دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سلیمان بن صرد خزاعی

No image
سلیمان بن صرد خزاعی

كلمات كليدي : تاريخ، امويان، سليمان بن صرد خزاعي

نویسنده : مريم ايوبي

سلیمان بن صرد بن جون بن عبدالعزی ابن منقذ بن ربیعه بن اصرم بن ضبیس بن حرام بن حبیشه بن کعب بن عمرو از قبیله خزاعی می‌باشد؛ که کنیه او ابومطرف است. بسیاری از مورخان، سلیمان بن صرد را از صحابه پیامبر(ص) دانسته‌اند و حتی گفته‌اند که نام او در جاهلیت یسار بود و چون مسلمان شد، پیامبر(ص)او را سلیمان نام گذاشتند.[1] با این حال فضل بن شاذان، سلیمان بن صرد را از تابعین و زاهدان بزرگ معرفی می‌کند. صاحبان تراجم او را به فضل و دین و شرف و عبادت ستوده‌اند،[2] و بیان کرده‌اند که او میان قوم خود شریف و داراى عمرى طولانى بود، و پس از رحلت پیامبر(ص) از اولین کسانی بود که به کوفه کوچ کرد، خانه‌ای برای خود بنا کرده و همراه مسلمانان دیگر ساکن آن شهر شد.[3] وی در سال 65 هجری در سن 93 سالگی در واقعهء قیام توابین به شهادت رسید.[4]

سلیمان در زمان حضرت علی(ع)

گرچه مورخان در این که سلیمان بن صرد از صحابه بوده و یا از تابعین، به یک نظر جامع نرسیده و در این باب اختلافاتی در کتب تاریخی دیده می‌شود؛ اما در این که وی از یاران امیرمؤمنان علی(ع) بوده و همواره از بزرگان شیعه به شمار می‌رفته، هیچ اختلاف نظری وجود ندارد.

با این همه وی در لحظات تاریخ سازی که در زندگی هر فردی پیش می‌آید، نتوانسته چهره‌ی مصمم و مقبولی از خود نشان دهد و از بینش و بصیرتی شایستهء فردی در جایگاه او؛ برخوردار نبوده است. سلیمان در جنگ جمل در زمان حضرت علی(ع)، صلح امام حسن با معاویه و واقعهء کربلا و شهادت امام حسین(ع)؛ بی‌بصیرتی خود را به نمایش گذارده است. شاید دلیل این وقایع این بوده است که سلیمان مردى بسیار شکاک بوده و در کارها بسیار درنگ مى‌کرده است[5] و به همین دلیل در جنگ جمل که طرف امیرالمؤمنین(ع) را جمعی از صحابه و عایشه با عنوان ام‌المومنین؛ تشکیل می‌دادند از شرکت در جنگ خودداری نمود و جانب هیچ‌ کدام از اهل جنگ را نگرفت. در تاریخ آمده است که پس از اتمام جنگ، سلیمان به عنوان عذرخواهی و ندامت نزد امام علی(ع) آمد و سلام گفت. امیرالمؤمنین خطاب به وی فرمود:

از من برگشتى و دور شدى و خویشتن را در شکّ افکندى و منتظر بودی که ببینی سرانجام کار من چگونه شود. صنع خداى را در حقّ من چگونه یافتى؟ چرا از من تخلّف کردى که من بر هیچ کس آن اعتمادی که بر تو داشتم، ندارم؟

سلیمان گفت: اى امیرالمؤمنین مانند همیشه صبور ‌باش و شکر کن که در این حادثه دوست و دشمنت را شناختى و مرا سرزنش مفرماى و باقى بگذار تا بعد از این در خدمت شما شرط مودّت را به جاى آورم و طریق اخلاص را به اقامت برسانم- ان شاء الله تعالى.[6]

در جنگ صفین

سلیمان بن صرد خزاعی در جنگ صفین در سپاه حضرت علی(ع) حضور داشته[7] و فرمانده پیادگان سمت راست لشکر امام بوده است.[8] وی در این جنگ رشادت زیادی از خود نشان داد؛ از جمله در طی جنگ حوشب ذو ظلیم که از بزرگان شام بود، پرچم شامى‌ها را به دست گرفت و شروع به پیشروى کرد و گروهى از عراقى‌ها را کشت و زخمى کرد، سلیمان بن صرد که از شجاعان یاران على(ع) بود، به مقابله او پرداخت و در آخر حوشب به دست وی کشته شد.[9]

پس از نگارش پیمان‌نامه [حکمیت] میان نمایندگان امیرالمؤمنین و معاویه، سلیمان بن صرد، در حالى که بر چهره‌اش زخم شمشیر داشت، نزد امیرمؤمنان على(ع) آمد. چون امام على(ع) به وى نگریست گفت: پاره‌اى از مؤمنان به عهد و پیمانى که با خدا بستند کاملا وفا کردند، برخى بر آن عهد ایستادگى کردند و برخى به انتظارمقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند. تو از آنانى که در انتظار (شهادت) هستى و عهد خود را تغییر نداده‌اى.

