دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تقریر علامه طباطبایی شاهکاری در مسئله برهان صدیقین

گرچه علامه طباطبایی تقریر خود از برهان صدیقین را مبتنی بر کتاب اسفار ملاصدرا بیان می‌کند، اما به اذعان بسیاری از متفکران برهان علامه کاملترین و بهترین برهان نسبت به پیشینیان خود است.
تقریر علامه طباطبایی شاهکاری در مسئله برهان صدیقین
تقریر علامه طباطبایی شاهکاری در مسئله برهان صدیقین
نویسنده: صدف کریمی

گرچه علامه طباطبایی تقریر خود از برهان صدیقین را مبتنی بر کتاب اسفار ملاصدرا بیان می‌کند، اما به اذعان بسیاری از متفکران برهان علامه کاملترین و بهترین برهان نسبت به پیشینیان خود است. انتساب این سمت به برهان علامه به خاطر این است که او از هیچ مقدمه یا تصدیقی برای سخنش استفاده نکرده و بر همین اساس برهان او پیش از هر تصدیق دیگری واجب الوجود را ثابت می‌کند و از این لحاظ اهمیتی فوق العاده دارد. همچنین بر خلاف بسیاری دیگر از برهان‌ها که از ممکنات به واجب الوجود می‌رسند، او این سیر خلاف را انجام نداده و از خود واجب به واجب رسیده است. این بدان معنا است که برهان وی لمی نبوده و از مخلوقات یک واقعیت برای اثباتش استفاده نمی‌شود.

در ادامه برهان او را به صورت تحلیلی شرح داده خواهد شد:

1- واقعیت خارجی به صورت منطقی پیش از وجود و ماهیت تعریف می‌شود و در خارج نیز پذیرش واقعیت امری اجتناب ناپذیر است. چرا که غیر از آن ما را به سفسطه خواهد راند. هر آغازی بر دلیل آوری متوقف بر پذیرش واقعیت‌هایی از قبیل گوینده و شنونده است.

2- واقعیت امری زوال ناپذیر است چرا که از فرض زوالش ثبوتش لازم می‌آید و اگر زوالش مستحیل بالذات باشد،پس ثبوت و تحققش ضروری بالذات خواهد بود و این ضرورت ذاتی در فلسفه همان ضرورت ازلی در منطق است نه مادام الذات، چون هرگز این واقعیت، لاواقعیت نخواهد شد به طوری که امتناع اجتماع یا ارتفاع دو نقیض در یک مرحله مثلاً برطرف گردد.

3- لذا در بین واقعیت‌ها باید واجبی باشد که زوال ناپذیر و بالذات است. اما هر چه در بین موجودات جستجو می‌کنیم، همه آنها یا از زوال بوده اند یا به زوال خواهند پیوست. پس همه این موجودات باید تکیه به واقعیتی زوال ناپذیر داشته باشند.

نظریه علامه بر اساس این سه بند تدوین می‌شود. او معتقد است برهان‌های  دیگری که برای این منظور مطرح شده‌اند همگی حالتی تنبیهی دارند. علامه بر همین اساس برهان خود را (که اینک دیگر نمی توانیم آن را برهان بخوانیم.) وابسته به فطرت انسان‌ها دانسته و فارغ از هرگونه تصدیق یا تصوری پیشینی می‌داند. گرچه عده ای با تنبیهی بودن سخن علامه مخالفت کرده اند، اما به نظر می‌رسد پذیرش واقعیتی زوال ناپذیر که دیگر نمودها (از جمله ذهن انسان) وابسته به آن هستند، امری خارج از ذهن انسان نیست و مطلب جدیدی را به او اضافه نمی کند. به وضوح پیداست که اگر بخواهیم طبق سخن وی نظریه اش را تنبیهی بخوانیم، از فلسفه تشکیکِ وجودی صدرا فاصله گرفته و به نظریات عرفانی درباره وحدت وجود و کثرت نمودها نزدیک شده ایم. البته این به معنای طرد اصل علیت آن گونه که عده ای از عرفا بدان معتقدند نیست، بلکه علامه نیز مانند صدرا اصل علیت را پذیرفته و معتقد است: معلول عین ربط است و وابستگی بالذات به علت خویش که همان واجب الوجود است، دارد.

