معصومين : پيامبر ، امام علي ، امام حسن ، امام حسين ، امام صادق ، امام رضا ، امام جواد عليهم السلام
«قال علي بن موسي الرضا ع كُنْ مُحِبّاً لآِلِ مُحَمَّدٍ ع وَ إِنْ كُنْتَ فَاسِقاً وَ مُحِبّاً لِمُحِبِّهِمْ وَ إِنْ كَانُوا فَاسِقِينَ»[1]
- يوسف گم گشته باز آيد به کنعان غنم مخورکـلبه احـزان شود روزي گلستان غم مخور
- اين دل غم ديده حالش به شود، دل بد مکنواين سر شوريده باز آيد به سامان غم مخور
- دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نگشت، دائما يک سر نباشد حال دوران غم مخور
- در بيابان گر به شوق کعبه خواهي زد قدم،سرزنش ها گر کند خار مغيلان غم مخور
- حـافظا در کـنج فـقر و خـلـوت شب هاي تـارتا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
در عالم ذکري بهتر و برتر و پر فضيلت تر از ذکر صلوات نيست. صلوات کار خدا و ملائکه خداست. «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً» [2] همه جاي قرآن، يا ايها الذين امنوا، خطاب به مومنين اول آيه آمده است. فقط يک مورد، آن هم آيه صلوات، يا ايها الذين امنو وسط آيه آمده است. خداي متعال قبل از اين که فرمان صلوات را صادر کند. مي فرمايد: خدا دائما اين کار را مي کند. و ملائکه هم دائما کارش صلوات است. يصلون يعني دوام دارد. از نظره تفسيري دوام يعني کارشان دائم صلوات است. يا ايها لذين امنوا اي مومنين شما هم بياييد همراه خدا و ملائکه و هستي با ذکر صلوات هم نوا و هم صدا بشويد.
اين دهه اول ذي الحجة را قدر بدانيد اين دهه اول در چند جاي قرآن برايش اشاره شده است. «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ» [3] روز اول اين ماه روزه گرفتن، مطابق هشتاد ماه ثواب دارد. اعمالش مفصل در کتاب شريف مفاتيح الجنان آمده است.
در سفري که از مدينه بالاجبار امام هشتم(ع) را به طرف خراسان حرکت دادند، وقتي که به خراسان رسيدند ساربان آقا، که شتر حضرت را از مدينه تا خراسان حرکت داده و مرتب کرده بود، و به آقا خدمت کرده بود موقع خدا حافظي مي خواست از امام خداحافظي بکند، به حضرت عرض کرد: يابن رسول الله(ع) با دست خطي من را عنايتي بفرماييد. يک نوشته اي يادگاري از دست خط مبارکتان به من مرحمت بفرماييد. محدث قمي نوشته اند: دست خط آقا الان هم در استانه رضوي موجود است. حضرت دو جمله مهم مرقوم فرمودند. «كُنْ مُحِبّاً لآِلِ مُحَمَّدٍ ع وَ إِنْ كُنْتَ فَاسِقاً وَ مُحِبّاً لِمُحِبِّهِمْ وَ إِنْ كَانُوا فَاسِقِينَ» [4] سعي کن آل محمد(ص)، اهل بيت پيامبر(ص) را دوست بداري و لو اين که گناه کار هستي. و دوستان ما را هم دوست بدار ولو اين که دوستان ما هم گناه کارباشند. چون محبت اهل بيت اصل دين است. امام صادق(ع) مي فرمايد: «که لِكُلِّ شَيْ ءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ الْإِسْلَامِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»[5] يعني هر چيزي ريشه اي، زيربنايي دارد. ريشه و اساس مکتب ما محبت اهل بيت است. اصول دين اگر از بين برود شما ميليون سال نمازبخواني وعبادت بکني، فايده ندارد. يک درخت اگر ريشه سالم داشته باشد ، تنه درخت سالم است، حالا شاخ و برگ هايش پژمرده شده است، قابل علاج است. اما اگر ريشه اين درخت را کسي درآورده است ريشه از بين رفته است هر چند شاخ و برگ دارد اين فايده اي ندارد.