سلیمان خطاب به امیرالمؤمنین عرض کرد: اى امیرمؤمنان، اگر من یاورانى مى‌یافتم، هرگز چنین پیمان‌نامه‌اى نوشته نمى‌شد. به خدا سوگند، به میان مردم رفتم تا آنان را به عهد و پیمانی که با تو بستند وادارم؛ ولى کسى را که خیرى در او باشد کم یافتم.[10]

سلیمان در زمان امام حسن (ع)

سلیمان در زمان امام حسن(ع) نیز از یاران آن حضرت به شمار می‌آمد و از جمله کسانی است که امام حسن مجتبی(ع) را به عنوان امام بعد از امیرمؤمنان (ع) پذیرفته است؛ ولی در این برهه از زمان نیز با این که در جنگ امام حسن علیه معاویه شرکت نمود و امام را تنها نگذاشت باز هم از آن حالت تسلیم و اطاعت همه جانبه از امام را که شایسته یک شیعه مخلص است از خود نشان نداد. وی بعد از صلح آن حضرت با معاویه زبان به مخالفت با امام زمان خویش گشوده است و با عنوان «مذل المؤمنین» امام حسن مجتبی(ع) را مورد خطاب قرار داده است.

در کتب تاریخی آمده است که وقتى بیعت مردم عراق با معاویه به پایان رسید، و او به شام برگشت، سلیمان بن صرد، که بزرگ مردم عراق بود نزد امام حسن آمد و گفت: سلام بر کسى که مؤمنان را خوار کرد.

امام حسن(ع) در پاسخ او فرمود: سلام بر تو باد! سلیمان گفت: ما از بیعت تو با معاویه تعجب مى‌کنیم؛ در حالى که یکصد هزار جنگجو از مردم عراق همراه تو مى‌باشند. در این راه خواسته‌اى که آتش جنگ را خاموش کنى و با این فتنه کنار آمده‌اى. عهد و پیمانى را که با معاویه پذیرفته‌اى، زیر پاى خود خواهیم نهاد و از تو مى‌خواهیم که این عهد و پیمان را بشکنى و آماده جنگ شوى. به من اجازه بده عده‌اى را از کوفه براى جنگ بیاورم و عامل معاویه را از کوفه بیرون مى‌کنیم. به فرموده قرآن: «خدا حیله خائنان را به هدف نمى‌رساند.»[11] همه کسانى که در مجلس حاضر بودند، یک صدا مى‌گفتند: سلیمان بن صرد را بفرست و ما را نیز به همراه او، وقتى که ما عامل معاویه در کوفه را بیرون راندیم تو نیز به ما ملحق شو.

امام حسن(ع) در پاسخ به خواستهء آنان فرمود: شما پیروان و شیعیان ما هستید، و خیر خواه ما، آن‌چه را گفتید دریافتم، اگر من اهل دنیا بودم و براى دنیا کار مى‌کردم سخنان شما را مى‌پذیرفتم. خدا را گواه مى‌گیرم در آن کارى که کردم فقط در پى این بودم که خون شما محفوظ ماند. تقواى الهى پیشه کنید و به قضاى الهى راضى باشید. به خانه‌های‌تان بروید تا نیکى به شما رو کند و یا این که این گناهکار [معاویه‌] از بین برود. اما این که گفتید من خوار کننده مؤمنان هستم، شما اگر خوار شوید بهتر است از این که در جنگ کشته شوید. تا زمانى که معاویه زنده است باید در خانه‌های‌تان جاى گیرید. خدا با کسانى است که تقواى الهى پیشه کنند و کارهاى نیک انجام دهند.[12]

بعد از این واقعه، شیعیان مجبور به انزوا شدند و تا پایان زندگی معاویه حرکت خاصی در شیعیان دیده نشد. سلیمان نیز در کوفه به عنوان یکی از سران شیعه به زندگی خود ادامه می‌داد تا این که قیام امام حسین(ع) در کربلا به وقوع پیوست و منجر به موج عظیم و جدیدی در تاریخ اسلام، و نیز در زندگی سلیمان بن صرد خزاعی گردید.

مقاله

نویسنده مريم ايوبي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

فتح مغرب و اندلس

No image

جریر بن عطیه

No image

مصعب بن زبیر

Powered by TayaCMS