دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

امید به خیز بلند | دربارهٔ فیلم دهلیز

بدون شک روحِ فیلم عطاران است. غمی در پس چهره‌اش بود که بیننده را میخکوب می‌کرد. عطارانِ این فیلم خالی از طنز، با چشمانی نگران و کلامی آکنده از پشیمانی تصویر مردی بود که در آستانه فروپاشی است. مردی که بی‌هیچ ترسی به زنش می‌گوید: نمی‌خوام بمیرم.
امید به خیز بلند | دربارهٔ فیلم دهلیز
امید به خیز بلند | دربارهٔ فیلم دهلیز

[كد مطلب: 1770]

 

۱- ملودرام ژانر خطرناکی است. کمی افراط و یا تفریط فیلم را از نفس می‌اندازد. اگر فیلمساز در احساسات گرایی افراط کند فیلم به دامن سانتی مانتالیسم می‌افتد و به فیلم‌های بالیوودی پهلو می‌زند. اگر هم در نشان ندادن احساسات اصرار کند لحن فیلم از بین می‌رود و فیلم عملاً بدل به تصاویری خشک و مکانیکی می‌شود که هیچ حسی را در بیننده زنده نمی‌کند. ملودرام خوب ساختن محتاج به هوش کارگردان است. چرا که اگر کارگردان باهوش نباشد به دام افراط یا تفریط می‌افتد و فیلم از دست می‌رود.

۲- توضیحات بند اول برای این بود که بگویم "شعیبی" این هوش را در فیلم اولش نشان داده. طرح اوّلیۀ فیلم تکراریست و روی کاغذ نمی‌توان نظر قطعی در موردش داد. دهلیز فیلم اجراست. فیلمی است که اگر مقداری کار از دست کارگردان خارج می‌شد به دام افراط و تفریط می‌افتاد و عملاً کار از دست می‌رفت. اَمّا شعیبی توانسته کار را کنترل کند و نگذارد حس‌ها از بین برود و تصاویر خرج اشک انگیز شدن و یا سرد شدن درام شوند. شعیبی توانسته درام پر تب و تاب ولی تکراری‌اش را با تاکید روی موضوعات تازه‌ای تعریف کند. مهم‌ترین و بکر‌ترین این موضوعات رابطه پدر و پسر در فیلم است. رابطه‌ای که با ملموس درآمدنش، فیلم را از یک ملودرام معمولی چند پله بالا‌تر برده و بدل به فیلمی خوب کرده است. این صحنه‌ها به قدری خوب است که عملاً دیگر صحنه هایِ فیلم را تحت الشعاع قرار می‌دهد. هرجا که بهزاد و امیر علی (پدر و پسر فیلم) با هم هستند فیلم یقه تماشاگر را می‌گیرد و او را تحت تاثیر قرار می‌دهد. نقطه اوج فیلم صحنه فوتبال بازی کردن این دو نفر است که اسلوموشن شدن تصویر هم به عمیق‌تر شدن احساسات جاری در تصویر، کمک کرده و اشک به چشم می‌آورد. بقیه شخصیت هایِ فیلم به این اندازه عمق ندارند. بد نیستند اما خیلی حداقلی به آن‌ها پرداخته شده. همین پرداخت حداقلی هم هست که آن‌ها را به کلیشه نزدیک می‌کند. اعظم، ایزدی، مادر شیوا و حتی خود شیوا. هر چه هست داستان پدر و پسر است انگار. وقتی دوربین با آن هاست در اوج است. وقتی از آن‌ها فاصله می‌گیرد کلیشه‌ای می‌شود. همین هم لحن را دو پاره کرده و از امتیازهای فیلم کاسته است.

۳- در ملودرام یک کستینگ خوب می‌تواند فیلم را نجات دهد و یک کستینگ بد هم فیلم را نابود می‌کند. انتخاب بازیگران و کستینگ شعیبی از نقاط قوّت کار است. بازیگر نقش امیر علی عالیست. لوس نیست. شیطان است. شرارت می‌کند. اذیت و آزار دارد. ولی شیرین است. چشم‌هایش گیرایی خاصی دارد. در یک کلام یک بچه هفت ساله است. نه مثل خیلی از سریال‌های درجه دو نُنُر است و نه یک فیلسوف کار کشته است که چهار برابر سنش می‌فهمد. اما بدون شک روحِ فیلم عطاران است. بازی عطاران خود دار و نجیبانه بود. غمی در پس چهره‌اش بود که بیننده را میخکوب می‌کرد. عطارانِ این فیلم خالی از طنز، با چشمانی نگران و کلامی آکنده از پشیمانی تصویر مردی بود که در آستانه فروپاشی است. مردی که بی‌هیچ ترسی به زنش می‌گوید: نمی‌خوام بمیرم. سایر بازی‌ها هم از فیلم بیرون نمی‌زد.اما فقط خوب بودند. همین. نه بیشتر و نه کمتر. راستش حیف است "سعید چنگیزیان" و "نگار عابدی" را داشته باشی ولی روی کاراکتر‌هایشان کار نکنی.