پيامبر(ص) فرمود: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية» يعني اگر کسي بميرد امام زمانش را قبول نداشته باشد، نشناخته باشد، به مرگ جاهليت قبل از اسلام شرک و بت پرستي و کفر از دنيا رفته است. امير المومنين(ع) فرمود: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ دِينَكُمْ دِينَكُمْ» [6] ايها الناس دينتان، يعني اصل دينتان را بپاييد.
اصل دين يعني با خدا و پيامبر(ص) و امام ولايت و محبت اهل بيت، پيوند خوردن. «فَإِنَّ السَّيِّئَةَ فِيهِ خَيْرٌ مِنَ الْحَسَنَةِ فِي غَيْرِهِ وَ السَّيِّئَةُ فِيهِ تُغْفَرُ وَ الْحَسَنَةُ فِي غَيْرِهِ لَا تُقْبَلُ»[7] يعني اگر اصل دين را شما معتقد بوديد، اگر گناه و لغزشي هم داشتيد، خدا ميامرزد. حضرت امير المومنين(ع) مي فرمايد: کسي که ولايت ما را قبول ندارد هم گناه هايش آمرزيده نمي شود هم اين که ثواب هايش قبول نمي شود. روايات ما مي فرمايند: با صورت او را به اتش جهنم پرتاب مي کنند. نماز بي ولاي او عبادتي است بي وضو. دوستان اهل بيت اصلشان درست است. فروعاتشان را بايد درست بکنند. آقا امام هشتم(ع) فرمود: «حُبُّنَا إِيمَانٌ وَ بُغْضُنَا كُفْر»[8] فرمود محبت ما ايمان است و هم تقوا است. يعني کسي که ما را دوست دارد هم ايمان دارد و هم تقوا دارد. زيارت جامعه کبيره مي خوانيد. «و من جهدکم کافر» کسي که شما را انکار بکند کافر است.
زمان امام صادق(ع) يک جواني بود، علاقه به امام صادق(ع) داشت. ولي مبتلا به شراب خواري بود. شراب گناه خيلي بدي است. گناه کبيره است. اين جوان گناه کار شراب مي خورد، اما دهانش را آب مي کشيد. خودش را تمييزمي کرد. مي آمد جلسه امام صادق(ع) شرکت مي کرد. علاقه بسيار شديد، به حضرت داشت. حضرت(ع) هم به روي مبارکشان نمي آوردند. اين جوان يک روز خيلي شراب خورده بود. مست شده بود. و دهانش هم بوي تعفن شراب مي داد. از کوچه بن بست از منزل آمد يک جايي برود. مقداري آمد جلو، ديد امام صادق(ع) از رو برو تشريف مي آورند. از حضرت هم خيلي خجالت ميکشيد ديد خيلي مصيبت سختي برايش پيش آمده است کوچه کم عرض بود. به خاطره خوشنودي دل امام زمان(عج) هم شده آدم نبايد گناه بکند. يک کسي به امام هشتم عرض کرد که آقا فلان دوست شما شراب خورده حضرت پيشانيش عرق کرد خجالت کشيد. گفت:
کرم بين و لطف خداوندگار گنه بنده کرده و او شرمسار
جوان گفت: چکار بکنم؟ اي کاش زمين دهان باز بکند، لاي زمين بروم. امام(ع) من را به اين حالت نيبيند. به ذهنش خطور کرد، که من به بهانه اين که بخواهم، بند لباسم را ببندم رو به ديوار مي کنم با لباسم ور مي روم پشت به امام مي کنم آقا هم بزرگواري مي کنند از کناره من رد مي شوند شتر ديدي نديدي. اين جوان شراب خورده رو به ديوار کرد. با لباسش شروع کرد ور رفتن. پشتش به آقا. يک وقت ديد دست پر از مهر و محبت و لطف عنايت امام صادق(ع)، با کمال نوازش به شانه اش خورد. فرمود: فلاني در هر حالي که هستيد رويتان را از ما برنگردانيد. پشت به ما نکنيد. به طرف خورشيد بروي تاريکي ها مي رود.
