دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اقدامات اولیه ی پیامبر(ص) در مدینه

No image
اقدامات اولیه ی پیامبر(ص) در مدینه

كلمات كليدي : تاريخ، پيامبر(ص)، مدينه، مسجد قبا، مهاجرين و انصار

نویسنده : حسين قاضي خاني

فشار‌ها و کج‌رفتاری‌های مشرکان مکه فزونی یافته‌ بود و کار را به جائی رسانیده‌ ‌بودند که تصمیم بر قتل شبانه‌ی رسول ‌خدا(ص) گرفتند. پیامبر(ص) توسط وحی از توطئه خبر‌دار شدند. مکه دیگر جای ماندن نبود، علی‌بن ‌ابیطالب(ع) در شبی که قرار ‌بود پیامبر(ص) کشته ‌شود، در بستر ایشان آرمیدند و مهم‌ترین هجرت تاریخ آغاز شد. مقصد این هجرت شهر یثرب (مدینه) بود. مسلمانان مدینه که از حرکت پیامبر(ص) به ‌سوی شهرشان آگاه شده بودند، منتظر بودند تا مقدم پیامبر(ص) را گرامی بدارند.[1]

پس از چند روز انتظار ‌سرانجام خورشید عالم‌تاب اسلام در روز دوشنبه دوازدهم ربیع‌الاول محله‌ی «قبا» (که یکی ازمحله‌های مدینه به شمار می‌آید)[2] را به قدوم خود متبرک نمودند. پیامبر(ص) تا روز جمعه در قبا بودند.[3]

مسجد قبا

پیامبر(ص) در مدت کوتاهی که در قبا حضور ‌داشتند دستور ساختن مسجد قبا را صادر فرمودند[4] و این اولین مسجدی بود که در اسلام بنا می‌گردید.[5]

ورود پیامبر(ص) به شهر مدینه

رسول ‌خدا(ص) روز جمعه از قبا حرکت ‌کردند و در وادی «رانونا» که در محله‌ی «بنی‌‌سالم ‌بن ‌عوف» واقع ‌بود، نماز ‌جمعه خواندند و این نخستین نماز جمعه‌ی پیامبر(ص) در مدینه بود.[6]

بزرگان قبائل مدینه هر ‌کدام از پیامبر(ص) تقاضا ‌داشتند که حضرتش در منزل ایشان وارد شود؛ اما پیامبر(ص) می‌فرمودند: «راه شتر را باز بگذارید، او مأمور است». سرانجام شتر پیامبر(ص) در محله‌ی «بنی‌مالک‌ بن‌ نجار» زانو به‌ زمین ‌زد و آن نقطه قلب طپنده‌ی اسلام گشت. از آنجا ‌که هنگام زانو زدن شتر، ابوایوب‌ انصاری زاد ‌و توشه‌ی حضرت رسول(ص) را به خانه خود برده ‌بود، حضرتش در منزل وی سکنی ‌گزیدند.[7]

اقدامات اولیه‌ی در مدینه

پیامبر(ص) به شهری قدم ‌نهاده ‌بودند که مردمانش خود اسلام را پذیرفته‌ بودند و حضرت را به شهرشان دعوت‌ کرده‌ بودند و این بهترین فرصت برای نهادینه ‌کردن اسلام و رشد آئین حق بود؛ لذا می‌طلبید اقداماتی اساسی در آغاز ورود رسول ‌خدا(ص) انجام ‌گیرد.

الف) بنای مسجدالنبی

پیامبر(ص) امر فرمودند در زمینی که شتر ایشان در آن زانو زده ‌بود، مسجدی ساخته ‌شود.[8] در مورد مالک زمین گفته شده است: آن زمین که محل نگهداری شتران بود، در ملکیت "سهل" و "سهیل" فرزندان "عمرو" بود که در آن زمان به علت فوت پدر تحت سرپرستی "معاذ بن عفراء"[9] و یا "اسعد بن زراره"[10] قرار داشتند. پیامبر(ص) تقاضای خرید آن زمین را برای ساختن مسجد مطرح نمودند.

