دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

یاد مرگ و حالات مردم

No image
یاد مرگ و حالات مردم عارف سالک، حاج شیخ محمد بهاری فرزند حاج میرزا محمد از عالمان و عرفای طراز اول و یکی از ستارگان تابناک آسمان علم و فضیلت و عرفان است.
مرحوم بهاری در سال 1265ق در شهر بهار همدان چشم به جهان گشود. بعد از رسیدن به دوران رشد به در همان شهر به مکتب خانه رفته و سپس از درس مرحوم ملا جعفر بهره‌ گرفت.
پس از آن در بروجرد بر حلقۀ درس آیت الله حاج میرزا محمود بروجردی پدر آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی پیوست. و در حالی که 32 سال بیشتر نداشت با اخذ درجۀ اجتهاد به نجف اشرف عازم شد.
مرحوم بهاری در نجف از ملازمان درس آخوند ملاحسینقلی همدانی گردید و پیوسته ملازم وی بود به طوری که آن مرحوم در حق این شاگرد زبدۀ خود می‌فرمود:
«حاج شیخ محمد بهاری حکیم اصحاب من است».
ورود مرحوم بهاری به نجف در حدود سال 1297.ق، صورت گرفته و او از این سال تا پایان عمر آخوند ملاحسینقلی همدانی، ملازم وی بوده است.
در مورد شدت ارتباط وی با استادش از همکلاسی‌ وی عارف کامل سید احمد کربلائی مطلب جالبی نقل شده است:
علامه تهرانی از علامه طباطبائی و او از استاد خود آقا سید علی قاضی نقل می‌کند که مرحوم سید احمد کربلائی فرمودند:
«ما پیوسته در خدمت مرحوم آیت الحق آخوند مولی حسینقلی همدانی بودیم و آخوند صد درصد برای ما بود. ولی همین‌که آقای حاج شیخ محمد بهاری با آخوند روابط آشنائی و ارادت پیدا نمود و دائماً در خدمت او تردد داشت آخوند را از ما دزدید».
بدین ترتیب بهاری در حدود پانزده سال در سفر و حضر در خدمت آخوند بود و آخوند نیز او را وصی خود قرار داد.
او آن‌چنان جاذبه‌ای داشت که نوشته‌اند:
«فی المثل اگر شتربانی ده قدم با او راه می‌رفت، فدایش می‌شد».
بهاری هم‌چنان مقیم نجف بود تا این‌که مریض می‌شود. دکتر برای درمان ایشان توصیه می‌کند که باید تغییر آب و هوا بدهد لذا ایشان نیز برای زیارت امام رضا علیه‌السلام عازم مشهد می‌شوند. و بعد از زیارت قصد مراجعت به نجف را داشتند ولی چون بیماریش شدت یافت به زادگاهش بهار برگشت تا این‌که در نهم رمضان 1325ق روحش به رضوان الهی پر کشید و پیکر پاکش در زادگاهش، شهر بهار در آرامگاه ابدیش قرار گرفت.
خاطرات عبرت‌آموزی از مرحوم بهاری سینه به سینه نقل شده است. از آن جمله مرحوم آیت الله العظمی آخوند ملا علی معصومی همدانی از یکی از شاگردان ایشان نقل کرده‌اند که گفت:
نزد مرحوم بهاری درس اخلاق می‌خواندیم پس از چند جلسه یک روز به محل درس مراجعه کردیم مرحوم بهاری فرمود: دیگر درس نیست، عرض کردیم چرا؟ فرمود: آیا در طی این مدت تغییر حال در خود مشاهده کرده‌اید؟ اگر نکرده‌اید؟ طبیب را عوض کنید.
مرحوم شیخ جواد انصاری همدانی (1339.ق) که خود اهل سلوک و معرفت بودند و در همدان سکونت داشتند پیوسته برای زیارت و استمداد از روح مرحوم بهاری به بهار می‌آمدند و چه بسا این مسافت را که حدود 19 کیلومتر است پیاده طی می‌کردند.
علامه طهرانی نیز می‌فرماید:
