دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تجارت پارچه در دوره محمدشاه

No image
تجارت پارچه در دوره محمدشاه

روزنامه دنیای اقتصاد

تاریخ: 26/6/1396

رشد صنعت پنبه در انگلستان که پایه انقلاب صنعتی آن کشور هم بود، از پایان سده هجدهم آغازشد و در نیمه نخستین سده نوزدهم به اوج خود رسید. رشد این صنعت اما نه داخلی بلکه در ارتباط با «بیرون از مرزهای کشور» بود. اگر چنین نبود در سال‌های 1840 انگلستان خود «ثروتمند نبود». رشد صنعتی با بهره‌کشی، کار کودکان و دستمزدهای پایین پیش می‌رفت و اگر چنین نمی‌بود «پیشرفت انقلاب سرمایه‌داری» میسر نمی‌شد. در سده نوزدهم، صنعت پنبه در انگلستان از سال‌های 1822-1823 رو به رونق نهاد و در 1829 به اوج خود رسید. انگلستان پنبه خام را نخست از آمریکا و هندوستان و سپس از مصر و ایران به بهای ارزان می‌خرید و به‌ صورت پارچه نخی به همان کشورها به‌ ویژه هندوستان می‌فروخت. رشد صنعت پنبه از 1830 مدیون ماشینی شدن کارگاه‌ها بود. عوامل دیگر گسترش راه‌آهن، کشتیرانی و بانکداری و به ‌ویژه اختراعات نوین در گسترش علم و صنعت بودند، به تعبیر دیگر سرمایه‌داری مدیون گسترش صنعت و به همان میزان مدیون دانش نوین و فرهنگ سرمایه‌داری بود و یکی بدون دیگری مفهوم نداشت.

در همین سال 1830 صادرات پارچه‌های پشمی و نخی 30 درصد کل صادرات انگلستان را شامل می‌شد. عایدات از نخی‌جات از 30 هزار لیره در 1781به 30 میلیون لیره در 1825 رسید. ارنست مندل در تقسیم‌بندی دوران گسترش سرمایه‌داری، گسترش صادرات پارچه‌های انگلیسی را به آسیا در دوره سوم یعنی بین سال‌های 1837 و 1847 جای می‌دهد که در ایران مصادف با زمان محمدشاه است. فرآورده‌های پنبه انگلیس نه تنها از خود آن کشور بلکه از راه روسیه نیز به ایران سرازیر می‌شدند. برای سوداگران ایرانی هیچ کالایی پرفروش‌تر و سودآورتر از پارچه انگلیسی نبود. انگلستان به تنهایی دوسوم بازار ایران را در دست داشت و نخی‌جات انگلیسی را «آمریکایی» می‌خواندند. افزون بر پارچه‌های نخی انگلستان پارچه‌های پشم هم به ما می‌فروخت. سرسی شگفت‌زده بود از اینکه به ‌رغم فراوانی ماده خام، ایرانیان هنوز نیاموخته بودند از پشم پارچه ببافند و تنها به نمد و شال و قالی بسنده می‌کردند. پشم به‌ صورت قالی و شال صادر می‌شد و به ‌صورت لچک و پوشاک به ایران می‌آمد.

منبع: هما ناطق، ایران در راهیابی فرهنگی،

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آیت الله حاج میرزا محمد غروی تبریزی (آیت اخلاص)

او يكي از علماي واقعي و زاهد بود و تا آخر عمر، تدريس را ترك نكرد . در سرما و گرما و با كهولت سن، راه طولاني را پياده به مدرسه طالبيه مي آمد . چند بار شاگردانش عرض كردند: «حاج آقا چرا سوار تاكسي نمي شويد؟» فرمود: «من كه توان آمدن دارم، چرا مال امام را خرج كنم؟
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

مرحوم حاج عباسعلی حسینی

در این بخش سیره ی تبلیغی مرحوم حاج عباسعلی حسینی بیان شده است.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
No image

امام خمینی (ره) آینه مهر و قهر

امام در طول شبانه روز حتي يك دقيقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعيين شده نداشتند . با توجه به شرايط سني و ميزان فعاليتي كه داشتند، باز هم ساعات خاصي را در سه نوبت - هر كدام، نيم تا يك ساعت - به اهل منزل اختصاص داده بودند كه هر كدام از ما كه مايل بوديم خدمت ايشان مي رسيديم و مسائل خودمان را مطرح مي كرديم.

پر بازدیدترین ها

No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)10

زمانی که آقای مجتهدی در قم بسر می بردند، دهه اول ماه محرم در منزلشان مراسم سوگواری و عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) برپا بود، یک روز عاشورا که در خدمتشان بودیم و بیرون اتاق در حیاط، مراسم عزاداری برقرار بود، یکمرتبه حالشان دگرگون شد و شروع به بیان صحنه ای از روز عاشورا نمودند و به طوری آن را مجسم کردند که هر روز عاشورا آن صحنه در نظرم آمده و هرگز آن را فراموش نمی کنم.
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)1

جت الإسلام دکتر محمد هادی امینی، فرزند برومند مرحوم آیت الله علامه امینی صاحب کتاب نفیس «الغدیر» نقل کردند:در سال 1349 هـ ش پس از وفات مرحوم پدرم علامه امینی، به خاطر تألیف و نشر کتابی به نام «قهرمان فخر» که در آن مطالبی بر ضد حزب بعث درج شده بود؛ دولت عراق تصمیم به جلب و محاکمه من گرفت.لذا مجبور به ترک نجف اشرف و عازم ایران شدم و در تهران اقامت گزیدم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)8

جناب مجتهدی در مورد عظمت معنوی جناب حافظ برای استاد مجاهدی نقل کرده اند :روزی مأمور شدم تا به اصفهان رفته و به مدت یک هفته مرکب یکی از روضه خوان های اهل بیت را تر و خشک کنم! ایشان می فرمودند:بعد از اتمام ماموریت ، از خانه که بیرون آمدم، مأموریت دیگری به من محول شد که بایستی به شیراز می رفتم. وقتی به دروازه قرآن شیراز رسیدم، نوری مرا تا حافظیه همراهی کرد.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)2

روزی درخدمت آقای مجتهدی بودم ایشان در حالی که بسیار منقلب بودند، تعریف کردند:چند سال پیش که در قم بسر می بردم روز عاشورا به شدت مریض بودم و به طوری درد سراسر وجودم را فرا گرفته بود که نمی توانستم از رختخواب برخیزم.طبق معمول همه ساله در آن روز هم مراسم عزاداری در منزل برپا بود. در همان هنگام با حال سختی که داشتم متوسل به حضرت علی اصغر (علیه السلام) شدم و حالتی به خصوص برایم پیدا شد و صحنه هایی را مشاهده کردم.
Powered by TayaCMS