دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ريشه‌ها و آثار خوارج 3

تکفير علي و عثمان و معاويه و اصحاب جمل و اصحاب تحکيم (کساني که به حکميت رضا دهند) عموماً، مگر آنان که به حکميت رأي داده و سپس توبه کرده‌اند.
ريشه‌ها و آثار خوارج 3
ريشه‌ها و آثار خوارج 3

 اصول عقايد خوارج

ريشه اصلي خارجيگري را چند چيز تشکيل مي‌داد:

?- تکفير علي و عثمان و معاويه و اصحاب جمل و اصحاب تحکيم (کساني که به حکميت رضا دهند) عموماً، مگر آنان که به حکميت رأي داده و سپس توبه کرده‌اند.

?- تکفير کساني که قائل به کفر علي و عثمان و ديگران ـ که يادآور شديم ـ نباشند.
?- ايمان تنها عقيده قلبي نيست، بلکه عمل به اوامر و ترک نواهي جزء ايمان است. ايمان امر مرکّبي است از اعتقاد و عمل.

?- وجوب بلاشرط شورش بر والي ستمگر. مي‌گفتند: امر به معروف و نهي از منکر مشروط به چيزي نيست و در همه جا بدون استثنا بايد اين دستور الهي انجام گيرد.?

اينها به واسطه اين عقايد، صبح کردند در حالي که تمام مردم روي زمين را کافر و همه را مهدورالدّم و مخلّد در آتش مي‌دانستند!

 

عقيده خوارج در باب خلافت

تنها فکر خوارج که از نظر متجددين امروز درخشان تلقي مي‌شود، تئوري آنان در باب خلافت بود. انديشه‌اي دمکرات‌مآبانه داشتند، مي‌گفتند: خلافت بايد با انتخاب آزاد انجام گيرد و شايسته‌ترين افراد کسي است که از لحاظ ايمان و تقوا صلاحيت داشته باشد، خواه از قريش باشد يا غير قريش، از قبايل برجسته و نامي باشد يا از قبايل گمنام و عقب‌افتاده، عرب باشد و يا غيرعرب. آنگاه پس از انتخاب و اتمام بيعت، اگر خلاف مصالح جامعه اسلامي گام برداشت، از خلافت عزل مي‌شود و اگر ابا کرد، بايد با او پيکار کرد تا کشته شود.? اينها در باب خلافت، هم در مقابل شيعه قرار گرفته‌اند که مي‌گويد: خلافت امري است الهي و خليفه بايد تنها از جانب خدا تعيين گردد، و هم در مقابل اهل‌سنت قرار دارند که مي‌گويند: خلافت تنها از آن قريش است و به جمله «انّما الائمّهُ من قريش» تمسک مي‌جويند.

ظاهراً نظريه آنان در باب خلافت چيزي نيست که در اولين مرحله پيدايش خويش به آن رسيده باشند، بلکه آنچنان که شعار معروفشان (لا حُکم الا لله) حکايت مي‌کند و از نهج‌البلاغه? نيز استفاده مي‌شود، در ابتدا قائل بودند که مردم و اجتماع احتياجي به امام و حکومت ندارند و مردم خود بايد به کتاب خدا عمل کنند؛ اما بعد، از اين عقيده رجوع کردند و خود با عبدالله بن وهب راسبي بيعت کردند.?

عقيده خوارج درباره خلفا

خلافت ابوبکر و عمر را صحيح مي‌دانستند به اين خيال که آن دو نفر از روي انتخاب صحيحي به خلافت رسيده‌اند و از مسير مصالح نيز تغيير نکرده و خلافي را مرتکب نشده اند. انتخاب عثمان و علي را نيز صحيح مي‌دانستند؛ منتها مي‌گفتند: عثمان از اواخر سال ششم خلافتش تغيير مسير داده و مصالح مسلمين را ناديده گرفته است و لذا از خلافت معزول بوده و چون ادامه داده است، کافر گشته و واجب‌القتل بوده است، و علي چون مسأله تحکيم را پذيرفته و سپس توبه نکرده است، او نيز کافر گشته و واجب‌القتل بوده است. و لذا از خلافت عثمان از سال هفتم و از خلافت علي بعد از تحکيم، تبرّي مي‌جستند.? از ساير خلفا نيز بيزاري مي‌جستند و هميشه با آنان در پيکار بودند.

انقراض خوارج

اين جمعيت در اواخر دهه چهارم قرن اول هجري بر اثر يک اشتباه‌کاري خطرناک به وجود آمدند و بيش از يک قرن و نيم نپاييدند. بر اثر تهوّرها و بي‌باکي‌هاي جنون‌آميز مورد تعقيب خلفا قرار گرفتند و خود و مذهبشان را به نابودي و اضمحلال کشاندند و در اوايل تأسيس دولت عباسي يکسره منقرض گشتند. منطق خشک و بي‌روح آنها و خشکي و خشونت رفتار آنها، مباينت روش آنها با زندگي و بالأخره تهوّر آنها که «تقيه» را حتي به مفهوم صحيح و منطقي آن کنار گذاشته بودند، آنها را نابود ساخت.