- گر حکم شود که مست گيرنددرشهر هرآنچه هست گيرند.
حالا اون شراب مي خورد يکي ديگر ممکن است دروغ بگويد. بدتر از شراب باشد. ممکن است، غيبت بکند، که از شراب بدتر است. اگر گناه بخواهد مطرح بشود پاي همه لنگ است. پرونده هايمان، جلو امام معلوم است امام پرونده را هم نبيند همه را مي شناسد. اما مظهر ستاريت خداست.
محدث قمي(ره) در سفينه نقل کرده است که در زمان امام صادق(ع) يک شخصي بود، به نام ابو هريره شاعر و مداح اهل بيت بود. (نه ابو هريره زمان پيامبر(ص) که جعل حديث مي کرد.) شعرهايش تو زبان ها افتاده بود. امام صادق(ع) نشسته بودند، فرمودند: کي مي تواند، شعر ابوهريره شاعر را برايمان بخواند. يک فردي نادان و فضول در مجلس بود. به حضرت گفت: «انه يشرب الخمر» گفت: آقا شما که مي گوييد اين آقا برايتان شعر سروده، اين آقا شراب مي خورد. حضرت فرمودند: خداي متعال هر گناهي غير از دشمني ما اهل بيت را مي بخشد. امام صادق عليه السلام فرمود: در شأن دوستان ما و دشمنان ما وارد شده است. «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ»[9] يعني خدا ولي کساني است، که زير پرچم اهل بيت هستند. آن ها را از ظلمت گناه و معصيت به نور مغفرت و توبه موفق مي کند آن هايي که کفر به ولايت ورزيده اند اين ها اوليائشان طاغوت هست. اينها را از نور اسلام به ظلمات کفر مي کشد. اين ها اصحاب آتش جهنم هستند.
طبق روايات دشمن اهل بيت اگه ميليون ها سال عبادت داشته باشد، هيچ فايده اي ندارد. ابن ملجم مي دانيد چقدر ذکر مي گفت؟ خوارج نهروان مي دانيد چقدر پيشانيشان پينه بسته بود؟ با صورت تو آتش مي اندازند. چون دشمن امير المومنين(ع) بودند اما دوستان اهل بيت افتخار مي کند، يک عمري يا علي، يا زهرا، يا صاحب الزمان بگويد. نمي گوييم گناه کار با آدمي که گناه نمي کند در يک درجه است. آدم هاي خوب را در اعلا درجه بهشت مي برند. دوستان گناه کار را مي برند تصفيه شان مي کنند با ابتلاعات، با سختي جان کندن، با فشاره قبر، پاکشان مي کنند مي گوييم: عاقبتشان به خير مي شود.
پيامبر(ص) فرمود: يا علي مثل تو مثل سوره «قل هو الله» است همين طوري که اگر کسي يک بار اين سوره را بخواند، ثواب يک سوم تلاوت قرآن را مي دهند. دو بار بخواند، ثواب تلاوت دو سوم قران را مي دهند. سه بار بخواند، ثواب تلاوت همه قران را مي دهند. فرمود: يا علي هر کس تو را فقط با قلب تنها دوست داشته باشد، يک سوم ايمان را دارد. هر کس با قلب و زبان دوست دارد، دو سوم ايمان را دارد. هر کس با قلب و با زبان و با عمل دوست داشته باشد، همه ايمان را دارد. محبت کامل با گناه سازگاري ندارد. اما محبت ناقص با گناه سازگار است يعني ممکن است يک کسي امير المومنين(ع) را دوست دارد ولي گناه هم مي کند.
