الّذین هم عَلی صلاتهم دائمون ﴾[8]: مردان الهی دائماً در نمازند. چون مدام در طهارت، حضور قلب و ذکرند و یا بسیاری از اوقات را به نمازهای واجب و مستحب می گذرانند. اگر کسی طهارت و یاد حق را در دل و نام حق را بر لب داشته باشد، مانند آن است که به نماز اشتغال داشته باشد: «خوشا آنان که دائم در نمازند».
در چنین فضایی است که قرآن می فرماید: ﴿ ألَم یأن للّذین امَنوا أنْ تَخشع قلوبهم لذکر اللّه ﴾[9] و این، اختصاصی به حالت نماز ندارد؛ زیرا می فرماید: موءمن باید همیشه خاشع و به یاد و نام حق باشد؛ یعنی، همان گونه که نام حق را تسبیح می کند: ﴿ سبّح اسم ربّک الأعلی ﴾[10]، برای نام حق هم خاشع باشد[11].
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان