دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مهاجران

No image
مهاجران

"مهاجرین" اسم فاعل و به معنای دور شوندگان از وطن است. این واژه از مادۀ "هجر" به معنای ترک و جدایی است.[1]

مهاجران به حبشه

در سالهاى نخستین بعثت پیامبر (ص) و دعوت عمومى او، مسلمانان در اقلیت شدیدى قرار داشتند، قریش به قبائل عرب توصیه کرده بود که هر کدام، افراد وابسته خود را که به پیامبر (ص) ایمان آورده است تحت فشار شدید قرار دهند و به این ترتیب هر یک از مسلمانان از طرف قوم و قبیله خود، تحت فشار قرار داشت. آن روز تعداد مسلمانان براى دست زدن به یک "جهاد آزادی‌بخش" کافى نبود، پیامبر (ص) براى حفظ این گروه کوچک، و تهیه پایگاهى براى مسلمانان در بیرون حجاز، به آنها دستور مهاجرت داد، و حبشه را براى این مقصد انتخاب کرد و فرمود:

«در آنجا زمامدار صالحى است که از ستم و ستمگرى جلوگیرى مى‌کند، شما آنجا بروید تا خداوند فرصت مناسبى در اختیار ما بگذارد.»

منظور پیامبر (ص) نجاشى بود (نجاشى اسم عامى بود همانند "کسرى" که به تمام سلاطین حبشه گفته مى‌شد، اما اسم نجاشى معاصر پیامبر (ص) اصحمه که در زبان حبشى به معنى عطیه و بخشش است بود). یازده مرد و چهار زن از مسلمانان در ماه رجب سال پنجم بعثت عازم حبشه شدند و از طریق دریا با کرایه کردن کشتى کوچکى راه حبشه را پیش گرفتند. چیزى نگذشت که "جعفر بن ابو طالب" و جمعى دیگر از مسلمانان به حبشه رفتند و به آنان پیوستند.[2]

اسامی مهاجران به حبشه

عثمان و همسرش رقیه دختر پیامبر، زبیر بن عوام، عبد الله بن مسعود، عبد الرحمن بن عوف، ابو حذیفه بن عتبه و همسرش سهله، سهل بن عمرو، مصعب بن عمیر، ابو سلمه بن عبدالاسد و همسرش ام سلمه، عثمان بن مظعون، عامر بن ربیعه و همسرش لیلى دختر ابى خیثمه، حاطب بن عمرو و سهل بن بیضاء.. پس از آنان جعفر بن ابى طالب، و بدنبال او مسلمانان دیگر که درمجموع 82 تن مرد- به استثناى زنان و کودکان- در کشور نجاشى پناهنده شدند.[3]

برخورد نجاشی با مسلمانان مهاجر به حبشه

همین که قریش از هجرت این مسلمانان به حبشه آگاه شدند "عمرو بن عاص" و "عمارة بن ولید مخزومی" را با هدیه‌هایی نزد نجاشی پادشاه حبشه فرستادند تا آنان را باز گردانند. اما نجاشی این هدایا را نپذیرفت و از تسلیم کردن پناهندگان به ایشان خود داری کرد. به همین جهت برخی از مفسران شأن نزول آیات 82 تا 84 سورۀ مائده را دربارۀ نجاشی و اصحاب وی دانسته‌اند.[4]

مهاجران به مدینه

‌ آنان پیامبر اسلام و مسلمانان نخستین بودند که ازمکه به مدینه هجرت کردند، این مهاجران که گاهى از آنها به مهاجرین بدر تعبیر مى‌شود جایگاه شایسته‌ای در تاریخ اسلام دارند، آنان براى خدا از همه سرمایه‌هاى مادى خود چشم پوشیدند.