رسول ترک يک آدم لات و بزهکاري بود. تو تبريز آن قدر شلوغ کاري کرد از تبريز به تهران آمد حدود هفتاد سال قبل بود. آدم لات بود، اما ايام محرم مي آمد سينه مي زد. آن قدر بي آبرو بود، که هيئت امنا خجالت مي کشيدند که اين به هيئتشان بيايد. اين را از هيئت بيرون کردند. ولي همان هيئتي ها شب خواب ديدند. چند نفر از هيئت امنا کربلا رفتند. يک طرف خيمه هاي امام حسين(ع) يه طرف خيمه هاي يزيد و عمر سعد است. به طرف خيمه امام حسين(ع) آمدند به در خيمه رسيدند. ديدند يک سگي دارد از خيمه امام حسين(ع) نگهباني مي کند دفاع مي کند صورتش مثله رسول ترک است اما هيکلش مثل سگ است. در عالم خواب به اين هيئت امنا فرمودند: اين رسول هر چي بد است، اما سگ در خانه امام حسين(ع)است، احترامش بکنيد. چرا از در خانه ما ردش کرديد؟ اين ها را توبيخ کردند. هيئت امنا چند نفر اين خواب را هم زمان ديدند. فردا در خانه رسول ترک آمدند.گفتند: رسول معذرت مي خواهيم. شما به هيئت ما بياييد. گفت: چطور شد؟ ديروز شما من را بيرون کرديد. امروز التماس مي کنيد، من هيئت شما بياييم. گفتند: نمي توانيم بگوييم، خجالت مي کشيم. گفت: تا نگوييد نمي آيم. خواب را برايش تعريف کردند. تا اين خواب را برايش گفتند: رسول ترک صد و هشتاد درجه از اين رو به اون رو شد. به برکت امام حسين(ع) از اولياء الله شد. مردم مي روند سر قبر رسول ترک حاجت مي گيرند. محبت اهل بيت کيميا گري دارد. بزرگان تهران به رسول ترک التماس مي کردند، در جلسه ما شرکت بکن، جلسه ما نورانيت بگيرد. رسول ترک در هر جلسه اي پا مي گذاشت، يک بيت شعر ترکي، فارسي مي خواند آتش مي زد. همه را منقلب مي کرد. چون خودش خيلي سوخته بود. خواب ديدند در تشييع جنازه اش عقيله بني هاشم حضرت زينب(س) شرکت دارد. فرمود: اين غلام و نوکر برادم، ابا عبدالله(ع) بود است.
دوست اهل بيت مثل طلاي ناب است. هرچند اگر دورش را کثافات بگيرد. اما طلا طلاي نابي است. اما دشمن اهل بيت يک اشغال کثافت است. هرچند رويش را رنگ طلا زده اند. اين به درد نمي خوررد. اين تويش ابن ملجم، شمر، يزيد است. اين سوار به کشتيي شده، که ناخداي کشتي يزيد، معاويه است. اما دوست اهل بيت هر چقدر هم عوضي باش، سوار کشتيي شده، که ناخداي کشتي، اهل بيت هستند. او را به مقصد مي رسانند. امام و رهبر، خيلي مهم است. روز قيامت داريم: «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً»[10] هر کسي را با امامش صدا مي زنند. اگر امامش طاغوت است، به طرف جهنم مي برنش. اگر امامش اميرالمومنين(ع)، اولاد اميرالمومنين هستند، به طرف بهشت مي برند. مواظب باشيم، دشمنان اهل بيت را دوست نداشته باشيم.
يک علي سياه گندابي در همدان بود. يک آدم لاتي بود اما به اهل بيت علهيم السلام خيلي علاقه داشت. نمازش را هم در هر صورت دست و پا شکسته مي خواند. حتي در نماز هم قمه و دشنه همراهش بود. مي گفتند: بابا در نماز چاقو هات را زمين بگذار. مي گفت: من خيلي دشمن دارم. ممکن است وسط نماز به من حمله کنند بايد يک چاقو بهش بزنم. آدم داشي بود. آخر عمري به برکت محبت اهل بيت مي گويند توبه کرد. عشق اهل بيت او را به نجف کشاند. گفت: خدا من اين علي(ع) تو را خيلي دوست دارم. چشمش افتاد به قبر نوراني امير المومنين(ع) منقلب شد. چه انقلاب عجيبي. گفت: خدا اين علي سياه گندابي را به علي(ع) که دوست داري ببخش. گفت: اين کلام را گفت، همان جا افتاد زمين و از دنيا رفت. ديگر از اين عاقبت بخيري بهترمي شود؟ پيامبر(ص) ما هم وقتي مي خواست، دعايش مستجاب بشود، خدا را به علي بن ابي طالب(ع) قسم مي داد.
