دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اوضاع اجتماعی در دروه طاهریان (1)

No image
اوضاع اجتماعی در دروه طاهریان (1)

كلمات كليدي : تاريخ، طاهريان، اشراف، دهقانان، روستاييان، پوشاك

نویسنده : سعيده سلطاني مقدم

برای آن که به اوضاع اجتماعی جامعه طاهریان پی‌ببریم، در ابتدا باید دید که چه کسانی جامعه را در آن زمان تشکیل می‌دادند و از چه حقوقی برخوردار بودند، می‌توان به طور کلی اجتماع طاهریان را به سه دسته تقسیم کرد: امرا و اعیان و اشراف که غالبا از اصیل زادگان و نجبا بودند و تصدی مشاغل مهم را مانند وزارت و حکومت و ریاست سپاهیان داشتند و آنان حق معاشرت با پادشاه و ورود به دربار را دارا بودند و در شوراها در مواقع جنگ یا انتخاب پادشاه شرکت می‌کردند و از جمیع امتیازات طبقاتی و ضیاع و عقار برخوردار می‌شدند و چون این جماعت در قرون اولیه هجرت نزد مسلمین احترام و شرافتی نداشتند ناگزیر بعضی از آنان خود را به خاندان‌های بزرگ اعراب نسبت می‌دادند تا بتوانند به دستگاه‌های اداری راه یابند در این صورت آن‌ها را موالی؛ یعنی بندگان می‌گفتند. طبقه دوم از ارباب حرف و صنایع و تجارت و ملاکین کل تشکیل می‌شد این جماعت را به اصطلاح آن زمان دهقانان می‌نامیدند و دهقانان تا اندازه‌ای در آسایش و رفاه به سر می‌بردند؛ ولی می‌بایست مالیات گزاف بپردازند تا از لحاظ جان و مال خویش در امان باشند. امرا و اشراف از تادیه مالیات معاف بودند؛ اما در مواقع بروز جنگ باید به کمک پادشاه می‌شتافتند. همان طور که در تاریخ طبری آمده است در شرق (خراسان) محافلی اشرافی سرانجام طبقه‌ای کاملا منسجم و بسیار متحد به وجود آمد که فقط بین خود ازدواج می‌کردند و روستاییان و دیگران را پست می‌شمردند با این همه در واقع اتکاء موجودیت ایران بیشتر بدان‌ها بود به زودی اخذ خزاج نیز بر عهده افراد طبقه مذکور گذارده شده[1] طبقه سوم یعنی عامه از روستائیان تشکیل می‌شدند و این طبقه از جمیع امتیازات محروم بود و شرافت معاشرت و آمیزش با طبقه اول را نداشت و هنگام لشگرکشی پادشاه افراد این طبقه بدون جیره و مواجب احضار می‌شدند و در تقسم غنائم سهم قلیلی داشتند.

فئودالیزم یا شیوه زندگی طاهریان

پس از پیروزی عباسیان و دستجات اعیان و مالکان اراضی ایران (دهقانان) که از آن‌ها پشتیبانی کرده بودند گرایش به سوی فئودالیزم در ایران شدیدتر شد با آن که تعداد زیادی برده وجود داشت؛ ولی شیوه اصلی تولید مبتنی بر برده‌داری نبود بلکه در جامعه‌ای که دوران اول فئودالیزم را می‌گذراند برده داری یک نوع شیوه زندگی بود که البته در حیات اجتماعی و اقتصادی کشور تاثیر فراوان داشت. چون طاهریان با تجارت برده هم سود زیادی از آن می‌بردند و هم آن که آن را به عنوان هدایا به دربار خلفای عباسی می‌فرستادند.[2] این برده‌ها در املاک به ویژه در آبیاری زمین‌ها و کارهای پر زحمت دیگری مشغول بودند.[3]