این مهاجران که از آنها به "المهاجرون الاولون" تعبیر مى‌شود در حقیقت سنگ زیر بناى کاخ پر شکوه اسلام را تشکیل دادند، و قرآن از آنها با عظمت خاصى سخن مى‌گوید چرا که از فداکارترین مسلمانها محسوب مى‌شدند.[5]

آنجا که می‌فرماید:

« وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ ءَاوَواْ وَّ نَصَرُواْ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لهَُّم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ »(انفال 74)

«و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یارى نمودند، آنان مؤمنان حقیقى‌اند براى آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزى شایسته‌اى است.»

در این آیه و آیه 100 سوره توبه از انصاِر نخستین بسان مهاجرین به نیکی یاد شده است آنهایى که با آغوش باز از پیامبر( ص) به مدینه دعوت کردند، و یاران مهاجر او را همچون برادران خویش مسکن دادند، و از آنها با تمام وجود خود دفاع کردند، و حتى بر خویشتن نیز مقدم داشتند.

ویژگی بارز مهاجران در راه خدا

« وَ الَّذِینَ هَاجَرُواْ فىِ اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فىِ الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الاَْخِرَةِ أَکْبرَُ لَوْ کاَنُواْ یَعْلَمُونَ الَّذِینَ صَبرَُواْ وَ عَلىَ‌ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ »(نحل41 و 42)

«آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (و مقام) خوبى به آنها مى‌دهیم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر مى‌دانستند! آنها کسانى هستند که صبر و استقامت پیشه کردند، و تنها بر پروردگارشان توکّل مى‌کنند.»

با توجه به آیه یاد شده اخلاص، صبر و شکیبایی و توکل بر خدا از خصوصیات بارز مهاجران است.

تعبیر به «هاجَرُوا فِی اللَّهِ» که حتى کلمه "سبیل" هم در آن ذکر نشده اشاره به نهایت اخلاص این مهاجران است که تنها براى خدا و در مسیر اللَّه و به خاطر رضاى او و حمایت و دفاع از آئینش دست به چنین هجرتى زدند، نه براى نجات جان خود و یا اغراض مادى دیگر.[6]

در آیه دیگری، جهاد و صدق از دیگر ویژگیهای مهاجران بیان شده است.

« ...الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ...َیَنصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُوْلَئکَ هُمُ الصَّادِقُون‌ »(حشر/8)

«...مهاجرانى که...خدا و رسولش را یارى مى‌کنند و آنها راستگویانند.»

پاداش مهاجران در راه خدا:

« ...فَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَ أُخْرِجُواْ مِن دِیَرِهِمْ وَ أُوذُواْ فىِ سَبِیلىِ وَ قَتَلُواْ وَ قُتِلُواْ لَأُکَفِّرَنَّ عَنهُْمْ سَیَِّاتهِِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تجَْرِى مِن تحَْتهَِا الْأَنْهَرُ ثَوَابًا مِّنْ عِندِ الله‌ وَ اللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَاب »(آل عمران/ 195)

«...آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانه‌هاى خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، بیقین گناهانشان را مى‌بخشم و آنها را در باغهاى بهشتى، که از زیر درختانش نهرها جارى است، وارد مى‌کنم. این پاداشى است از طرف خداوند و بهترین پاداشها نزد پروردگار است.»

با توجه به آیه بخشودگی گناهان و ورود به بهشت، پاداش الهی به مهاجرانی است که به خاطر خدا و کسب رضایت الهی از سرزمین کفر و الحاد به سرزمین ایمان هجرت کردند. تا هجرت آنان زمینه‌ای باشد برای برپاداری ارزشهای الهی.

در آیه دیگری بهره مندی از "رزق حسن" را پاداش همه مهاجران الهی قرار داده چه به مقام شهادت رسیده باشند و چه در این راه به مرگ طبیعی از دنیا رفته باشند.

« وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ ماتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ »(حج/58)

«و کسانى که در راه خدا هجرت کردند، سپس کشته شدند یا به مرگ طبیعى از دنیا رفتند، خداوند به آنها روزى نیکویى مى‌دهد که او بهترین روزى‌دهندگان است‌.»