مکتب خوارج مکتبي نبود که بتواند واقعاً باقي بماند؛ ولي اين مکتب اثر خود را باقي گذاشت. افکار و عقايد خارجيگري در ساير فرَق اسلامي نفوذ کرد و هم اکنون «نهرواني»‌هاي فراوان وجود دارند و مانند عصر و عهد علي، خطرناکترين دشمن داخلي اسلام همين‌ها هستند، همچنان‌ که معاويه‌ها و عمروعاص‌ها نيز همواره وجود داشته و وجود دارند و از وجود «نهرواني»‌ها که دشمن آنها شمرده مي‌شوند، به موقع استفاده مي‌کنند.

شعار يا روح؟

بحث از خارجيگري و خوارج به عنوان يک بحث مذهبي، بحثي بدون مورد و فاقد اثر است؛ زيرا امروز چنين مذهبي در جهان وجود ندارد؛ اما در عين حال بحث درباره خوارج و ماهيت کارشان براي ما و اجتماع ما آموزنده است، زيرا مذهب خوارج هر چند منقرض شده است، اما روحاً نمرده است؛ روح «خارجيگري» در پيکر بسياري از ما حلول کرده است. لازم است مقدمه‌اي ذکر کنم:

بعضي از مذاهب ممکن است از نظر شعار بميرند، ولي از نظر روح زنده باشند، کما اينکه برعکس نيز ممکن است مسلکي از نظر شعار زنده، ولي از نظر روح به‌ کلي مرده باشد و لهذا ممکن است فرد يا افرادي از لحاظ شعار، تابع و پيرو يک مذهب شمرده شوند و از نظر روح، پيرو آن مذهب نباشند و به عکس، ممکن است بعضي روحاً پيرو مذهبي باشند و حال آنکه شعارهاي آن مذهب را نپذيرفته‌اند؛ مثلاً از بدو امر بعد از رحلت نبي اکرم(ص)، مسلمين به دو فرقه تقسيم شدند: سني و شيعه. سني‌ها در يک شعار و چارچوب عقيده هستند و شيعه در شعار و چهارچوب عقيده‌اي ديگر.

شيعه مي‌گويد: خليفه بلافصل پيغمبر، علي است و آن حضرت، علي را براي خلافت و جانشيني خويش به امر الهي تعيين کرده است و اين مقام حق خاص اوست پس از پيغمبر. و اهل سنت مي‌گويند: اسلام در قانون‌گذاري خود، در موضوع خلافت و امامت پيش‌بيني خاصي نکرده است، بلکه امر انتخاب زعيم را به خود مردم واگذار کرده است. حداکثر اين است که از ميان قريش انتخاب شود.

شيعه بسياري از صحابه پيغمبر را ـ که از شخصيت‌ها و اکابر و معاريف به شمار مي‌روند ـ مورد انتقاد قرار مي‌دهد و اهل سنت، درست در نقطه مقابل شيعه از اين جهت قرار گرفته‌اند؛ به هر کس که نام «صحابي» دارد، با خوش‌بيني افراطي عجيبي مي‌نگرند، مي‌گويند: صحابه همه عادل و درستکار بوده‌اند.

بناي تشيع بر انتقاد و بررسي و اعتراض و مو را از ماست کشيدن است، و بناي تسنن بر حمل به صحت و توجيه است.

در اين عصر و زمان که ما هستيم، کافي است که هر کس بگويد «علي خليفه بلافصل پيغمبر است»، ما او را شيعه بدانيم و چيز ديگري از او توقع نداشته باشيم، او داراي هر روح و هر نوع طرز تفکري که هست باشد؛ ولي اگر به صدر اسلام برگرديم، به يک روحيه خاصي برمي‌خوريم که آن روحيه، روحيه تشيع است و تنها آن روحيه‌ها بودند که مي‌توانستند وصيت پيغمبر را در مورد علي صددرصد بپذيرند و دچار ترديد و تزلزل نشوند. نقطه مقابل آن روحيه و آن طرز تفکر، يک روحيه و طرز تفکر ديگري بوده است که وصيت‌هاي پيغمبر اکرم را با همه ايمان کامل به آن حضرت، با نوعي توجيه و تفسير و تأويل ناديده مي‌گرفتند.