این حقیر کراراً و مراراً برای زیارت مرقدش به بهار همدان رفته‌ام. معروف است که آن مرحوم از میهمانان خود پذیرایی می‌کند. حقیر این مطلب را امتحان کرده‌ام و در سالیان متمادی چه در حیات مرحوم انصاری و چه در مماتشان که به همدان زیاد تردد داشته‌ام هر وقت به مزار مرحوم شیخ آمده‌ام به گونه‌ای خاص پذیرائی فرموده است. و بسیاری از دوستان هم مدعی این واقعیت می‌باشند.
حضرت آیت‌الله شیخ محمد حسین نائینی در مورد عظمت روحی مرحوم بهاری فرموده است:
« شهر آنجا است که شیخ محمد بهاری خفته است».
حالت مردم در یاد نمودن از مرگ و احوالاتِ آن به چند صورت است: گروهی از آنان، در دنیا و شهوات آن فرو رفته‌اند و در سختی‌های لذّات آن غرق شده‌اند و گروهی سالک تازه‌ کارند و گروهی عارفِ به مقصود رسیده‌اند.
گروه اوّل؛ مرگ را جز ذمّ و نکوهش از آن یاد نمی‌کنند زیرا مرگ راه او را از رسیدن به محبوبش (که دنیاست) می‌بندد و حاجب و مانعی است در مقابل مطلوبش، بلکه از یاد مرگ می‌گریزد و با مرگ دشمنی دارد اگر چه به ناچار عاقبت، مرگ را ملاقات خواهد نمود چنین کسی از یاد مرگ بهره‌ای جز دوری از حق نمی‌برد.
گروه دوّم؛ با یاد مرگ برای به دست آوردن خیرات و شتاب در تحصیل ملکات برتر آمادگی می‌یابد و از مرگ کراهت دارد به خاطر ترس از این‌که مبادا مرگ را پیش از رسیدن به این کمالات ملاقات کند چنین کسی در این حالت معذور است و از سگانِ این سرایِ فریب، شمرده نمی‌شود بلکه از کسانی که چون از دیدار خداوند کراهت دارند خدا هم از دیدار آنان کراهت دارد نیز محسوب نمی‌گردد، نشانه‌اش این است که وی به چیزی که او را برای مرگ آماده می‌کند مشغول است و در راه تهیۀ توشه برای معاد خویش قبل از فوت فرصت می‌باشد.
اما گروه سوّم – گرچه ذکر این گروه برای ما فاید‌ه‌ای ندارد – کسی است که مرگ را یاد می‌کند و به خاطر حبّ و شوقی که به مرگ دارد به مرگ مشتاق است زیرا در مرگ، دیدارِ دوست میّسر می‌شود و برای همین است که علی علیه‌السلام فرموده:
«سوگند به خدا که فرزند أبی طالب، اُنسش به مرگ از اُنس طفل به پستان مادرش بیشتر است.»
زیرا در مرگ خلاصی از زندان طبیعت و رسیدن به درجات عالی و بلند وجود دارد و علی علیه‌السلام نیز به همین اشاره دارد آن‌جا که پس از ضربت خوردن بر فرق مبارکش فرمود:
«سوگند به خدای کعبه که رستگار شدم.»
گروهی دیگر بالاتر و رفیع‌تر از آن‌چه ذکر شد وجود دارد جز این‌که این‌جا جای ذکرش نیست. به هر حال امیدوارم خودتان را مُهْمُل نگذاشته، شبانه روز خود را مِنْ حَیْثُ العَمَل خصوصاً‌ در ایّام مبارکۀ مشهورۀ ثلاثه معمور کرده باشید.
«اَللّهُمَّ اَعِننْهُمْ عَلی ذلِکَ اَمین یا رَبَّ الْعالَمینَ»
«خداوندا بر این کار یاریشان کن آمین ای پروردگار جهانیان.»
و بعد اگر جویای حال شوید معلوم است:
هر که او از همزبانی شد جدا
بی‌نوا شد گرچه دارد صد نوا
چون‌که گل رفت و گلستان درگذشت
نشنوی دیگر زبلبل سرگذشت
حقیقتاً دل سوخته دارم از نجف اشرف دور افتاده‌ام، اگر چه در همین نیز حرف است.
التماس دعا دارم حقیقتا‌ً از همه عالم نه تنها از شما.
والسلام.