شام شهادت جان گداز فرزند بزرگوار امام هشتم(ع)، جواد الائمه است. جوان ترين امام بود است. در يک جلسه اي سي هزار سئوال کردند که حضرت جواب داد. شما از اعلم علما صد تا مسئله بپرس شايد بگويد: ده تايش يادم نيست. بايد به کتاب مراجعه کنم. حالا شک دارم. امام جواد(ع) سنش حدود هفت سال بود. هشتاد تا مجتهد جمع شدند، از مسائل مختلف ديني و علوم مختلف سئوال کردند. بلا درنگ همه را جواب داد. به امام هشتم(ع) گفتند: که آقا فرزند خردسال شما چطور امام بعد از شما مي شود؟ فرمود: امامت مثل نبوت است يعني اعطائي خدا است. فرمود: همين طوري که حضرت عيسي(ع) در کودکي به نبوت رسيد. علم کتاب به او القا شد. وحي بر او نازل شد. مي گويند: براي حاجات دنيويتان به امام جواد(ع) متوسل بشويد. امام زمان(عج) سرتان سلامت سالگرد شهادت جد غريب تان امام جواد(ع) است. ميان حجره دربسته اظهار عطش مي کرد. همسره بيدادگر امدادش نکرد. چه قدر مصائب امام جواد(ع) شبيه عمويش امام حسن مجتبي(ع) است. وجد غريبش ابا عبد الله(ع) است. مثل عمويش امام حسن(ع) گرفتار همسر نانجيب بود قاتل او همسر او بود به وسيله سمي که همسرش به امام جواد(ع) داد آقا مسموم شدند. در ميانه حجره در بسته، با شدت درد به خود مي پيچيد. هي به اين پهلو به اون پهلو، جگرش از تشنگي مي سوخت. ولي کسي جواب امام جواد(ع) را نمي داد. ولي خيلي فرق است بين امام جواد(ع) و جدش ابا اعبدالله(ع) امام جواد(ع) ديگر داغ جوان و برادر نديده بود. بدنش پر از زخم وجراحت نبود بدنش زير آفتاب نبود. اما جد غريبش اباعبدالله(ع) زير آفتاب سوزان، بدن پر از زخم جراهت، هي صدا مي زد. «اسقوني شربتا من الما» اي قوم جگرم از تشنگي مي سوزد، کسي جواب آقا را نداد. مگر با نيزه و شمشير. لاحول ولا قوه الله
[1] . مستدرك الوسائل/محدث نوري/12/232 / 16- باب وجوب حب المؤمن و بغض الكافروتحريم العکس ص:232
[2] . الأحزاب : 56
[3] . الأعراف : 142 (وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني في قَوْمي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدينَ)
[4] . مستدرك الوسائل/محدث نوري/12/232 / 16- باب وجوب حب المؤمن و بغض الكافروتحريم العکس ص:232
[5] . الكافي/الشيخ کليني/2/46/باب نسبة الإسلام ..... ص : 45
[6] .الكافي/الشيخ کليني/2/464/باب أن الإيمان لا يضر معه سيئة و الکفرلاينفع معه الحسنه...ص:463
[7] .الكافي/الشيخ کليني/2/464/باب أن الإيمان لا يضر معه سيئة و الکفرلاينفع معه الحسنه...ص:463
[8] . بحارالأنوار/مجلسي/ 27/91/باب 4- ثواب حبهم و نصرهم و ولايتهم ...ص:73
[9] . البقرة : 257
[10] . الإسراء : 71