بازارهاى شهرهای طاهریان در قرن چهارم هجرى‌

«... بازارهاى شهر نیشابور در خارج شهرستان و در ربض شهر بوده است، و دو بازار آن از دیگران بزرگتر بوده است: به نام «مربعه بزرگ» و «مربعه کوچک.» در این بازارها، کاروانسراها و مهمانسراهایى نهاده بودند که تجار در درون آن‌ها به دادوستد و تجارت مشغول بودند و دکاکین زیادى در این بازارها بوده است که مرکز خرید و فروش اقسام امتعه و اجناس بوده است. در این مهمانسراها، تجار طراز اول مسکن داشتند و غالب کاروانسراها مملو بود از اجناسى که براى خرید و فروش به این شهر آورده بودند. در سراهاى این بازارها، کارگران و ارباب صنایع نیز دکان‌ها داشتند که سخت معمور و آبادان بوده است، و نیز بسیارى از این بازارها و سراها به دسته‌هاى مختلف پیشه‌وران تعلق داشت و به نام آنان نامیده مى‌شد؛ مثل رسته کلاهدوزان، رسته کفشگران، صنعت پارچه‌بافى است، که نه‌تنها در دوران بعد از اسلام در حوزه نفوذ فئودالها، بلکه در اکثر دهات معمور و شهرها معمول بود و جمعى به کار ریسندگى اشتغال داشتند. منتها در بعضى نقاط، پارچه‌هاى پست براى مصرف طبقه سوم تهیه مى‌شد، و در برخى مناطق، پارچه‌هاى ظریف و زیبا براى صدور به کشورهاى مختلف، یا براى استفاده طبقات ممتاز به دست کارگران ورزیده کارگاهها فراهم مى‌گردید.»[4]

در تاریخ بخاراى نرشخى (348،286(ه.ق)) شرحى در توصیف کارگاه‌هاى صنایع دستى مى‌خوانیم:

«و بخارا را کارگاهى بوده است، میان حصار و شهرستان، نزدیک مسجد جامع، و در وى بساط و شادروان‌ها بافتندى، و یزدی‌ها و بالش‌ها (مصلیها) و بردی‌هاى فندقى از جهت خلیفه بافتندى، که به یکى شادروان، خراج بخارا خرج شدى و از بغداد هر سال عاملى علیحده بیامدى، و هرچه خراج بخارا بودى از این جامه، عوض بردى.

باز چنان شد که این کارگاه معطل ماند و آن مردمان که این صناعت مى‌کردند پراکنده شدند، و اندر شهر بخارا استادان بودندى که معین بودند مر، این شغل را، و از ولایتها بازرگانان بیامدندى -چنان که مردم زندینجى مى‌بردند- از آن جامه‌ها بردندى تا به شام و مصر و در شهرهاى روم، و به هیچ‌شهر خراسان نیافتندى.

و عجب آن بود که اهل این صناعت به خراسان رفتند بعضى، و آن چه آلت این شغل بود بساختند، و از آن جامه بافتند، به این آب‌وتاب نیامد و هیچ پادشاه و امیر و رئیس و صاحب منصب نبودى که وى را از این جامه نبودى، و رنگ وى سرخ و سفید و سبز بودى، و امروز «زندینجى» از آن، معروفتر است به همه ولایتها.[5] در عهد عباسیان قسمتى از پیشه‌وران در کارگاه‌هایى که «بیت الطراز» نامیده مى‌شد و متعلق به خلیفه بود، کار مى‌کردند و در آن کارگاه‌ها، جامه‌هاى فاخرى که به رسم خلعت به درباریان اعطا مى‌شد و نیز پارچه‌هاى گوناگون دیگر تهیه مى‌کردند. کارگاه‌ها، در تحت نظر مأمورى که «صاحب الطراز» نام داشت، اداره مى‌شد و این شخص محصول کارگاه را به دربار عرضه مى‌کرد و مازاد را به فروش مى‌رسانید. به هر یک از پیشه‌وران روزى نیم درهم دستمزد مى‌دادند.[6]

لهجه وزبان:

مردم خراسان لهجه‌های گوناگون دارند مقدسی آورده؛ «و زبان نیشابور رساتر و گیراتر است؛ ولی آغاز واژه‌ها را کسره می‌دهند و آن را به‌ی اشباع می‌کنند... مردم طوس و نسا خوش زبان ترند... .