آمده است، در جواب این تقاضا سهل و سهیل خواستار هبه‌ی زمین به رسول‌الله(ص) شدند،[11] یا "معاذ بن عفراء" گفت، من سهل و سهیل را راضی خواهم کرد،[12] ولیکن پیامبر(ص) قبول نکرده و زمین را از آنها خریداری نمودند.[13] این در حالی است که بنا بر نقل قابل قبول در نزد "طبری" «بنی‌نجار» مالکان زمین بودند و در آن زمین چند نخل و قبوری از دوران جاهلیت وجود داشت. پیامبر(ص) از آنها خواست قیمت زمین را از حضرت(ص) دریافت کنند؛ اما آنها در جواب گفتند: قیمتی جز ثواب در نزد خدا نمی‌خواهیم.[14] عموم مسلمانان در ساخت این مسجد فعالیت داشتند و خود حضرت، هم‌پای سایر مسلمانان در ساخت مسجد مشغول تلاش بودند‌‌.[15] پایه‌های اصلی را تا سه ذراع با سنگ بنا نهادند و بقیه را با خشت چیدند. آنگاه چند ستون از چوب خرما برافراشتند و روی آن را با شاخ و برگ درخت خرما پوشانیدند و چون از ایشان در مورد سقف مسجد سوال شد، فرمودند: سایه‌بانی همانند، سایه‌بان موسی کافی است.[16] از این پس این مسجد مرکز فعالیت‌ها و تصمیم‌گیری‌های مسلمانان و مقر فرماندهی اسلام گردید.

پیش‌گوئی شهادت عمار یاسر

عمار در کار ساختمان مسجد خیلی زحمت ‌می‌کشید و خشت و سنگ برای بالا ‌بردن دیوارهای مسجد حمل ‌می‌کرد. روزی آن قدر خشت بر او بار کردند که به رسول ‌خدا(ص) گفت: اینان امروز مرا می‌کشند، بیش از آنچه خود می‌برند بر من بار می‌کنند. رسول‌خدا(ص) دستی بر موهای گردآلود وی کشیده فرمودند: اینان کشنده‌ی تو نیستند، «کشنده‌ی تو گروه متجاوز و ستمکار است».[17]

بلال اولین مؤذن بود.[18] پس‌ از اتمام بنای مسجد در اطراف آن منازلی برای رسول‌‌خدا(ص) و اصحاب ساخته‌ شد.[19] از این منازل درب‌هایی به مسجد باز بود که با فرمان الهی و نزول جبرئیل تمامی درب‌ها غیر از درب منزل پیامبر(ص) و علی‌ بن‌ ابیطالب(ع) به مسجد بسته ‌شد.[20]

ب) عهد‌نامه

اقوام اصلی ساکن در مدینه از طایفه‌های اوس، خزرج و یهود بودند.[21] اوسیان و خزرجیان سالیان متمادی با هم درگیر بودند، به گونه‌ای که نام جنگ‌های روی داده میان آنها در تاریخ مشهور است.[22] با حضور پیامبر(ص) رهبری شهر به ایشان سپرده ‌شد.

یکی از مهم‌ترین اقدامات حضرت بستن پیمان میان مهاجرین و انصار و این دو گروه با یهودیان مدینه بود. با نگاهی به مفاد این عهدنامه می‌توان نبوغ فکری رسول‌‌خدا(ص) در بعد رهبری جامعه را شاهد بود که چگونه ایشان قبایلی را که با هم درگیر بودند و هر کدام آداب و رسوم اجتماعی و قبیله‌ای خاص خود را داشت در کنار هم گرد می‌آورند و آنها را با یکدیگر متحد می‌سازند تا هم مانعی برای جلوگیری از دخالت‌های دشمنان پدید آورند و هم امت واحده‌ای را برای پیشبرد مقاصد آسمانی خویش با خود همراه و همگام نمایند.[23] این پیمان را می‌توان یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین ارکان پیشرفت اسلام با توجه به اوضاع آن ‌روز شهر مدینه و منطقه‌ی حجازدانست.