۴- دهلیز کاستی دارد. ریتمِ کند، پرداخت نه چندان قوی شخصیت‌های فرعی، طولانی شدن فیلم و... ولی "شعیبی" نشان داد که هم تصویر را می‌شناسد و هم درام را. نشان داد که می‌تواند یک فیلم خوب و سالم بسازد که تماشاگر را در جاهایی درگیر کند. که می‌تواند بازی‌های خوبی بگیرد و سکانس‌های نفس گیری بسازد. فیلم "دهلیز" یک امید کامل است. امیدی که می‌تواند بدل به یک خیز بلند و ساخت اثری ماندگار شود.

منبع:فیلم نوشتار

مقاله

نویسنده مازیار وکیلی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آیت الله حاج میرزا محمد غروی تبریزی (آیت اخلاص)

او يكي از علماي واقعي و زاهد بود و تا آخر عمر، تدريس را ترك نكرد . در سرما و گرما و با كهولت سن، راه طولاني را پياده به مدرسه طالبيه مي آمد . چند بار شاگردانش عرض كردند: «حاج آقا چرا سوار تاكسي نمي شويد؟» فرمود: «من كه توان آمدن دارم، چرا مال امام را خرج كنم؟
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

مرحوم حاج عباسعلی حسینی

در این بخش سیره ی تبلیغی مرحوم حاج عباسعلی حسینی بیان شده است.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
No image

امام خمینی (ره) آینه مهر و قهر

امام در طول شبانه روز حتي يك دقيقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعيين شده نداشتند . با توجه به شرايط سني و ميزان فعاليتي كه داشتند، باز هم ساعات خاصي را در سه نوبت - هر كدام، نيم تا يك ساعت - به اهل منزل اختصاص داده بودند كه هر كدام از ما كه مايل بوديم خدمت ايشان مي رسيديم و مسائل خودمان را مطرح مي كرديم.

پر بازدیدترین ها

No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)10

زمانی که آقای مجتهدی در قم بسر می بردند، دهه اول ماه محرم در منزلشان مراسم سوگواری و عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) برپا بود، یک روز عاشورا که در خدمتشان بودیم و بیرون اتاق در حیاط، مراسم عزاداری برقرار بود، یکمرتبه حالشان دگرگون شد و شروع به بیان صحنه ای از روز عاشورا نمودند و به طوری آن را مجسم کردند که هر روز عاشورا آن صحنه در نظرم آمده و هرگز آن را فراموش نمی کنم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)1

جت الإسلام دکتر محمد هادی امینی، فرزند برومند مرحوم آیت الله علامه امینی صاحب کتاب نفیس «الغدیر» نقل کردند:در سال 1349 هـ ش پس از وفات مرحوم پدرم علامه امینی، به خاطر تألیف و نشر کتابی به نام «قهرمان فخر» که در آن مطالبی بر ضد حزب بعث درج شده بود؛ دولت عراق تصمیم به جلب و محاکمه من گرفت.لذا مجبور به ترک نجف اشرف و عازم ایران شدم و در تهران اقامت گزیدم.
No image

صیانت از دیانت در سیره و اندیشه امام خمینی (ره)

در این بخش به موضوع "صیانت از دیانت در سیره و اندیشه امام خمینی (ره)" در راستای بیان سیره تبلیغی علماء وارسته پرداخته شده است.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)8

جناب مجتهدی در مورد عظمت معنوی جناب حافظ برای استاد مجاهدی نقل کرده اند :روزی مأمور شدم تا به اصفهان رفته و به مدت یک هفته مرکب یکی از روضه خوان های اهل بیت را تر و خشک کنم! ایشان می فرمودند:بعد از اتمام ماموریت ، از خانه که بیرون آمدم، مأموریت دیگری به من محول شد که بایستی به شیراز می رفتم. وقتی به دروازه قرآن شیراز رسیدم، نوری مرا تا حافظیه همراهی کرد.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)2

روزی درخدمت آقای مجتهدی بودم ایشان در حالی که بسیار منقلب بودند، تعریف کردند:چند سال پیش که در قم بسر می بردم روز عاشورا به شدت مریض بودم و به طوری درد سراسر وجودم را فرا گرفته بود که نمی توانستم از رختخواب برخیزم.طبق معمول همه ساله در آن روز هم مراسم عزاداری در منزل برپا بود. در همان هنگام با حال سختی که داشتم متوسل به حضرت علی اصغر (علیه السلام) شدم و حالتی به خصوص برایم پیدا شد و صحنه هایی را مشاهده کردم.
Powered by TayaCMS