به گفته بعضی از مفسران "رزق حسن"، اشاره به نعمتهایى است که وقتى چشم انسان به آن مى‌افتد، چنان مجذوب مى‌شود که نمى‌تواند دیده از آن بر گیرد و به غیر آن نگاه کند، و تنها خداوند قدرت دارد که چنین روزى را به کسى دهد.[7]

رضایتمندی خداوند متعال از مهاجران

« وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنصَارِ وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضىِ‌َ اللَّهُ عَنهُْمْ وَ رَضُواْ عَنْهُ وَ أَعَدَّ لهَُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى تحَْتَهَا الْأَنْهَرُ خَلِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ذَالِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ »(نساء/100)

« پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانى که به نیکى از آنها پیروى کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نیز) از او خشنود شدند و باغهایى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، که نهرها از زیر درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و این است پیروزى بزرگ! »

واژۀ "من" در جمله «مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ» تبعیضى است، نه بیانى، بنابرین همه آنان این فضیلت را نداشتند، آیه شریفه مى‌فرماید: "خداوند از ایشان و ایشان از خدا راضى شدند"، در حالی که به شهادت خود قرآن، همه مهاجرین و انصار اینطور نبودند، بلکه یک عده از ایشان بیمار دل و دهن بین بودند، و تحت تاثیر سم‌پاشى‌هاى منافقین قرار مى‌گرفتند، عده‌اى دیگر فاسق بودند، عده‌اى از ایشان کسانى بودند که رسول خدا (ص) از عمل آنان بیزارى جست، و معنا ندارد که خدا از کسانى راضى باشد که خودش آنها را به این عناوین یاد کرده است. پس خدای متعال تعدادی ازمهاجرین و انصار را به این فضیلت ستوده است.[8]

زنان مهاجر

« یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا جَاءَکُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانهِِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلىَ الْکُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لهَُّمْ وَ لَا هُمْ یحَِلُّونَ لهَُنَّ وَ ءَاتُوهُم مَّا أَنفَقُواْ... »(ممتحنه/10)

«اى کسانى که ایمان آورده‌اید! هنگامى که زنان با ایمان بعنوان هجرت نزد شما آیند، آنها را آزمایش کنید- خداوند به ایمانشان آگاهتر است- هر گاه آنان را مؤمن یافتید، آنها را بسوى کفّار بازنگردانید نه آنها براى کفّار حلالند و نه کفّار براى آنها حلال و آنچه را همسران آنها (براى ازدواج با این زنان) پرداخته‌اند به آنان بپردازید ...»

جمعى از مفسران در شان نزول آیه آورده‌اند: یکی از مواد پیمان صلح حدیبیه با مشرکان مکه این بود که هر کس از اهل مکه به مسلمانان بپیوندد او را بازگردانند، در این هنگام زنى به نام "سبیعه" اسلام را پذیرفته و به مسلمانان پیوست همسرش از پیامبر(ص)، بازگشتِ وی را خواست آیه فوق نازل شد و دستور داد زنان مهاجر را امتحان کنند. نحوه امتحان به این ترتیب بود که آنها را سوگند به خدا مى‌دادند که مهاجرتشان جز براى قبول اسلام نبوده، و آنها به خاطر دشمنى با همسر و یا علاقه به مرد دیگرى، یا علاقه به سرزمین مدینه و مانند آن هجرت ننموده‌اند.

آن زن سوگند یاد کرد که چنین است. در اینجا رسول خدا (ص) مهریه‌اى را که شوهرش پرداخته بود و هزینه‌هایى را که متحمل شده بود به او پرداخت، و فرمود: طبق این ماده قرارداد تنها مردان را باز مى‌گرداند نه زنان را.

