شايسته سالاري، مشروعيت نظام
به كوشش مهدی امینیان
بررسی مفهوم کارآمدی در نظام اسلامی (10)
مقدمه: از آنجا که هر سامانه مدیریتی و هر سازمانی به دنبال افزایش کارآمدی و کارایی خویش است، دولت نیز به عنوان گسترده ترین و مقتدرترین سازمان موجود، در پی دستیابی به این هدف حیاتی است تا علاوه بر مشروعیت اولیه خود به مشروعیت جدیدی که نتیجه کارآمدی است، دست یابد و بدین وسیله دوام و پایداری خود را، با تحصیل رضایت بیشتر شهروندان، تضمین نماید. کارآمدی درخصوص دولتها و حکومتها به معنای ایفای بهینه کلیه کارویژههای حکومت از سوی حاکمان و دولتها است.
مبحث مهم دولت و حکومت کارآمد و همچنین وظایف و مقاصد عالیه آن در منابع اسلامی و ازجمله در نهج البلاغه به وفور مورد اشاره قرار گرفته و امام علی(ع) با تیز هوشی و فطانت و درایت ویژه خود چنان در این مقولهها سخن راندهاند که عالیترین و نابترین اندیشههای سیاسی قدیم و جدید را به ذهن متبادر میکند.
مبحث دوم: کارویژهها و اهداف عالیه حکومت از دیدگاه جزء نگر در شمارههای قبل به اصل عدالت و عدالت ورزی و مباحث زیر شاخه آن یعنی 1- تعریف عدالت، 20 عدالت و قدرت، 3- عدالت، آرمانگرایی و نفی (اصالت غلبه)، 4- عدالت، رمز بقای امنیت و کارآمدی نظام سیاسی پرداخته و همینک برآنیم تا به بررسی اجمالی اصل شایسته سالاری به عنوان یکی از بنیادیترین مولفههای کارآمدی هر نظام کارآمد مبادرت ورزیم. (ر.ک: بهرام اخوان کاظمی، «درآمدی بر کارآمدی در نظام سیاسی اسلام»، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر)
اساسا رابطه متقلبانه حکومت و مردم با یکدیگر از دید امام(ع)، نکوهیده و از زاویه نگاه حضرتشان میبایست این رابطه توام با محبت، عطوفت، تعاون بر خیر بوده و مبری از شارلاتانیسم و حیله و نیرگ باشد. ایشان همواره دفاع قاطع و مشروع از این رابطه و مقابله با جائرین متقلب را مورد تاکید قرار داده است.
اصل شایسته سالاری
از ویژگیهای حکومت اسلامی و علوی آن است که مناصب بر اساس لیاقت و شایستگی به افراد واگذار شوند. امام، مسئولان و کارگزاران حکومت باید با کفایتترین و کارآمدترین افراد برای حکومت باشند. امام(ع) انتخاب اصلح را عادلانهترین طریق گزینش کارگزاران میدانند. از آنجا که یکی از تعابیر عدالت از نظر امام(ع)، قرار گرفتن هر چیز در جای بایسته خود است، در مسند حکومت نیز رهبران، دست اندر کاران و کارگزاران باید از اشخاص صاحب صلاحیت بویژه از حیث تقوا، دانش و توانایی انتخاب شوند، زیرا مدیریت و اساسا در دست گیری هر کاری، احتیاج به لیاقت و استعداد خاص آن کار را دارد و بر سبیل عدالت، تنها صاحبان استحقاق و شایستگی نشستن بر مسند انجام چنین اموری را دارند. در عین حال عدالت ایجاب میکند که تواناترین، زاهدترین و دانشمند ترین فرد، در کسب موقعیتها و مراتب عالی از سایرین اولی باشد.
در اندیشه اسلامی و علوی نیز یکی از ملاکهای مهم مشروعیت مدیریت و حکومت، کارآمدی مدیر و زمامداران است. از این منظر، مدیری شایسته مدیریت است که توان ساماندهی امور مردم را داشته باشد. یک شخص مومن به صرف اینکه شهروند خوبی است، نمی تواند وظیفه مدیریت را به عهده بگیرد، بلکه باید«کاردان» نیز باشد، به همین جهت نهج البلاغه یکی از شروط اصلی مدیریت را کفایت و کاردانی معرفی نموده است. شخص ناکارآمد، ناصالح، ناکاردان و بی کفایت، فاقد مشروعیت امردهی است و اوامر او فاقد الزام آوری و وجوب اطاعت است. بنابراین بخش مهمی از مشروعیت در میزان کارآمدی نهفته است، بنابراین مدیری مشروعیت دارد که در حوزه تمشیت امور مردم با کفایت تر و کاردان تر باشد.