در اینجا به نقد عمده‌ای که به تقریر علامه طباطبایی می‌توان وارد ساخت، می‌پردازیم. مطابق با این نظر ایراد از طریق شناخت شناسانه وارد می‌شود. اگر فرد با واقعیت روبه رو شود، به وجود آن حقیقت اعتراف می‌کند. گویی در این حالت عقل به نفس الامریت واقع اذعان داشته است. از طرفی واقع هم شامل عدم و شامل وجود است. پس اگر فرد مورد نظر با وجود روبه رو شود سخن از تحقق این وجود پیش می‌آید. در واقع شناخت فرد تصدیق خواهد کرد که وجود واقعی است و به عنوان وجود تحقق دارد. این وجود به نوعی نقیض عدم نیز می‌باشد. پس باید بتوان گفت اگر ادراک آن فرد با عدم مقابل شود باید بتواند به واقعیت عدم هم اذعان کند. نه به این معنا که عدم وجود زیرا دچار تناقض می‌شویم. این گونه اذعان به این معناست که عدم هم به نوعی نقیض وجود است. ولی واقعیت هرچیز به حسب همان چیز است و درباره وجود هم واقعیت وجود، تقرّر وجود است. این برهان فقط این مطلب را اثبات می‌کند. با در نظر گرفتن این مطالب به این اشکال در برهان علامه می‌رسیم که واقعیت که مورد نظر است هم شامل هستی و هم شامل نیستی می‌شود.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آيين زمامداری در سيره ي حكومتی اميرالمومنين علی عليه السلام

فتوحات خلفای پیش از امیرمومنان علی علیه السلام سرزمینی وسیع و پهناور برای حکومت ایشان به ارث گذاشت (که شامل تمام کشورهای کنونی شبه جزیره، ایران، عراق، شامات کنونی، مصر و...) زمامداری موفقیت آمیز ایشان برآن سرزمین با ابزار و سایل و سطح فرهنگی آن زمان می تواند بهترین الگوی زمامداری برای ما شیعیان ایشان باشد.
No image

برخورد با استهزاء گران از ديدگاه قرآن

آياتي كه در قرآن از استهزا به ميان آورده بيشتر مربوط به حوزۀ عقيده و دين بوده كه در آن دشمنان، انبياي الهي، مومنان، وحي، آيات قرآن، احكام عبادي، معاد، پيامبران و حتي خداوند را به تمسخر گرفته و از استهزا به عنوان حربه اي براي رويارويي با دين الهي بهره مي جستند
No image

تربيت توحيدی در سیره اهل بیت پیامبر (صلوات الله علیهم)

سیرۀ پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیهم در تربیت اعتقادی در زمینۀاصل توحید دارای مراحل سه گانۀ تبیین، توصیف و تثبیت بوده است.اولا:در مواجهه با اکثریت مردم اصل وجود خدا را مفروض گرفته اما در برابر عقاید انحرافی از دلایل روشن و قوی استفاده می کردند. ثانیا: در مقام معرفی خدا تاکید بر بیان صفات خدا می کردند با رعایت سطح فکری مخاطب. ثالثا: برای ارتقا و رشد ایمان فرد را به ارتباط با خدا و حفظ و تقویت ارتباط با خدا دعوت می کردند.
No image

تربيت فرزند در سيره معصومان (عليهم السلام)

بانگاهی هر چند اجمالی به آیات و روایاتی كه در مورد فرزند وارد شده، می توان به نگرش عمیق اسلام درباره فرزند و جایگاهش در اندیشه اسلامی پی برد. فرزندان نعمت های الهی نزد والدین اند، هم می توان آنها را بر انجام اعمال ناشایست و خلاف فطرت الهی شان به خاك ذلّت و پستی نشاند.

پر بازدیدترین ها

No image

فلسفه امتحان از دیدگاه قرآن و روایات معصومین

امتحان در فرهنگ قرآن، قرار دادن انسان ها در بستر حوادث گوناگون تلخ و شیرین با هدف رسیدن آنان به كمال لایق خویش است و در آیات پرشماری با واژه های یاد شده و غیر آنها مطرح گردیده است.
No image

سیره ی نبی مکرم اسلام صلّی الله علیه و آله در تغییر نام افراد

هرکس تاریخ زندگانی نبی مکرّم اسلام حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله را مطالعه نماید درمی یابد که ایشان در موارد متعدد، نام افراد شهرها را عوض می نموده اند. امام صادق علیه السلامنیز در این باره می فرمایند: پیامبر نام های زشت شهرها و اشخاص را تغییر می دادند
No image

تربيت فرزند در سيره معصومان (عليهم السلام)

بانگاهی هر چند اجمالی به آیات و روایاتی كه در مورد فرزند وارد شده، می توان به نگرش عمیق اسلام درباره فرزند و جایگاهش در اندیشه اسلامی پی برد. فرزندان نعمت های الهی نزد والدین اند، هم می توان آنها را بر انجام اعمال ناشایست و خلاف فطرت الهی شان به خاك ذلّت و پستی نشاند.
No image

عدالت اجتماعی در حکومت امام علی (ع)

عدالت اجتماعي به عنوان يک مفهوم جامع و همه جانبه در سياست گذاري يک حکومت و يک نظام وسيع بين المللي، براي اولين بار در تاريخ، از طرف امام علي (ع) و پس از شکست امپراطوري هاي روم و ايران و فتوحات مسلمين در قاره هاي آسيا و افريقا پايه گذاري شد. از ديدگاه امام علي (ع)، عدالت اجتماعي يک اصل همگرا و مشروع حکومتي است و همه ي ابعاد سياسي، اقتصادي اداري و سازماني را در بر دارد.
Powered by TayaCMS