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آیت الله حاج میرزا محمد غروی تبریزی (آیت اخلاص)

او يكي از علماي واقعي و زاهد بود و تا آخر عمر، تدريس را ترك نكرد . در سرما و گرما و با كهولت سن، راه طولاني را پياده به مدرسه طالبيه مي آمد . چند بار شاگردانش عرض كردند: «حاج آقا چرا سوار تاكسي نمي شويد؟» فرمود: «من كه توان آمدن دارم، چرا مال امام را خرج كنم؟
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

مرحوم حاج عباسعلی حسینی

در این بخش سیره ی تبلیغی مرحوم حاج عباسعلی حسینی بیان شده است.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
No image

امام خمینی (ره) آینه مهر و قهر

امام در طول شبانه روز حتي يك دقيقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعيين شده نداشتند . با توجه به شرايط سني و ميزان فعاليتي كه داشتند، باز هم ساعات خاصي را در سه نوبت - هر كدام، نيم تا يك ساعت - به اهل منزل اختصاص داده بودند كه هر كدام از ما كه مايل بوديم خدمت ايشان مي رسيديم و مسائل خودمان را مطرح مي كرديم.

پر بازدیدترین ها

No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)1

جت الإسلام دکتر محمد هادی امینی، فرزند برومند مرحوم آیت الله علامه امینی صاحب کتاب نفیس «الغدیر» نقل کردند:در سال 1349 هـ ش پس از وفات مرحوم پدرم علامه امینی، به خاطر تألیف و نشر کتابی به نام «قهرمان فخر» که در آن مطالبی بر ضد حزب بعث درج شده بود؛ دولت عراق تصمیم به جلب و محاکمه من گرفت.لذا مجبور به ترک نجف اشرف و عازم ایران شدم و در تهران اقامت گزیدم.
No image

آشنایی با شخصیت شیخ فضل الله نوری (رضوان الله علیه)

راساس اظهار نظر نويسندگان، چنانچه شيخ فضل الله مدتي كوتاه در عتبات درنگ مي كرد، احتمال مرجعيت عامه اش بعد از ميرزاي شيرازي زياد بود، اما آنچه باعث شد وي از سوي ميرزاي شيرازي براي كسب اطلاع دقيق از اوضاع ايران، ترك عتبات كند، اوضاع نگران كننده ايران در اين دوره بود.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)6

زمانی در ایام ماه صفر به اتفاق هیأت از قزوین به مشهد مقدس مشرف شده بودم، هنگامی که با هیأت جهت عزاداری به حرم مطهر حضرت رضا (علیه السلام) مشرف شدیم به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم آقاجان مدت یک سال است که آقای مجتهدی را ندیده ام، اگر آقای مجتهدی خادم و غلام حقیقی شما هستند امروز که ما به منزل ایشان می رویم در منزل باشند و ما را بپذیرند،در ضمن دوستی داشتم که آقا را ندیده بود، او می گفت: شنیده ام آقای مجتهدی خیلی ادعا دارند، به او گفتم: ایشان اصلاً ادعایی ندارند و مخالف با این حرفها هستند. دوستم گفت: اگر این شخص واقعاً راست می گوید به منزلش که می رویم ما را بپذیرد و یک عبا با سی و پنج هزار تومان پول به من بدهد.
No image

آیت الله سید محمد نبوی(ره)

وی تحصیلات علوم دینی خود را در سال 1323 شمسی نزد برخی از علمای شهر از جمله شیخ لطف‌الله توکلی آغاز کرد. سپس در سال 1324 به شیراز مهاجرت کرده و از دروس آیت‌الله بهاء‌الدین محلاتی استفاده کرد. پس از آن در سال 1330 عازم نجف اشرف شده و از محضر علمای آن دیار بهره برد.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
Powered by TayaCMS