نویسنده: حمیدرضا مقدم
آنچه در پی میآید بررسی شکل و ماهیت روابط اجتماعی حاکم بر جوامع ایمانی است که در آن مومنان به جای رفتار براساس عدالت و مساوات، رفتارهای توام با احسان و نیکی در پیش میگیرند. نویسنده در این مطلب با اشاره به حدیثی از علی(ع) بیان میکند که بهترین راه سرزنش و توبیخ دیگری و راه متوجه کردن او به خطاهایش، نه تلافی کردن بلکه احسان و خوبی کردن به او است که باعث میشود شخص از کرده خود پشیمان گشته و راه درست را در پیش بگیرد. با هم آن را از نظر میگذرانیم.
روابط اجتماعی در جوامع انسانی بر بنیاد عقلانیت و عقلائیت شکل گرفته است. بدین معنی که اقتضای چنین رفتار عقلانی و عقلایی این است که هر آن چه را عقل محض و مستقل، نیک و بد میداند، پسندیده و زشت شمارد و هر آن چه را عقل جمعی و یا عقلایی در شکل عرف، نیک و بد میداند، پسندیده و ناپسند بداند. این گونه است که از نظر جوامع بشری، عدالت و برابری پسندیده و خوب و نیک دانسته میشود و همین جوامع، ظلم و بی عدالتی را زشت و بد میدانند. همچنین براساس این نگرش جوامع بشری کارهای نیک و رفتارهای هنجاری را تجویز و از بزهکاریها و ناهنجاریها باز میدارند و بزهکاران و هنجارشکنان را سرزنش و توبیخ میکنند.
آموزههای اسلامی نیز این مبانی و اصول را پذیرفته و تایید و امضا میکند. از این رو در آموزههای اسلامی بارها همان چیزهایی را میشنویم که عقل و عرف عقلایی بر آن حکم میکند و میگوید هر آن چه را برای خود نمی پسندید، برای دیگران هم نپسندید و هر آن چه را برای خود میپسندید همان را برای دیگران بپسندید.
تاثیر و نقد عقل جمعی در شریعت
حقوق اسلامی بر بنیاد عقل و عقلاء شکل گرفته و یکی از منابع اصلی فقه و حقوق اسلامی، عقل مستقل و نیز عقل جمعی است که از سوی شارع و شریعت تایید و امضاء شده باشد؛ چرا که در قسم اخیر برخی از اشکال مورد نقد، وجود دارد که مبتنی بر شکل تربیت و آموزش جوامع بشری است که عرفی گاه ناپسند، هنجار شناخته شده در جوامع میشود، از این رو شارع مقدس به نقد خرد جمعی (نه عقل مستقل) رو آورده است و به عنوان نمونه معاملات عرفی ربوی را که عقلاء آن را تایید کرده اند، ناپسند و زشت و حرام دانسته است؛ زیرا این خرد جمعی را برخلاف اصول و مبانی انسانی و اقتصاد سالم و گردش سالم اقتصادی یافته و زیان آن را به اقتصاد که قوام جامعه است، بیشتر از سود آن دانسته است. همچنین و شراب مسکر نیز چنین نگرشی دارد و با آن که آثاری را برای شراب مست آور برمی شمارد و برای آن منافعی ذکر میکند، ولی زیان و ضرر آن را بر عقل بیشتر میداند و به تحریم خمر حکم میکند.
بنابراین، هر چند که آموزههای وحیانی به تخطئه برخی احکام عقلایی و خرد جمعی و عرف جوامع میپردازد ولی احکام عقلانی را همانند احکام ریاضی میداند که تشکیک و تردیدبردار نیست و لذا حکم آن را مانند حسن عدل و قبح ظلم، احکام شرعی دانسته و فرموده است: کل ما حکم به العقل حکم به الشرع و کل ما حکم به الشرع حکم به العقل. اما درباره عرف عقلایی و سیره رفتاری خردمندان، به تحلیل آن پرداخته مواردی را امضاء و مواردی را تخطئه میکند.
روابط استوارتر در جوامع ایمانی
چنان که گفته شد، جوامع انسانی بر بنیاد عقل و عقلاء شکل گرفته و حقوق و اخلاق آن مبتنی بر اصول و احکام عقلانی و عقلایی است، از این رو عدالت و برابری و احقاق حق در آن اصالت مییابد.
اما از آن جایی که روابط در جوامع اسلامی به گونه دیگری نیز شکل میگیرد، تفاوتهای ماهوی میان برخی احکام و اصول آن میتوان یافت. البته این تفاوتها در شکل مخالفت با احکام عقلانی و عقلایی نیست، بلکه متضمن همان و امری فراتر است، زیرا بنیاد جوامع اسلامی افزون بر عقل بر عشق و عواطف میباشد. این گونه است که افزون بر جنبه همکاری که در جوامع عقلانی و عقلایی و انسانی وجود دارد، بر جنبه همدلی و همدردی نیز توجه داشته شده است. از اینرو شکل روابط در میان جوامع انسانی تغییر میکند و محبت و مودت در آن اصالت و قوام بیشتری مییابد.
