دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

غذای که تمام نمی شد

No image
غذای که تمام نمی شد

«چون آقا نورالدین طعامى را تبرّک فرمودند و به میهمان ها دادند، باقى مانده آن را به منزل بردم و از آن، خود و خانواده ام مى خوردیم، امّا هر چه برداشته مى شد باز به جایش مى آمد و پایان نمى پذیرفت. بعد از یک هفته استفاده مداوم، در حالى که انتظار مى رفت آن غذا جبران یکى دو نفر را بیش تر نکند، به خدمت آقا رفتم و عرض کردم: این چه غذایى است که تمام نمى شود؟ پاسخ دادند: برو که تمام شد. وقتى به منزل رفتم، دیدم خبرى از غذا نیست. فهمیدم که نباید این وضع را افشا مى کردم.»

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان راه دست یافتن به آرامش

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان راه دست یافتن به آرامش در رابطه با موضوع اجتماعی در این قسمت قرار دارد.
No image

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان اضطراب و افسردگی

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان اضطراب و افسردگی در رابطه با موضوع اجتماعی در این قسمت قرار دارد.

پر بازدیدترین ها

No image

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان اضطراب و افسردگی

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان اضطراب و افسردگی در رابطه با موضوع اجتماعی در این قسمت قرار دارد.
No image

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان راه دست یافتن به آرامش

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان راه دست یافتن به آرامش در رابطه با موضوع اجتماعی در این قسمت قرار دارد.
Powered by TayaCMS