و در حقيقت اين انشعاب اسلامي از اينجا به وجود آمد که يک دسته که البته اکثريت بودند، فقط ظاهر را مي‌نگريستند و ديدشان آنقدر تيزبين نبود و عمق نداشت که باطن و حقيقت هر واقعه‌اي را نيز ببينند؛ ظاهر را مي‌ديدند و در همه جا حمل به صحت مي‌کردند، مي‌گفتند: عده‌اي از بزرگان صحابه و پيرمردها و سابقه‌دارهاي اسلام راهي را رفته‌اند و نمي‌توان گفت اشتباه کرده‌اند؛ اما دسته ديگر که اقليت بودند، در همان هنگام مي‌گفتند: شخصيت‌ها تا آن وقت پيش ما احترام دارند که به حقيقت احترام بگذارند، اما آنجا که مي‌بينيم اصول اسلامي به دست همين سابقه‌دارها پايمال مي‌شود، ديگر احترامي ندارند؛ ما طرفدار اصوليم نه طرفدار شخصيت‌ها. تشيع با اين روح به وجود آمده است.

ما وقتي در تاريخ اسلام به سراغ سلمان فارسي و ابوذر و مقداد و عمار ياسر و امثال آنان مي‌رويم و مي‌خواهيم ببينيم چه چيز آنها را وادار کرد که دور علي را بگيرند و اکثريت را رها کنند، مي‌بينيم آنها مردمي بودند اصولي و اصول‌شناس، هم ديندار و هم دين‌شناس، مي‌گفتند: ما نبايد درک و فکر خويش را به دست ديگران بسپريم و وقتي آنها اشتباه کردند، ما نيز اشتباه کنيم. و در حقيقت روح آنان روحي بود که اصول و حقايق بر آن حکومت مي‌کرد نه اشخاص و شخصيت‌ها.


پي‌نوشت‌ها:
?- ضحي‌الاسلام، ج?، ص???، به نقل از کتاب الفرق بين الفرق.

?- همان، ص 332.

?- خطبه ?? و شرح ابن ابي‌الحديد، ج?، ص 308

?- کامل ابن‌اثير، ج?، ص 336.

?- الملل و النّحل شهرستاني.

استاد شهيد آيت‌الله مطهري - بخش سوم

شنبه ?? آذر ????

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

صبر از دیدگاه معصومین (ع)

در این متن به صبر از دیدگاه معصومین (ع) با موضوع سیره اخلاقی معصومین علیه السلام پرداخته شده است.
No image

ساده زیستی در سیره پیامبرصَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ

متن سخنرانی ساده زیستی در سیره پیامبرصَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ در موضوع سیره اخلاقی معصومین علیه السلام در این بخش قرار دارد.
No image

حلم در سیره اخلاقی ائمه معصومین

متن سخنرانی حلم در سیره اخلاقی ائمه معصومین در موضوع سیره اخلاقی معصومین علیه السلام در این بخش قرار دارد.
No image

انفاق و سخاوت در سیره ی معصومین علیهم السلام

متن سخنرانی انفاق و سخاوت در سیره ی معصومین علیهم السلام در موضوع سیره اخلاقی معصومین علیه السلام در این بخش قرار دارد.
No image

امام سجاد(علیه السلام) نمونه کامل انسان پاک

هر كس يك بار پاى منبر شيخ عباس بنشيند، من تا سه شبانه روز نماز واجبم را به عنوان انسان عادل به او اقتدا مى كنم؛ يعنى منبر شيخ عباس، ظالم را به عادل تبديل مى كرد و عدالت ساز بود.

پر بازدیدترین ها

No image

انفاق و سخاوت در سیره ی معصومین علیهم السلام

متن سخنرانی انفاق و سخاوت در سیره ی معصومین علیهم السلام در موضوع سیره اخلاقی معصومین علیه السلام در این بخش قرار دارد.
No image

ساده زیستی در سیره پیامبرصَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ

متن سخنرانی ساده زیستی در سیره پیامبرصَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ در موضوع سیره اخلاقی معصومین علیه السلام در این بخش قرار دارد.
No image

مهرورزی در سیرة امیرالمؤمنین

در این متن به مهرورزی در سیرة امیرالمؤمنین با موضوع سیره اجتماعی معصومین علیه السلام پرداخته شده است.
No image

سیرة اهل بیت صلوات الله علیهم در تربیت اعتقادی (نبوت)

در این بخش متن سخنرانی با عنوان سیرة اهل بیت صلوات الله علیهم در تربیت اعتقادی (نبوت) در موضوع سیره اعتقادی معصومین علیه السلام آورده شده است.
No image

آیین زمامداری در سیره ی حکومتی امیرالمومنین علی علیه السلام

در این متن به آیین زمامداری در سیره ی حکومتی امیرالمومنین علی علیه السلام با موضوع سیره حكومتی معصومین علیه السلام پرداخته شده است.
Powered by TayaCMS