اگر بخواهیم نمادی از این روابط ارائه دهیم باید آن را همانند روابط عاشقانه همسران بدانیم که فراتر از قراردادهای حقوقی بسته میشود و آن چه مایه قوام آن میباشد، مودت و محبت و عشق و مهر و صفا و صمیمت است. لذا در بسیاری از موارد، همسران از حق خویش میگذرند و فراتر از عدالت براساس احسان و محبت عمل میکنند و عفو و گذشت در میان ایشان استوارتر از عدل و حق است.
در جوامع اسلامی نیز روابط میان افراد جامعه این گونه محبت آمیز و مودت آمیز است. به این معنا که فراتر از عدالت در مقام احسان رفتار میکنند که در برگیرنده رفتارهای احساسی و عاطفی بسیاری است. به این معنا که شخص نه تنها از حق خویش میگذرد و یا ایثار میکند بلکه از مقام احسان به عفو عمل میکند و گذشت نسبت به دیگری و خطاها و اشتباهاتش دارد و حتی فراتر از آن حق خود را به تمام و کمال به دیگری میبخشد.
توبیخ از طریق احسان و محبت
بنیاد روابط ایمانی در جوامع اسلامی بر محبت و احسان و مودت است و عدالت، تنها برای حل بحرانهای حاد گام در صحنه میگذارد تا تعادل را در جوامع بحران زده برقرار کند و کدورتها را از دریچه حقوق، حل و فصل کند.
در جوامع اسلامی و ایمانی، عدالت هر چند که خوب است ولی کم ارزش است؛ زیرا انسانهای مومن نمی خواهند در جایگاه شریک اجتماعی به همکاری و تعاون با دیگری اقدام کنند و همانند دو شریک باشندکه در مقام بده و بستان و معامله نشسته اند و هرچیزی را از دریچه تنگ حقوق و عدالت مینگرند و حق و عدل و انصاف میجویند، بلکه همانند همسرانی باشند که بنیاد خانواده را برعشق و مودت نهاده اند و از دریچه وسیع احسان به زندگی مینگرند. این گونه است که همدلی و همدردی گاه فراتر از همذات پنداری در ایشان بروز میکند و شخص، مشکل و درد دیگری را عین درد خویش میشمارد و در مقام ایثار مینشیند و گرسنه را در عین گرسنگی خویش سیر میکند و از خود میگذرد؛ چون درد گرسنه را عین درد خود مییابد و سیری او را عین سیری خود میبیند. (سوره انسان)
چنین شخصی هرگاه با رفتاری نادرست و کلام و سخنی درشت مواجه میشود، برای سرزنش او، به نیکی کردن روی میآورد و با عفو و گذشت و نیکوکاری به او، وی را شرمگین احسان و محبت و مودت خود میکند و شر و زیان او را با بخشش و انعام پاسخ میدهد. از این رو حضرت امیرمومنان(ع) این ناطق کلام الله و قرآن ناطق در مقام تفسیر آموزههای وحیانی قرآن و تبیین سلوک ایمانی در روابط اجتماعی مومنان میفرماید: عاتب اخاک بالاحسان الیه واردد شره بالانعام علیه؛ برادرت را (به هنگام خطاکاری) به وسیله نیکی کردن، سرزنش کن و شر او را از طریق بخشش کردن دورساز. (نهج البلاغه، کلمات قصار، 158)
سیره احسان و انعام امام حسین(ع)
در اینباره داستانهای بسیاری از سیر و سلوک عملی اهل بیت(ع) شده است. در این جا تنها به نقل یکی از آنها بسنده میشود که استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب داستان راستان آن را آورده است.
شخصی از اهل شام، به قصد حج یا مقصد دیگر به مدینه آمد. چشمش افتاد به مردی که در کناری نشسته بود. توجهش جلب شد، پرسید: این مرد کیست؟ گفته شد: «حسین بن علی بن ابیطالب است.» سوابق تبلیغاتی عجیبی که در روحش رسوخ کرده بود، موجب شد که دیگ خشمش به جوش آید و قربه الی الله! آنچه میتواند سب و دشنام، نثار حسین بن علی بنماید. همین که هر چه خواست گفت و عقده دل خود را گشود، امام حسین بدون آن که خشم بگیرد و اظهار ناراحتی کند، نگاهی پر از مهر و عطوفت به او کرد و پس از آن که چند آیه از قرآن مبنی بر حسن خلق و عفو و اغماض قرائت کرد به او فرمود:
ما برای هر نوع خدمت و کمک به تو آمادهایم
آنگاه از او پرسید: آیا از اهل شامی؟
جواب داد: آری.
فرمود: من با این خلق و خوی سابقه دارم و سرچشمه آن را میدانم. پس از آن فرمود: تو در شهر ما غریبی، اگر احتیاجی داری حاضریم به تو کمک دهیم، حاضریم در خانه خود از تو پذیرایی کنیم. حاضریم تو را بپوشانیم، حاضریم به تو پول بدهیم. مرد شامی که منتظر بود با عکس العمل شدیدی مواجه شود و هرگز گمان نمی کرد یک چنین گذشت و اغماضی ببیند، چنان منقلب شد که گفت: آرزو داشتم در آن وقت زمین شکافته میشد و من به زمین فرو میرفتم و این چنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمی کردم. تا آن ساعت برای من، در همه روی زمین کسی از حسین و پدرش مبغوض تر نبود و از آن ساعت به بعد، کسی نزد من از او و پدرش محبوب تر نیست.