دستور به امتحان، با اینکه آنها را مؤمنان نامیده به خاطر آن است آنها ظاهرا شهادتین را بر زبان، جارى مى‌کردند و در سلک اهل ایمان بودند، اما امتحان براى این بود که اطمینان حاصل شود که این ظاهر با باطن هماهنگ است. [9]

مقاله

جایگاه در درختواره تفسیر قرآن
جایگاه در درختواره علوم قرآن و حدیث - قرآن پژوهی - انسان شناسی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آیت الله حاج میرزا محمد غروی تبریزی (آیت اخلاص)

او يكي از علماي واقعي و زاهد بود و تا آخر عمر، تدريس را ترك نكرد . در سرما و گرما و با كهولت سن، راه طولاني را پياده به مدرسه طالبيه مي آمد . چند بار شاگردانش عرض كردند: «حاج آقا چرا سوار تاكسي نمي شويد؟» فرمود: «من كه توان آمدن دارم، چرا مال امام را خرج كنم؟
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

مرحوم حاج عباسعلی حسینی

در این بخش سیره ی تبلیغی مرحوم حاج عباسعلی حسینی بیان شده است.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
No image

امام خمینی (ره) آینه مهر و قهر

امام در طول شبانه روز حتي يك دقيقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعيين شده نداشتند . با توجه به شرايط سني و ميزان فعاليتي كه داشتند، باز هم ساعات خاصي را در سه نوبت - هر كدام، نيم تا يك ساعت - به اهل منزل اختصاص داده بودند كه هر كدام از ما كه مايل بوديم خدمت ايشان مي رسيديم و مسائل خودمان را مطرح مي كرديم.

پر بازدیدترین ها

No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)1

جت الإسلام دکتر محمد هادی امینی، فرزند برومند مرحوم آیت الله علامه امینی صاحب کتاب نفیس «الغدیر» نقل کردند:در سال 1349 هـ ش پس از وفات مرحوم پدرم علامه امینی، به خاطر تألیف و نشر کتابی به نام «قهرمان فخر» که در آن مطالبی بر ضد حزب بعث درج شده بود؛ دولت عراق تصمیم به جلب و محاکمه من گرفت.لذا مجبور به ترک نجف اشرف و عازم ایران شدم و در تهران اقامت گزیدم.
No image

آشنایی با شخصیت شیخ فضل الله نوری (رضوان الله علیه)

راساس اظهار نظر نويسندگان، چنانچه شيخ فضل الله مدتي كوتاه در عتبات درنگ مي كرد، احتمال مرجعيت عامه اش بعد از ميرزاي شيرازي زياد بود، اما آنچه باعث شد وي از سوي ميرزاي شيرازي براي كسب اطلاع دقيق از اوضاع ايران، ترك عتبات كند، اوضاع نگران كننده ايران در اين دوره بود.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)6

زمانی در ایام ماه صفر به اتفاق هیأت از قزوین به مشهد مقدس مشرف شده بودم، هنگامی که با هیأت جهت عزاداری به حرم مطهر حضرت رضا (علیه السلام) مشرف شدیم به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم آقاجان مدت یک سال است که آقای مجتهدی را ندیده ام، اگر آقای مجتهدی خادم و غلام حقیقی شما هستند امروز که ما به منزل ایشان می رویم در منزل باشند و ما را بپذیرند،در ضمن دوستی داشتم که آقا را ندیده بود، او می گفت: شنیده ام آقای مجتهدی خیلی ادعا دارند، به او گفتم: ایشان اصلاً ادعایی ندارند و مخالف با این حرفها هستند. دوستم گفت: اگر این شخص واقعاً راست می گوید به منزلش که می رویم ما را بپذیرد و یک عبا با سی و پنج هزار تومان پول به من بدهد.
No image

آیت الله سید محمد نبوی(ره)

وی تحصیلات علوم دینی خود را در سال 1323 شمسی نزد برخی از علمای شهر از جمله شیخ لطف‌الله توکلی آغاز کرد. سپس در سال 1324 به شیراز مهاجرت کرده و از دروس آیت‌الله بهاء‌الدین محلاتی استفاده کرد. پس از آن در سال 1330 عازم نجف اشرف شده و از محضر علمای آن دیار بهره برد.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
Powered by TayaCMS