مفاد عهدنامه

رسول‌خدا(ص) قراردادی براى مهاجر و انصار تدوین فرمود که در آن، پیمانى هم با یهود بسته و آنان را در دین خود آزاد گذارد و اموالشان را محترم دانسته، شرائطى براى آنان مقرر فرمود که برخی از موارد آن عبارت است از:

الف) مؤمنان پرهیزکار باید بر ضد آن کس که طغیان کند یا بر علیه ایشان دسیسه کند یا در صدد ظلم و تعدى برآید، یا میان مؤمنان فتنه و فسادى کند قواى خود را بطور دسته جمعى بکار برند، اگر چه آن شخص از فرزندان خود ایشان باشد.[24]

ب) مؤمنان همه با هم دوست هستند و کارى به دیگران ندارند از یهود نیز هر کس از ما پیروى بکند از یارى و همراهى و برابرى ما برخوردار خواهد شد، نه به او ظلم شود و نه مسلمانان بر ضد او کسى را یارى کنند.[25]

ج) هیچ مؤمنى نباید مؤمن دیگرى را بجاى شخص کافرى بکشد یا کافرى را بر ضد مؤمنى یارى کند.[26]

د) هر گاه در امرى اختلاف پیدا کردید باید بدانید که مرجع شما در حل آن اختلاف خدا و رسول او می‌باشد.[27]

ه) یهود بنى‌عوف با مؤمنان مانند یک ملت و امت هستند، (با این تفاوت) که یهود پیرو دین خود و مسلمانان هم تابع دین خود باشند، و در این حکم تفاوتى میان خودشان و بندگانشان نیست. یهود بنى‌النجار و بنى‌حارث و بنى‌ساعدة و بنى‌جشم و بنى‌اوس و بنى‌ثعلبة همه مانند یهود بنى‌عوف در حکم یک امت هستند مگر آن کس که ظلم کند و یا مرتکب جرم و گناهى شود که در این صورت خود و خاندانش را به هلاکت انداخته است.[28]

توجه به دو نکته در این قرارداد ضروری است:

1) پیمان بین مهاجرین و انصار، پیامبر(ص) با انعقاد این پیمان بین قبایل مختلف عرب ساکن در مدینه با هم و با مهاجران در واقع زمینه‌ی همدلی واتحاد این افراد را پدید آوردند.

2) پیمان بین مهاجرین و انصار با یهودیان، یهودیان هم از اقوام ساکن در مدینه بودند و لازم بود حضرت آنها را هم مد نظر داشته ‌باشد تا انسجامی بین مسلمانان و یهودیان پدید آید.

ج) پیمان برادری

مهاجران از اقوام و نزدیکان خود جدا شده، به مدینه آمده بودند و از لحاظ اقتصادی هم وضع رضایت‌ بخشی نداشتند، در مقابل، انصار آنان را پذیرا شدند و هر ‌کدام که امکان داشت مهاجری را در منزلش اسکان‌ می‌داد و آنها را در امور اقتصادی حمایت ‌می‌کرد. با دستور حضرت حدود صد نفر با‌ هم پیمان ‌بستنند تا هر کدام دیگری را در راه حق یاری‌ دهند و پس از مرگ از یکدیگر ارث ببرند.[29] اجرای این پیمان که به پیمان «مؤاخات» معروف است، اتحاد مسلمانان را محکم‌تر ساخته و باعث تقویت روحیه‌ی مهاجران بود. پیوند میان رسول‌خدا(ص) با علی‌ بن ‌ابیطالب(ع)،[30] حمزه عموی پیامبر(ص) با زید بن‌ حارثه (غلام آزاد شده‌ی رسول اکرم(ص))،[31] ابوبکر با خارجة‌ بن ‌زهیر[32] و عمر با عتبان‌ بن ‌مالک نمونه‌هایی از این برادری است.[33] گفته شده است با نزول آبه‌ی

« وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِن بَعْدُ وَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ مَعَکُمْ فَأُوْلَئکَ مِنکمُ‌ْ وَ أُوْلُواْ الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلىَ‌ بِبَعْضٍ فىِ کِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِکلُ‌ِّ شىَ‌ْءٍ عَلِیمُ »[34]

« و کسانى که بعداً ایمان آوردند و هجرت کردند و با شما جهاد نمودند، از شما هستند و خویشاوندان نسبت به یکدیگر، در احکامى که خدا مقرّر داشته، (از دیگران) سزاوارترند خداوند به همه چیز داناست »

حکم ارث بردن بر اساس مؤاخات نسخ شد.[35]

د) انتشار اسلام

با فعالیت‌های پیامبر(ص) در شهر مدینه دیری ‌نپائید که اکثر ساکنان آن اسلام اختیار کردند و خانه‌ای نبود که تمام یا برخی از آنان مسلمان نشده ‌باشند، تنها چند خانواده‌ی انگشت‌شمار بر آیین جاهلی خود باقی‌ مانده‌ بودند و این نشان از تلاش رسول ‌الله(ص) جهت انتشار اسلام در مدینه دارد.[36]

ه) پیامبر و منافقان

ورود رسول‌‌خدا(ص) و فعالیت‌های ایشان شهر مدینه را به مأمن أمنی برای مردمان آن به ‌ویژه قبائل اوس و خزرج که ‌با هم درگیری چند ساله داشتند تبدیل ‌کرد. دیری‌ نپائید که برخی از بزرگان یهود که بر جایگاه پیامبر(ص) رشک‌ می‌بردند فعالیت‌ها‌ی خود را علیه ایشان و مسلمانان آغاز کردند. در این ‌میان برخی از مردم مدینه هم که مسلمان نشده یا در ظاهر شهادتین می‌گفتند با این ‌گروه همراه ‌شدند.[37] اینان، به خصوص سران یهود، با هدف سست‌کردن عقاید مسلمانان شروع به طرح سؤال‌ها‌ی علمی و دینی کردند.[38] نام برخی از این افراد در منابع تاریخی دیده‌ می‌شود.[39]

پیامبر(ص) و منافقین

پیامبر(ص) با این‌ گروه در ابتدا مدارا می‌کرد با این ‌حال این‌ گروه به مخالفت‌ها و توطئه‌های پنهانی خود ادامه ‌دادند، آنان به مسجد پیامبر(ص) رفت ‌و آمد داشتند و مسلمانان را به ‌سخره ‌می‌گرفتند، سرانجام کار را به ‌جایی‌ رساندند که پیامبر(ص) دستور اخراجشان را از مسجد نبوی صادر کردند. [40]

مقاله

نویسنده حسين قاضي خاني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

سلسله کتب موسوعه كلمات الرسول الاعظم (ص) ⠕ جلدي)

سلسله کتب موسوعه كلمات الرسول الاعظم (ص) (15 جلدي)

پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) روح همه انبياء اولياء و شهدا بوده و جان اين جهان است. شريعت او كامل ترين و جامع ترين شريعت ها و در بردارندة همة جنبه هاي فردي و اجتماعي آنان مي باشد، از اين رو چون خود، اعظم رسولان است شريعت او نيز اعظم شرايع است و سيره هاي رفتاري و سلوك هاي فردي و اجتماعي او آيينة تمام نماي انبياي الهي است و سخنان او پيام رسان عظيم ترين مفاهيم الهي و راهنماي كمال و سعادت براي انسان ها است؛ فهم سخنانش انسان ها را از ظلمت ها جهل به نور هدايت مي كشاند و فرموده هايش با فطرت انسان ها هموار بوده و به دل و جان آنها روح عبوديت و ذكر حق القا مي كند.