زبان مردم بلخ شیرین‌ترین زبان‌هاست جز این که واژه‌‌های زشت به کار می‌برند» و از زبان هرات و سگستان سخن می‌گوید و آن را زبان اصلی خراسان می‌خواند.[7]

مقاله

نویسنده سعيده سلطاني مقدم
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام - دولتهای تابع حکومت اسلامی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آیت الله حاج میرزا محمد غروی تبریزی (آیت اخلاص)

او يكي از علماي واقعي و زاهد بود و تا آخر عمر، تدريس را ترك نكرد . در سرما و گرما و با كهولت سن، راه طولاني را پياده به مدرسه طالبيه مي آمد . چند بار شاگردانش عرض كردند: «حاج آقا چرا سوار تاكسي نمي شويد؟» فرمود: «من كه توان آمدن دارم، چرا مال امام را خرج كنم؟
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

مرحوم حاج عباسعلی حسینی

در این بخش سیره ی تبلیغی مرحوم حاج عباسعلی حسینی بیان شده است.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
No image

امام خمینی (ره) آینه مهر و قهر

امام در طول شبانه روز حتي يك دقيقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعيين شده نداشتند . با توجه به شرايط سني و ميزان فعاليتي كه داشتند، باز هم ساعات خاصي را در سه نوبت - هر كدام، نيم تا يك ساعت - به اهل منزل اختصاص داده بودند كه هر كدام از ما كه مايل بوديم خدمت ايشان مي رسيديم و مسائل خودمان را مطرح مي كرديم.

پر بازدیدترین ها

No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)1

جت الإسلام دکتر محمد هادی امینی، فرزند برومند مرحوم آیت الله علامه امینی صاحب کتاب نفیس «الغدیر» نقل کردند:در سال 1349 هـ ش پس از وفات مرحوم پدرم علامه امینی، به خاطر تألیف و نشر کتابی به نام «قهرمان فخر» که در آن مطالبی بر ضد حزب بعث درج شده بود؛ دولت عراق تصمیم به جلب و محاکمه من گرفت.لذا مجبور به ترک نجف اشرف و عازم ایران شدم و در تهران اقامت گزیدم.
No image

آشنایی با شخصیت شیخ فضل الله نوری (رضوان الله علیه)

راساس اظهار نظر نويسندگان، چنانچه شيخ فضل الله مدتي كوتاه در عتبات درنگ مي كرد، احتمال مرجعيت عامه اش بعد از ميرزاي شيرازي زياد بود، اما آنچه باعث شد وي از سوي ميرزاي شيرازي براي كسب اطلاع دقيق از اوضاع ايران، ترك عتبات كند، اوضاع نگران كننده ايران در اين دوره بود.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)6

زمانی در ایام ماه صفر به اتفاق هیأت از قزوین به مشهد مقدس مشرف شده بودم، هنگامی که با هیأت جهت عزاداری به حرم مطهر حضرت رضا (علیه السلام) مشرف شدیم به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم آقاجان مدت یک سال است که آقای مجتهدی را ندیده ام، اگر آقای مجتهدی خادم و غلام حقیقی شما هستند امروز که ما به منزل ایشان می رویم در منزل باشند و ما را بپذیرند،در ضمن دوستی داشتم که آقا را ندیده بود، او می گفت: شنیده ام آقای مجتهدی خیلی ادعا دارند، به او گفتم: ایشان اصلاً ادعایی ندارند و مخالف با این حرفها هستند. دوستم گفت: اگر این شخص واقعاً راست می گوید به منزلش که می رویم ما را بپذیرد و یک عبا با سی و پنج هزار تومان پول به من بدهد.
No image

آیت الله سید محمد نبوی(ره)

وی تحصیلات علوم دینی خود را در سال 1323 شمسی نزد برخی از علمای شهر از جمله شیخ لطف‌الله توکلی آغاز کرد. سپس در سال 1324 به شیراز مهاجرت کرده و از دروس آیت‌الله بهاء‌الدین محلاتی استفاده کرد. پس از آن در سال 1330 عازم نجف اشرف شده و از محضر علمای آن دیار بهره برد.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
Powered by TayaCMS