امام علی(ع) بحث ضرورت لیاقت، کاردانی و اصلحیت را از خود آغاز مینماید و در جای جای نهج البلاغه با ادله فراوان به اثبات سزاواری خویش بر حکومت میپردازد. آن حضرت پس از انتخاب خلیفه سوم در شورای شش نفری میفرماید: «شما خود میدانید من از همه برای خلافت شایسته ترم، به خدا سوگند مادامی که کار مسلمین روبه راه باشد و تنها بر من جور و جفاشده باشد، مخالفتی نخواهم کرد». (نهج البلاغه، خطبه73،ص171-172)
امام(ع) در نامههای خود به استاندارانش مکررا یادآور شده است افرادی را به عنوان کاتب، کارگزار، قاضی و ... انتخاب نمایند که از توانایی و لیاقت برخوردار بوده، بر اساس اصل عدالت گزینش شده باشند، به گونهای که امکان دستیابی به بهتر از آنان وجود نداشته باشد. عهد نامه مالک سرشار از این توصیه هاست. امام(ع) میفرماید: «ولاتقلبن فی استعمال عمالک و امرائک شفاعه الاشفاعه الکفایه و الامانه؛ در استخدام کارکنان و فرمانروایت شفاعت و وساطت کسی را مپذیر مگر شفاعت شایستگی و امانتداری خود آنها».(محمد مهدی شمس الدین: نظام الحکم و الاداره فی الاسلام، ج3، ص301)
توصیه امام(ع) در عهدنامه مزبور آن است که کارمندان از روی آزمایش و امتحان و نه میل و استبداد به کار گمارده شوند و از میان آنها افرادی که در اسلام باتجربهتر، پاکتر و پیشگامترند گزینش شوند.(نهج البلاغه، نامه 53) در باور امام(ع) «سزاوارترین کس به خلافت، قوی ترین مردم نسبت به آن و داناترین آنها به فرمانهای خداست» (همان، خطبه 172) و حتی افراد در صورتی که شایسته تر و کاردان تر از آنها وجود داشته باشد، حق ندارد خویش را بر آنها مقدم بدانند، همچنان که پیامبر(ص) فرموده است: «من تقدم علی قوم المسلمین و هو یری انَّ فیهم من هو افضل منه فقد خان الله و رسوله و المسلمین؛ هرکس خود را بر دیگر مسلمین مقدم کند، درحالی که ببینددر میان آنها فرد شایسته تری وجود دارد، خیانت به خدا و پیامبر و مسلمین نموده است». (زین العابدین قربانی: «عوامل همکاری و اعتقاد بین مردم حکومت از دیدگاه نهج البلاغه»، یادنامه دومین کنگره هزاره نهج البلاغه، ص93)
سیره نبوی نیز سرشار از عنایات پیامبر گرامی به کاردانی کارگزاران و دقت در گزینش سزاوارترین آنهاست، تا جایی که حضرت حتی در جزئی ترین امور نیز کار را به کاردانان و اهل فن میسپردند. بعضی از اصحاب پیامبر اسلام(ص) برای معالجه مسلمانی دوست داشتند حضرت با معجزه وی را علاج کند، ولی حضرتش به عکس و به رغم این توقع فرمودند: بروید هارث بن کلده که شخصی درس خوانده است از طائف برای معالجه بیاورید و تعبیر ایشان آن بود که «انه رجل متطب» و با این عمل افراد را به حرمت علم و سپردن امور به افراد ذیصلاح و اهل فن آگاه نمود. (ر.ک: «نگرشی بر مدیریت اسلام»، مجموعه مقالات چهارمین سمینار بین المللی مدیریت اسلامی، ص45)
پیامبران الهی نیز در هدایت بشری، برترین و کاردانترین خلق عالم بودند. قرآن مجید میفرماید آن گاه که طالوت به عنوان فرمانده سپاه معرفی شد، بنی اسرائیل زبان به اعتراض گشودند و گفتند: «او فقیر و ناتوان است»، گویا آنها غنا و ثروت را از شرایط مدیریت به شمار میآوردند؛ قرآن نیز در پاسخ آنان بر علم و دانش و توانایی طالوت و قدرت جسمی او تکیه میکند که در نبوت و میدان جهاد و نبرد کارساز و اثربخش است. (سوره بقره، آیه 274) علم آگاهی به عنوان پیش شرط و محتوای اساسی کفایت و کاردانی، به دفعات مورد تاکید امام علی(ع) واقع شده است. حضرت درباره اهمیت علم و آگاهی زمامدار و مدیر جامعه اسلامی میفرماید: «لایحمل هذا العلم الااهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق، فامضوا لما تومرون به وقفوا عندما تنهون عنه؛ این پرچم (مدیریت و هدایت جامعه) را جز افراد آگاه و استقامت و عالم به جایگاه حق، به دوش نمی کشند [وقتی چنین کسی مدیریت را به دست گرفت] باید آنچه فرمان داده میشوید را انجام دهید و آنچه را نهی میشوید، ترک کنید». (نهج البلاغه، خطبه 172)
امام(ع) در فرازهای متعددی، اوصاف و شرایط مسئولان کارآمد و با کفایت را تبیین نموده اند و ازجمله یکی از این شروط اساسی را آگاهی و اعلمیت در حوزه حلیات و محرمات الهی و رفع احتیاجات مردم دانسته اند: «کارگزار (جامعه اسلامی) باید داناترین مردم به حلال و حرام خدا و احکام گوناگون و امر و نهی الهی و هرآنچه را که مردم بدان نیازمندند، باشد».(محمد باقر مجلسی: بحارالانوار، ج25، ص165) بدین ترتیب کاردانی علاوه بر دارابودن تخصصهای لازم، شامل آگاهی از مکتب و آموزههای دینی نیز میشود تا کارآمدی در وجوه مادی و معنوی محقق شود.
جای این سئوال برای ما باقی است که در فضای سیاسی و مدیریتی کشور این اصل بنیادین که تاثیرات ژرف و شگرفی در کارآمدی و میزان رضایتمندی مردم از نظام سیاسی حاکم را داراست تا چه میزان رعایت شده و احزاب و گروههای سیاسی بالاخص احزاب و جناحهای سیاسی که خود را منتسب به ولایت فقیه و مدافع آرمانها و ارزشهای نظام ولایی میدانند، تا چه میزان اهداف و اغراض گروهی و جناحی خود را مقدم بر اصول و مبانی حاکمیت و مملکت داری علوی مینمایند؟