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آیت الله حاج میرزا محمد غروی تبریزی (آیت اخلاص)

او يكي از علماي واقعي و زاهد بود و تا آخر عمر، تدريس را ترك نكرد . در سرما و گرما و با كهولت سن، راه طولاني را پياده به مدرسه طالبيه مي آمد . چند بار شاگردانش عرض كردند: «حاج آقا چرا سوار تاكسي نمي شويد؟» فرمود: «من كه توان آمدن دارم، چرا مال امام را خرج كنم؟
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

مرحوم حاج عباسعلی حسینی

در این بخش سیره ی تبلیغی مرحوم حاج عباسعلی حسینی بیان شده است.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
No image

امام خمینی (ره) آینه مهر و قهر

امام در طول شبانه روز حتي يك دقيقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعيين شده نداشتند . با توجه به شرايط سني و ميزان فعاليتي كه داشتند، باز هم ساعات خاصي را در سه نوبت - هر كدام، نيم تا يك ساعت - به اهل منزل اختصاص داده بودند كه هر كدام از ما كه مايل بوديم خدمت ايشان مي رسيديم و مسائل خودمان را مطرح مي كرديم.

پر بازدیدترین ها

No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)1

جت الإسلام دکتر محمد هادی امینی، فرزند برومند مرحوم آیت الله علامه امینی صاحب کتاب نفیس «الغدیر» نقل کردند:در سال 1349 هـ ش پس از وفات مرحوم پدرم علامه امینی، به خاطر تألیف و نشر کتابی به نام «قهرمان فخر» که در آن مطالبی بر ضد حزب بعث درج شده بود؛ دولت عراق تصمیم به جلب و محاکمه من گرفت.لذا مجبور به ترک نجف اشرف و عازم ایران شدم و در تهران اقامت گزیدم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)8

جناب مجتهدی در مورد عظمت معنوی جناب حافظ برای استاد مجاهدی نقل کرده اند :روزی مأمور شدم تا به اصفهان رفته و به مدت یک هفته مرکب یکی از روضه خوان های اهل بیت را تر و خشک کنم! ایشان می فرمودند:بعد از اتمام ماموریت ، از خانه که بیرون آمدم، مأموریت دیگری به من محول شد که بایستی به شیراز می رفتم. وقتی به دروازه قرآن شیراز رسیدم، نوری مرا تا حافظیه همراهی کرد.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)3

انه اجدادی مرحوم حجت الاسلام برقعی محل آمد و شد علمای ربانی و دوستان آل الله در قم بود و خود ایشان نیز در اقامه عزاداری برای سالار شهیدان سعی بلیغی داشتند و معمولاً در دهه اول محرم هر سال پر رونق ترین مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در منزل ایشان برگزار می شد و مورد عنایت طبقات مختلف مردم بود زیرا قدمت یکصد ساله داشت و نذورات بسیاری که هر سال در اختیار این بیت قرار می گرفت حاکی از نتایجی بود که مردم متدین قم و دیگر شهرها از توسلات خود در آنجا می گرفتند.
No image

شيخ جعفر مجتهدي (ره) 9

روزی در فصل زمستان هنگام خروج از منزل از شدت سرما دو عبا بر دوش انداختم در بین راه به سیدی از دوستان برخورد نموده و پس از اینکه مقداری از مسیر را با ایشان طی کردم متوجه شدم که از سرما بخود می لرزد، فوراً یکی از آن دو عبا را که بر دوشم بود و تازه تهیه کرده بودم به ایشان دادم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)10

زمانی که آقای مجتهدی در قم بسر می بردند، دهه اول ماه محرم در منزلشان مراسم سوگواری و عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) برپا بود، یک روز عاشورا که در خدمتشان بودیم و بیرون اتاق در حیاط، مراسم عزاداری برقرار بود، یکمرتبه حالشان دگرگون شد و شروع به بیان صحنه ای از روز عاشورا نمودند و به طوری آن را مجسم کردند که هر روز عاشورا آن صحنه در نظرم آمده و هرگز آن را فراموش نمی کنم.
Powered by TayaCMS